شبهه تحريف قرآن - شبهه تحریف قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شبهه تحریف قرآن - نسخه متنی

محمدرضا مهرافشان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




شبهه تحريف قرآن



بسمه تعالى





محّمدرضامهرافشان





مهرماه «1382»





معانى و اقسام تحريف





لغت «تحريف» به چند معنى استعمال مى شود كه نسبت به بعضى از معانيش در قرآن واقع شده، نسبت به بعضى معناى ديگرش راهى به قرآن ندارد و نسبت به بعضى معانى ديگرش راه يافتن آن به قرآن مورد اختلاف است اينكه به تفضيل آن مى پردازيم.





1- تحريف در معنا:





اگر چيزى يا كلمه اى را از مورد خود تغيير داده شود و در غير مورد و معناى واقعى اش استعمال شود، اين عمل را نوعى تحريف مى نامند.چنانچه تحريف در آيه شريفه ذيل به همين معنا آمده است .





«من الذين هادوا يحرفون الكلم عَنْ مواضعه. 4/46»





گروهى از يهوديان گفتار خدا را از معانى حقيقى آن به معناى و موارد ديگر تغيير داده و تحريف مى كنند.





تحريف به اين معنا بدون ترديد و اختلاف در تفسير قرآن مجيد واقع شده است، زيرا تفسير كردن آيات قرآن به معنايى كه هدف و مقصود قرآن نيست، بسيار ديده شده است و بيشتر بدعت گزاران و صاحبان عقايد فاسد و مذاهب باطل، در قرآن مجيد به چنين تفسير و تحريفى مرتكب شده اند و آيات آن را بر طبق نظريات و تمايلات نفسانى خود تأويل نموده و با افكار و عقايدشان تطبيق داده اند، در صورتى كه پيشوايان مذهبى و ائمه هدى (ع) از چنين تفسير و تحريفى شديداً منع نموده، مرتكب آن را سخت مورد ملامت و نكوهشى قرار داده اند چنانچه در كتاب كافى آمده است كه امام باقر(ع) طى نامه اى به «سعدخير» چنين نگاشت: «آنان قرآن را پشت سرانداخته اند و حروف و الفاظ آن را حفظ نموده، معانى و قوانينش را تحريف مى كنند. قرآن را مى خوانند ولى حقوِ و حدود آن را - رعايت نمى كنند. كوته نظران از قرآن به خواندن ظاهر آن مسرور و خوشحال ولى دانشمندان از اينكه حقوِ و احكام قرآن رعايت نمى شود بسيار غمگين و محزونند.»





و نيز محدث مشهور مرحوم ملا محسن فيض در «وافى» و «علم اليقين» و مجاهد بزرگ و قهرمان علم و دانش شيخ محمد جواد بلاغى در مقدمه تفسير خود «آلاء الرحمن».





عده اى از علما نيز عقيده عدم تحريف را به اكثر دانشمندان بزرگ نسبت داده اند، مانند شيخ بزرگوار، شيخ مفيد و جامع علوم مختلف مرحوم شيخ بهايى و محقق دانشمند قاضى نورالله شوشترى.





خلاصه اينكه: هر نظريه مشهور در ميان دانشمندان و محققين شيعه همان نظريه عدم تحريف است بلكه اين نظريه مورد اتفاِ ميان آنان مى باشد تنها افراد معدودى از محدثين شيعه و عده اى از علماى اهل سنت نظريه وقوع تحريف را پذيرفته اند.





رافعى در اين باره مى گويد: عده اى از علما «كلام» كه رأى و ابتكارى از خود نداشته و بجز ظن و حدسى دانشى نيندوخته اند و بجز راه جدال و لجاجت روشى در پيش نگرفته اند، قائل به تحريف مى باشند و باطرح مطالب واهى از پيش خودشان در جمع آورى و تدوين قرآن، به حذف شدن بخشى از آيات قرآن تفوه مى كنند.





مرحوم طبرسى در «مجمع البيان» قول به تحريف را به «حشويه» و افراد بى اطلاع و ظاهر بين اهل سنت نسبت داده است. امام خمينى(ره): «هرآنكه در اين مسأله انديشه كند كه مسلمين در گردآورى قرآن و حفظ و ضبط آن از جهت قرائت و كتابت چه اتهامى ورزيده اند، بر نادرستى پندار خيالى تحريف قرآن علم خواهد يافت.





اخبارى كه در اين زمينه وسيله و دستاويز قائلان به تحريف واقع شده يا ضعيف بوده و صلاحيت استدلال را ندارد يا دروغين و نشانه هاى جعل بر آن هويدا است و يا غريب و اعجاب آور مى باشند و صحيح اين اخبار ناظر اين مسأله تأويل و تفسير است يعنى تفسير و تأويل قرآن تحريف راه يافته است نه در لفظ و عبارات آن...»ابوالفتح محمدبن عبدالكريم شهرستانى مى نويسد: «جعفربن محمدصادِ صاحب دانش سرشار و ادب كامل در حكمت و زهد در دنيا و ورع تام از شهوات بود.او مدتى را در مدينه اقامت نمود و شيعيان منسوب به خود را بهره مند ساخته و بر دوستداران خود رازهاى علوم را افاضه مى نمود...».





2- تحريف در حروف و حركات





اگر حروف و يا حركات بعضى از كلمه هاى قرآن تغيير داده شود بطورى كه معناى آن هيچگونه تغيير نكند،اين عمل نيز يك نوع تحريف محسوب مى شود.





