مقدمه
حضور استعمار در كشورهاى اسلامى باعث ظهور نهضت هاى اسلامى و ملى مختلفى گرديد. از اين جمله مى توان از اخوان المسلمين نام برد. اخوان المسلمين بيش از هر سازمان ديگرى محور ايدئولوژيك و نهادى بنيادگرايى اسلامى در محيط عربى بوده است.اخوان المسلمين بيش از 50 سال است كه با وجود سركوب دولتى و تضادهاى داخلى بقاى خود را حفظ كرده است .مصر در سالهاى ميان دو جنگ كانون فشارهاى متضاد اجتماعىـ اقتصادى ـ سياسى و ايدئولوژيك تحساب مى آيدو اين عوامل محيط مساعدى براى ظهور اخوان فراهم آورد. بدين ترتيب واكنش حسن النباء در قبال بحران، طرفدارى از بازگشت به بنيادهاى اسلام بود. اخوان بعنوان يك سازمان اسلامى و ريشه دار و داراى تشكيلات و سازمان قوى و فعال كه داراى تجربه فعاليت بمدت بيش از 60 سال است و وسعت دامنه فعاليت آن به تمامى كشورهاى اسلامى گسترش يافته، نياز به اهتمام و توجه زيادى دارد.1ـ اخوان المسلمين
الف: اخوان المسلمين در دوران حسن النباء 1928ـ1949 جامعه اخوان المسلمين بيش از هر سازمان ديگرى محور ايدئولوژيك و نهادى بنيادگرايى اسلامى در محنط عربى بوده است. اخوان المسلمين بيش از 50 سال است كه با وجود سركوب دولتى و تضادهاى داخلى بقاى خود را حفظ كرده است. پويايى اسلام براى بقاى اخوان المسلمين در اساس و بنيان ايمان و فرهنگ اسلامى كه ويژگى روانى و معنوى اغلب مصريهاست، ريشه دارد. اخوان المسلمين در سال 1928 توسط خسن النباء در اسماعيليه تأسيس شد. مصر در سالهاى ميان دو جنگ كانون فشارهاى متضاد اجتماعى، اقتصادى، سياسى و ايدئولوژيك بحساب مى آمد و اين عوامل محيط مساعدى براى ظهور اخوان فراهم آورد. اين محيط بحرانى كه سابقه آن به نيمه دوم قرن نوزدهم باز مى گشت مشخصه اش نفوذ سياسى، فرهنگى و اقتصادى اروپا در دوران سلطه بريتانيا و خاندان غيربومى محمدعلى بود. عكس العمل مصرى بصورت دو جريان عمده نمايان شد. ـ جريان نخست ناسيوناليسم مصرى بود كه قيام اعرابى پاشا(1871) عليه خديو و اربابان اروپائى اش و نيز مبارزات مصطفى كامل، محمد فريد و سعد زغلول عليه بريتانيا سمبل آن بشمار ميرفت. ـ دومين جريان جنبش اصلاح زيرنظر شيخ محمدعبده بود. اما از ديدگاه مصريها اين جنبش هاى روشنفكرانه اجتماعى سياسى نتوانسته بود مصر را از يوغ بريتانيا، نفوذ فرهنگى و اقتصادى فاسد غرب و سوء حكومت دربار و سياستمداران رها سازد. بدين ترتيب واكنش حسن البناء در قبال بحران طرفدارى از بازگشت به بنيادهاى اسلام، يعنى دعوت به بنيادگرايى بود. دعوت النباء بازتاب مستقيم جنبشهاى تجديد حيات طلبانه قبلى بود. خسن النباء به تجديد حيات جامعه اسلامى بدون توجه به تقسيمات داخلى، فرقه اى و يا تقسيمات ديگر متعهد بود. وى براى ترويج ايدئولوژى اخوان به قرآن و شش كتاب معتبر حديث بكيه ميكرد. در مورد خسن النباء مأموريت رستگارى بيشتر معطوف مؤمنين مصرى بود. حسن النباء مؤسس اخوان المسلمين در سال 1906 در دهكده محموديه در دلتاى نيل از نواحى «بجره» مصر