بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
موعود- شماره 20 ، خرداد وتير1379السلام عليک يا تالي كتاب الله و ترجمانهسلام بر تو اي خواننده قرآن (و همراه با آن) و ترجمان (و مفسّر و بيانگر) كتاب خدا
نگرشي به زيارت آل ياسين
(قسمت ششم)
سيد مجتبي بحرينياين جمله نيز همانند فقرات گذشته متضمن سلام به آن وجود مقدس به دو عنوان است ولي در ارتباط با يك موضوع و يك محور و آن پيوند آن حضرت است كه با قرآن و ارتباطي كه ميان آن كتاب الله الناطق با كتاب الله الصامت موجود است.قسمت نخست اين سلام را ميتوان دو گونه بيان نمود: يكي اينكه «تالي» كه اسم فاعل است از تلاوت به معناي قرائت و خواندن گرفته شده باشد؛ يعني، سلام بر تو اي خواننده و تلاوتكننده قرآن.قرائت و خواندن را «تلاوت» ميگويند از اين جهت كه كلمات و حروف «تِلو» يكديگر ميآيد و پشت سر هم قرار ميگيرد و ممكن است از «تِلو» به معناي دنبال چيزي قرار گرفتن و با آن همراه بودن باشد.در لغت چنين ميخوانيم:تلاُ تلاوة الكتاب: قرأه و تلاهُ تُلُوّاً: تبعه. التالي التابع، الرابع من خيل الحلبة. كتاب را تلاوت نمود يعني قرائت كرد. تالي كسي قرار گرفت يعني تابع او شد. چهارمين اسب مسابقه را هم تالي ميگويند.اگر در اين جمله معناي اول تالي مراد باشد، اين حقيقت را ميفهماند كه تالي قرآن كما هو حقّه اوست. اوست كه بايد قرآن بخواند. قرآن از آن زبان شنيدن دارد. لسان الله بايد كتاب الله را بخواند و كتاب صامت را بايد كتاب ناطق تلاوت كند كه چه دلربا اين خاندان تلاوت قرآن ميكردند!نواي جانبخش تلاوت قرآن جدّشان رسول خدا، صلّي الله عليه و آله، به دلهاي مرده حيات ميبخشيد و قلوب را مسخّر مينمود.علي بن محمد نوفلي گويد:خدمت حضرت كاظم، عليهالسلام، سخن از صوت به ميان آوردم. فرمود: «عليبن الحسين، عليهالسلام، آنچنان دلربا قرآن تلاوت ميفرمود كه چه بسا كسي عبور ميكرد و از حسن صوت حضرتش از هوش ميرفت. امام، عليهالسلام، اگر از اين امر چيزي اظهار نمايد، مردم به خاطر حسن و خوبي آن تاب تحملش را ندارند. گفتم: مگر رسول خدا، صلّي الله عليه و آله، صداي خود را در نماز به خواندن قرآن بلند نميكرد؟ فرمود: «آن حضرت به مقدار تاب و توان جمعي كه پشت سرش بودند رفتار مينمود.آري، همانگونه از اين روايات شريفه استفاده ميشود، مردم تاب تحمل تلاوت اين تالين قران را ندارد. در همان حدّي كه گاه و بيگاه قرائت مينمودند جمعي دل از دست ميدادند و نميتوانستند متحمل شوند.امام زمان، عليهالسلام، تالي كتاب الله است، قاري قرآن خداست اما چه تالي و چه قارياي! آن چنان تلاوت و قرائتي كهاين احاديث بازگو ميكند؛ تلاوتي كه چون به گوش علّامه بحرالعلوم، سيد مهدي طباطبائي، رحمةالله عليه، ميرسد دل از دست ميدهد.