صدف گلي رنگم - اخلاق معاشرت (10) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق معاشرت (10) - نسخه متنی

جواد محدثی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صدف گلي رنگم

به ياد و براي تمام بچه هاي يتيم

بالا سرم، توي آسمان، ابرها بهم مي آيند و بزرگ مي شوند. مي آيند كه نرم نرمك خودشان را پايين بكشند.

سرما همه را تارانده، تاي كلاهم را باز مي كنم و گوشهايم را مي پوشانم. خرت و خروت كفشهايم روي برف را مي شنوم.

بي اختيار آمده ام. دست خودم نيست. كوچه را از نظر مي گذرانم. قلبم در طپش است.

در نور بامدادي زمستان صدفي گلي رنگ و شفاف را در جستجويم.

صدف را مي بينم. تك و تنها از گزش سرما به كنجي پناه گرفته است. متوجهم مي شود.

نگاهش تمام بدنم را مي لرزاند و رعشه ام مي گيرد. چه هيكلي دارد، نحيف و بي رمق. صورتي كوچك و بي گوشت و خسته، چه لباسهايي دارد، اين ژنده پوش. نزديكش مي شوم.

مژگان برگشته اش را بر هم مي فشارد. منتظر مي مانم. اما اشكي نمي ريزد.

به خانه ديگري چنان وارد نشويد و مهمان نرويد كه چيزي نداشته باشند تا خرج و انفاق كنند.(5) اين براي حفظ آبرو و عزت صاحبخانه است كه نزد مهمان شرمنده و سرافكنده نشود. در ضرب المثلهاي فارسي است كه: «مهمان ديروقت (يا: ناخوانده) خرجش به پاي خودش است».

سلماني و مسلماني

روش مسلماني را بايد از حضرت «سلمان» آموخت كه اهل قناعت و ساده زيستي بود و پرهيز از تكلف و تجمل. از اين رو سلمان فارسي در فضيلتها و ارزشها از «اهل بيت» به شمار مي آمد. (سلمان منّا اهل البيت). باري، نقل خاطره اي از سلمان مناسب اين بحث است:
* مهمان خوب كسي است كه وقتي به خانه كسي مي رود، بخصوص اگر بدون اطلاع قبلي باشد، همانجا كه كفشهايش را از پا درمي آورد، توقع و انتظار را هم از خود جدا كند و بيرون در بگذارد و وارد شود، تا جاي هيچ گِله اي نباشد.
يكي از مسلمانان صدر اسلام به نام «ابووائل» مي گويد: من به اتفاق دوستم به خانه سلمان فارسي رفتيم و مدتي نشستيم. هنگام غذا فرا رسيد. سلمان گفت: اگر نبود آنكه رسول خدا(ص) از تكلف و خويشتن را به زحمت افكندن نهي كرده است، برايتان غذاي خوبتري فراهم مي كردم. سپس برخاست و مقداري نان معمولي و نمك آورد و جلوي مهمانان گذاشت. رفيقم گفت: كاش همراه اين نمك، مقداري سعتر (مرزه و آويشن) بود! سلمان رفت و ظرف آب خويش را «گرو» نهاد و كمي مرزه فراهم كرد و سر سفره نهاد. وقتي غذا خورديم، دوستم گفت: خدا را شكر كه به روزيِ خدا قانعيم! سلمان گفت: اگر به رزق خدا قانع بودي، الآن ظرف آب من در گرو نبود! ...(6)

* پيامبر اكرم(ص): «هشت گروهند كه اگر مورد اهانت قرار گرفتند، جز خود، كسي را ملامت نكنند. يكي هم كسي است كه بدون دعوت به مهماني برود و بر سر سفره اي ناخوانده بنشيند.»

سلمان اهل تكلف نبود. ولي وقتي مهمان، خواسته اي را بر زبان آورد و تمناي غذا و طعامي داشت، سلمان ناچار شد كه براي رضاي خاطر مهمان آن را تأمين كند، هر چند با «رهن» گذاشتن وسيله زندگي!

بسياري اوقات، نه تنها در مهمانيها، بلكه در مجموعه رفت و آمدها و روابط، توقعات بيجاي افراد از يكديگر، بار سنگيني را به دوش ديگران مي گذارد و اين هيچ پسنديده و اسلامي نيست! مهمان خوب كسي است كه وقتي به خانه كسي مي رود، بخصوص اگر بدون
اطلاع دادن قبلي باشد، همان جا كه كفشهايش را از پا در مي آورد، توقع و انتظار را هم از خود
جدا كند و بيرون در بگذارد و وارد شود، تاجاي هيچ گله اي نباشد. وقتي باري بر دوش ميزبان سنگيني نكند، اين گونه مهماني بي زحمت و رنج است و اگر خدا كمك كند و همراه مهمان، روزيِ او را هم بفرستد كه چه بهتر.

در حديث است: «لا تَكَلّفوا لِلضّيف» يا «لا يَتكَلَّفَنَ احدٌ لضيفه ما لا يَقْدِرُ»(7) براي پذيرايي از مهمان، خود را بيش از حد توان به زحمت و مشقت نيندازيد.

مي بينيد كه مسأله، ظريف است و مرزها گاهي آشفته مي شود. هم دعوت به پذيرايي از مهمان كرده اند، هم نهي از تكلف! هم مهمان را موهبت الهي شمرده اند و مايه رزق و بركت خانه دانسته اند، هم ايجاد اذيت و سختي براي ميزبان را نهي كرده اند. شناخت تكليف صحيح، هم براي مهمان هم ميزبان، دقت و ظرافت مي طلبد.

/ 4