بدنيا آمد. و يبه خاطر ريشه هاى فكرى و مذهبى پدرش كه از طلبه هاى بنام و از پيروان مكتب بنيادگرايان سنى حنبلى بود، با اصول اسلامى تربيت شد و بعداً با جهت گيريهاى گوناگون نسبت به تعاليم اسلام روبرو گرديد. وى پس از تكميل تحصيلات مقدماتى به قاهره روى آورد و تعليمات مذهبى و دوره آموزش آموزگارى را در دارالعلوم قاهره آموخت. در همين جا بود كه براى اولين بار مستقيماً با مشكلات زندگى در شهرهاى بزرگ و زندگى مرفه افراد نيروهاى انگليسى و مقامات فرانسوى كه در سطح بالايى از زندگى مردم مصر بود مواجه شد. وى نيز با مسائل فكرى، سياسى و اجتماعى و كشمكش هاى ناشى از فرايند غربى شدن جامعه آشنا گرديد. حسن النباء به عضويت سازمانهاى گوناگون مذهبى درآمد و با همگامى سايرين در انجمن هاى اسلامى، برنامه تدريس و شركت در فعاليتهاى ضد انگليسى را آغاز نمود. در سال 1928 جمعيت اخوان المسلمين را در اسماعيليه تأسيس نمود. حسن النباء قرارگاه اصلى آنرا به قاهره منتقل نمود. اخوان المسلمين در سال 1939 با تكيه بر آرمان فلسطين و دفاع از حقوِ اعراب، جمعيت را به يك سازمان سياسى تبديل كردند و اين امرمألاً منجر به گسترش نفوذ آنها در سوريه، اردن، اردن، لبنان، سودان و شمال آفريقا گرديد و حسن النباء پيشواى بزرگ «مرشدالعام» شناخته شد. ادامه فعاليتهاى اخوان در زمينه هاى آموزشى، اجتماعى، اقتصادى و مذهبى سبب شد كه نقش آنها در حيات سياسى مصر روز بروز افزايش يابد. بر اساس تخمين سال 1948، تعداد اعضاى اين سازمان كه بيشتر آنها از طبقات پائين، دانش آموزان و دانشجويان بودند، به 2 ميليون نفر رسيد. اخوان المسلمين كاملاً با ارزشهاى ناشى از عقايد سياسى غرب مخالفت مى كردند و براى الهام گرفتن، خواستار بازگشت به عقايد و اعمال اولين نسل از احكام اسلامى بودند. از ديد آنها، استقرار يك خليفه اسلامى بهترين نوع حكومت بود و دوره صدر اسلام را الگويى براى آنچه كه جهان امروز بايستى به آن صورت درآيد تلقى مى كردند.مراحل سه گانه فعاليت جنبش اخوان:
حسن النباء از ابتداى فعاليتهاى خود سه مرحله را براى تحقق هدفهايش در نظر گرفت: 1ـ مرحله تبليغ، ارتباط و تفهيم و تفاهم 2ـ مرحله جذب و انتخاب و سازماندهى حاميان 3ـ مرحله عمل.اصول و پيام اخوان المسلمين
اخوان داراى 6 اصل مى باشند:1ـ علمى: ارائه يك تفسير دقيق از قرآن و دفاع از آن در برابر تفسيرهاى نادرست. 2ـ عملى: وحدت مصر و دول اسلامى براساس اصول قرآن و تجديد نقش و تأثير عميق آن 3ـ اقتصادى: گسترش و حفاظت از ثروت ملى، ارتقاء سطح زندگى، تحقق عدالت اجتماعى براى افراد و طبقات، امنيت اجتماعى براى همه شهروندان و تضمين فرصتهاى مساوى براى همه. 4ـ اجتماعى و خيرخواهانه: مبارزه با جهل و بيمارى و فقر 5ـ ميهن دوستى و ملى گرايى: آزادسازى در راه نيل و كليه كشورهاى عرب و در نهايت همه دنياى اسلام از چنگال بيگانگان 6ـ جنبه انسانى و جهانى: ترويج صلح جهانى و تمدن انسانى بر بنيادهاى جديد مادى و معنوى اسلام.