مولي زينالعابدين سلماسي گويد:روزي سيد جليل بحرالعلوم، قدّس سرّه، وارد حرم اميرالمؤمنين، عليهالسلام، شد. پيوسته مترنّم بهاين شعر بود:چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنيدن به رخت نظاره كردن سخن خدا شنيدن! سيد بحرالعلوم، آن كانون تقوي و ادب و در حرم و حريم قطب آسيايي ولايت شعر خواندن؟! وقتي از مرحوم سبب خواندن اين شعر را پرسيدند، گفت، در آن لحظه كه وارد حرم مطهر شدم، ديدم حضرت حجت، عليهالسلام، بالاي سر مرقد اميرالمؤمنين، عليهالسلام، نشستهاند و با صداي بلند قرآن ميخوانند. چون استماع صوت تلاوت قرآن حضرتش را نمودم، دل از دست دادم و به خواندن اين شعر پرداختم.آري، هر گوشي لايق و قابل نيست كه به افتخار استماع تلاوت آن تالي كتاب الله در عصر غيبت نائل آيد. سيد بحرالعلومي بايد، سيد ابن طاووسي شايد و يا صاحب قداست و طهارت ديگري تا نواي دلربا و آهنگ گيراي قرآن و دعاي آن وجود مقدس را بشنوند و دل از دست بدهند.ما تالي قران نديدهايم، ما قاري قرآن مشاهده نكردهايم، ما كتاب خدا را از عالم به كتاب خدا استماع نكردهايم كه به هر نوايي گوش ميدهيم و بر هر آهنگي احسنت و آفرين ميآوريم!اگر در اين جمله مقصود از «تالي كتاب الله» معناي دوم باشد (يعني تابع و كسي كه پشت سر و همراه قرآن است) اشارهاي به حديث متواتر ثقلين دارد و بازگوكننده اين حقيقت است كه وجود مقدس همراه و همگام با قرآن است؛ او از قرآن جدا نميشود و قرآن از او انفكاك ندارد. اميرالمؤمنين، عليهالسلام در گفتگوي مفصّلي كه با كميل داشت براي او از رسول خدا، صلّيالله عليه و آله، نقل نمود كه حضرتش فرمود:كلّ واحد منهما ملازم لصاحبه غير مفارق له حتّي يرد الي الله فيحكم بينهما و بين العباد.هر كدام از دو ثقل (قرآن و عترت) ملازم با ديگري است و از او جدا نميشود تا بر خدا وارد شوند. آنگاه او ميان آنها و بندگانش حكم نمايد.در جزء ديگر سلام، حضرتش را «ترجمان كتاب خدا» ميخوانيم.«ترجمان» در لغت به يكي از دو معني آمده است: يا كسي كه كلامي را از زباني به زبان ديگر برگرداند و يا آنكه كلامي را تفسير نموده توضيح ميدهد. خاندان رسالت، عليهمالسلام، عموماً و حضرت صاحبالامر، عجّلالله تعالي فرجه، خصوصاً، تراجم و ترجمان كتاب خدايند؛ مفسّر قرآنند و مبيّن حقايق آن. اگر قلم اين چيز مدان در اين وادي به جريان افتد، كتاب شرح آن به پايان ميرسد و مطلب تمام نميشود. باشد براي مجالي ديگر؛ اگر عمري بود و توفيقي رفيق شد. تنها به نقل دو حديث اكتفا ميكنيم.امام باقر، عليهالسلام، در توضيح ثقلين فرمودند:لا يزال كتاب الله و الدليل منّا يدلّ عليه حتّي يردا عليّ الحوض.(معناي سخن رسول خدا، صلّيالله عليه و آله، اين است:) پيوسته كتاب خدا با دليلي از ما خاندان كه بر آن دلالت نمايد همراه است تا كنار حوض (كوثر) بر من درآيند.نيز حضرتش به عمرو بن عبيد فرمود: فإنّما عليالنّاس أن يقرؤوا القرآن كما أنزل فإذا احتاجوا إلي تفسيره فالاهتداء بنا و إلينا يا عمرو.اي عمرو، بر مردم لازم است قرآن را آنگونه كه فرود آمده است بخوانند و چون به تفسير آن نياز پيدا كردند، به سوي ما آيند و از ما هدايت و رهنموني جويند.