اينگونه تحريف نيز مانند تحريف به معناى اول در قرآن واقع شده است ،زيرا در بحث قرائت ثابت كه قرائت هاى دهگانه بطور متواتر ثابت نشده است و برگشت اين مطلب بر اين است كه قرآن تنها با يكى از قرائت هاى دهگانه مطابقت دارد و بقيه قرائت هابر زيادت و نقصانى نمى توانند باشند.





3 تحريف در كلمات قرآن





اگر كلمه و يا كلماتى از قرآن برداشته شود و يا بر قرآن افزوده شود بطورى كه حقيقت قرآن تغيير نيابد و همانگونه كه فرود آمده است، محفوظ بماند، اين عمل را نيز «تحريف» مى نامند.





تحريف بدين معنى نيز در صدر اسلام بدون ترديد به قرآن راه يافته است زيرا:





اولا: به گواه تاريخ، عثمان در دوران خلافتش يك قسمت از قرآنهاى موجود را سوزاند و به استاندارانش در شهرهاى اسلامى هم دستور داد، تمام قرآنها را بجز آنچه خودش جمع آورى كرده نموده است، بسوزانند، اين مطلب مى رساند كه قرآنهاى سوزانده شده با قرآن كه خود عثمان جمع آورى نموده بود، اختلاف و مغايرت داشته است وگرنه علتى براى سوزاندن و از بين بردن آنها نبود.





ثانياً: عده اى از علما و دانشمندان موارد اختلاف آن و قرآنها را معين نموده اند، از جمله «ابوداوود سبحتانى» - صاحب سنن معروف - در اين موضوع كتابى نوشته شده، كه آن را كتاب «المصاحف» ناميده است.





از اين گفتار دو مطلب استفاده مى شد: يكى اينكه قرآنهاى دوران عثمان با هم متفاوت بوده اند و تحريف به معناى زيادت و نقصان كلمه و كلمات به آنها راه يافته است و تنها يكى از آنها مطابق با واقع و از هر گونه زيادت و نقصان محفوظ بوده است و بعقيده ما قرآنى كه عثمان جمع آورى نموده، همان قرآن متداول و معمول در ميان مسلمانان صدراسلام مى باشد كه از هر جهت مطابق با واقع بوده، از خود رسول اكرم (ص) گرفته شده است.





دوم اينكه: به عقيده ما و به عقيده تمام كسانى كه تنها قرآن موجود را قطعى و متواتر مى دانند، تحريف به معناى زيادت يا نقصان كلمه در بعضى از قرآنهاى صدراسلام راه داشته است ولى در عصر عثمان كه قرآنهاى تحريف يافته سوزانده شده، قهراً تحريف به آن معنى نيز از ميان رفت و تنها قرآنى كه از زيادت و نقصان خالى و محفوظ بود، در دست مسلمانان باقى ماند.





ولى تمام كسانى كه تمام قرآنهاى صدراسلام را قطعى و متواتر مى دانند، مجبورند كه در قرآن موجود نيز تحريف را بپذيرند و كم يا زياد بودن بعضى از كلمات آن را قبول نمايند، زيرا اين گروه مانند طبرى و بعضى از مفسرين ديگر مى گويند كه قرآن به هفت گونه نازل شده است و تا دوران عثمان نيز به همان هفت گونه خوانده مى شد ولى عثمان همه آن قرآنها را از بين برد و تنها قرآن خود را كه با يكى از آن لغات و گونه هاى هفت گانه نگارش يافته بود، باقى گذاشت و از آن زمان به بعد روشها و لغتهاى ششگانه ديگر كه در واقع همه آنها نيز از قرآن بوده است از بين رفت.





4- تحريف در آيات





اگر آيه و يا سوره اى از قرآن، كم و يا بر آن اضافه شود ولى اين زيادت و نقصان تغييرى در حقيقت قرآن و كتاب خدا بودن آن بوجود نياورد و رسول خدا (ص) نيز آن سوره و يا آيه را بطور مسلم در قرآن خوانده باشد اين عمل با آن شرايط و خصوصيات يكى از معناهاى تحريف مى باشد و تحريف به اين معنا قطعاً در قرآن واقع شده است.





مثلا «بسم الله...» از جمله آياتى است كه پيامبر اسلام به اتفاِ مسلمانان، پيش از هر سوره بجز سوره «توبه» آن را قرائت مى نمود ولى با اينحال از قرآن بودن آن مورد اختلاف است. زيرا عده اى از علماى اهل سنت «بسم الله...» را جزء قرآن نمى دانند ولى عده اى ديگر از آنان «بسم الله...» را جزئى از قرآن مى دانند.





البته اين اختلاف نظر در ميان علماى اهل سنت است، اما علما و دانشمندان شيعه متفقاً و بدون اختلاف مى گويند «بسم الله...» به استثناى سوره توبه جزء تمام سوره هاى قرآن مى باشد، چنانچه در تفسير سوره حمد اين اختلافات وجود دارد.





5- تحريف با زياد كردن:





اگر زيادتى در قرآن به وجود آيد به طورى كه حقيقت، ماهيت و... واقعيت قرآن را تغييردهد. وگفته شود كه قسمتى از قرآن موجود در كلام خدا نيست، اينگونه تغيير و زيادت نيز «تحريف» ناميده مى شود و تحريف بدين معنا اصلا راهى به قرآن نيافته است و بطلان آن در ميان تمام مسلمانان مسلم و از ضروريات و بديهيات مى باشد.







/ 3