شخصیت زن مسلمان در میدان پیکار و مبارزه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شخصیت زن مسلمان در میدان پیکار و مبارزه - نسخه متنی

بنت الهدی صدر؛ ترجمه: احمد صادقی اردستانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اينجا بود كه «نسيبه» همچنان شمشير خود را در دست فشرد، و تير و كمان برداشت و در كنار ارتش و در حضور پيامبر(ص) به جنگ پرداخت، و اين در حالي بود كه بسياري از افرادِ ارتش اسلام پشت به جنگ كرده، و پيامبر(ص) به همراه ياوران اندك مي جنگيد.

آري، نسيبه گرم جنگ و پيكار بود كه، از سوي دشمن ضربه سختي به شانه اش اصابت كرد، و آن را سخت مجروح نمود!

اوضاع سختي بود، و به خاطر فرار گروهي از سربازان مسلمان، و كمي ياران پيامبر(ص) وضع به نفع دشمن رو به راه مي شد، بسياري از سربازان پيامبر(ص) شربت شهادت نوشيدند. دشمن لحظه به لحظه در حال پيروزي بود، افراد دشمن به ميدان وارد مي شدند و عربده سر مي دادند كه: خود محمد كجاست؟

«ابن قميئه» يكي از افراد اردوي دشمن فرياد مي زد: محمد كجاست؟ او را به من نشان دهيد! كه تا زنده هستم نمي گذارم او از دست ما نجات يابد!

«مصعب بن عمير» و همراهانش، به وي پاسخ اعتراض دادند، و نيز نسيبه كه در كنار آنان مي جنگيد، با شمشير خود، به «ابن قميئه» حمله نمود و چند ضربه سنگين به پيكرش وارد آورد، اما به علت اينكه او دو زره روي هم پوشيده بود، ضربه هاي نسيبه نتوانست كاري را از پيش ببرد، و در نتيجه دشمن از چنگال آن زن قهرمان جان به سلامت برد!

پس از ماجراي جنگ احد، نسيبه، داستان را براي ديگران چنين بازگو مي كرد: در ميدان جنگ افراد از اطراف رسول خدا پراكنده شدند. آنهايي كه ماندند و استقامت كردند، از ده نفر تجاوز نمي كرد. افراد دسته دسته مي گريختند! من و همسر و فرزندانم، در كنار پيامبر عزيز مانديم، و از ساحت مقدسش دفاع مي كرديم، يك وقت رسول خدا متوجه من شد كه مي جنگم اما تير و كمان ندارم. به يكي از سربازاني كه تير و كمان داشت فرمود: تير و كمانت را بينداز تا هر كه جنگ مي كند، از آن استفاده نمايد، آنگاه من تير و كمان او را برداشتم، و در كنار رسول خدا، با تيراندازي به دفاع از آن حضرت پرداختم.

اين مطلب را نسيبه خودش از موضع خود در جنگ احد، و نيز از موضع پيامبر(ص) نسبت به خود، و اهميت دادن حضرت(ص) به تلاش وي با وجود كمي افراد و تجهيزات جنگي بيان كرده است.

آري، عمده تلاش نسيبه در ميدان جنگ، آب دادن تشنگان، مداواي بيماران و رسيدگي به مجروحان بود، اما هر گاه لازم بود، دست به شمشير مي برد و مردانه مي جنگيد.

يك وقت به او خبر دادند كه، جوانش «عُبَيْد» ضربه خورده و جراحت برداشته است. پيامبر هم به او فرمود: فرزندت را درياب! نسيبه كنار پسر آمد، و با نوارهاي پارچه اي كه به منظور زخم بندي از پيش آماده كرده بود، زخم فرزند را بست، پيغمبر هم اين منظره را تماشا مي كرد. وقتي كار زخم بندي تمام شد، گفت: فرزندم! حركت كن، و به جان دشمن يورش ببر!

آنگاه رسول خدا فرمود: نسيبه! چه كسي مي تواند، همچون تو داراي چنين قدرت و استقامتي باشد؟

تاريخ زن مسلمان از قهرمانيهاي چشمگير او، و دلاوريهاي عظيم او، در بحرانها و كورانها، بدون سستي و كوتاهي سخن بسيار دارد
در همين هنگام بود كه ضارب فرزند نسيبه نزديك شد، و پيغمبر(ص) فرمود: ضارب فرزند تو همين مرد است، كه نسيبه بدون آنكه فرصت را از دست بدهد، همچون شير به آن مرد حمله برد، و با يك ضربه كوبنده شمشير، ساق پاي دشمن را قطع نمود و او را نقش زمين ساخت!

رسول خدا اين صحنه دلاورانه را مشاهده مي كرد، و با خنده غرورآميزي كه حتي دندانهايش نمايان شده بود فرمود: انتقمت يا ام عماره.

اي نسيبه، انتقامت را خوب گرفتي، خداي را شكر كه تو را پيروز گردانيد، چشم تو را بر شكست دشمن روشن ساخت، و خون انتقام را با چشم خود مشاهده نمودي!

در يك بيان آمده، كه رسول خدا فرمود: لَمقام نسيبه في يوم خيبر خيرٌ من مقام فلان و
فلان.

يعني: مقام و عظمت نسيبه در جنگ خيبر، برتر و بالاتر از مقام فلان و فلاني بود.

/ 5