عيادت بيمار
از نمونه هاي بارز اخلاق معاشرت، رفتن به عيادت بيماران است. چه در شهري كه هستيم، چه با سفر به شهري ديگر، چه بيماراني كه از خويشاوندان و فاميل اند، چه آنان كه دوست و آشنايند، و چه حتّي عيادت بيماران غريب و بي دوست و آشنا!به قول سعدي: «قدر عافيت كسي داند كه به مصيبتي گرفتار آيد.»(3)تندرستي از نعمتهاي ناشناخته الهي است. آنكه بيمار مي شود، چشم به راه ديدار و سركشي و احوالپرسي دوستان و بستگان است و از تفقّد آنان خرسند مي شود.از بهترين كارها كه پاداش بسيار نيز دارد و موجب رضاي خالق و مخلوق است، «عيادت بيمار» است.اين عمل در اسلام، آداب خاصّي دارد. نيكو است كه انسان به عنوان سركشي و احوالپرسي از مريض، به سراغ او برود، كم بنشيند (مگر آنكه خود بيمار، طالب و مشتاق باشد بيشتر بنشينيد) دست و نبض بيمار رابگيرد، دست بر پيشاني اش بگذارد، به مريض دعا كند،از او دعا بخواهد، ولي به گونه اي باشد كه اسباب زحمت بيمار و خانواده اش را فراهم نسازد.(4)حتّي چيزي با خود بردن هنگام رفتن به عيادت بيمار (همان گونه كه رايج و مرسوم است) بسيار پسنديده است.يكي از غلامان امام صادق(ع) مي گويد: يكي از آشنايان بيمار شد. جمعي از دوستان به ملاقات او مي رفتيم كه در راه، به امام صادق(ع) برخورديم. امام پرسيد: كجا؟ گفتيم: به عيادت فلاني مي رويم. فرمود: بايستيد. ما نيز ايستاديم. پرسيد: آيا ميوه اي، سيبي، گلابي، عطر و ... چيزي همراه داريد؟ گفتيم: نه، هيچ يك از اينها را نداريم. فرمود: آيا نمي دانيد هر چه كه نزد بيمار برده شود، با همان خوشحال مي شود و مايه راحت و استراحتِ او است؟(5)اين، حتّي نشانه كاهش دردهاي جسمي در سايه خرسنديهاي روحي است، چيزي كه در روانشناسي و درمان جديد، به عنوان يك دستور درماني مورد توجّه است.