بسم اللَّه الرحمن الرحيم - عدالت صحابه و اختلاف بین شیعه و سنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عدالت صحابه و اختلاف بین شیعه و سنی - نسخه متنی

بعثه مقام معظم رهبری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

يكى از مسائل مورد اختلاف بين مسلمانان مسئله اصحاب رسول خدا (ص) و عدالت آنهاست كه اهل حديث معتقد به عدالت آنهاست كه اهل حديث معتقد به عدالت تمام اصحاب پيامبرند تا جائيكه امام اشعرى اين اعتقاد را به عنوان يكى از اصول مذهب اهل سنت به حساب آورده: اين اعتقاد با ديدى خوش بينانه ناشى از عاطفه دينى و با ديدى عميق و ريشه يابى تاريخى توجيه و سرپوشى براى جنايات و لغزشهاى اصحابى همچون معاويه است كه مى خواستند در امر سلطه خويش با هيچ مانعى مواجه نشده و همچنين وسيله اى براى التيام كينه ها و زخمهاى درونى آنها كه ناشى از بغض نسبت به على (ع) و اهل بيت و دنياطلبى آنها بوده است. نتيجه فكرى و سياسى اين عقيده بستن باب امر به معروف و نهى از منكر و نيز به بند كشيده شدن عقول است و از آنجا كه اوامر و سيره عملى اصحاب بعضاً با قرآن با سنت پيامبر(ص) و حتى با يكديگر (خود اصحاب) در تناقض است، مسلمانان در حيرت و سردرگمى خواهند ماند و آنان كه عمل، قرآن را اصل قرار داده اند متهم به فسق و كفر و زندقه مى شوند و هرروز شكاف بين مسلمانان بيشتر شده، تسلط جهل و ضلم بر آنان عميق تر مى گردد. تنها راه بازگشت به قرآن و تدّبر در آيات آن و بررسى دقيق احاديث و سندها و تاريخ است كه در اين جزوه سعى شده نكات مفيد آثار علماء و محققان جمع آورى گردد.

معيار معرفت صحابى نزد اهل سنت

در بين برادران اهل سنت تعاريف مختلفى از «صحابى» ارائه شده كه متأسفانه دامنه آن بسيار وسيع است و از ديدار يك لحظه اى شخص پيامبر(ص) تا مصاحبت نزديك چندين ساله، مى باشد:1 - سعيدبن مسيب: «هركه يك يا دو سال با پيامبر (ص) بوده و در يك يا دو جنگ با وى همراهى كرده».(1) 2 - واقدى: «اهل علم مى گويند: هركه پيامبر(ص) را ببيند و در حال بلوغ، اسلام بياورد و در امر دين تعقل كرده و بدان راضى گردد از نظر ما «صحابى» است ولو در ساعتى از روز باشد.»(2) 3 - احمد بن حنبل: «هركه ماهى يا روزى يا ساعتى با پيامبر(ص) همنشينى كرده باشد و يا او را ديده باشد».(3) 4 - بخارى: «هركه با پيامبر (ص) همنشين گشته و يا او را ببيند از اصحاب اوست».(4)5 - صاحب «الغوالى»: «نام «صحابى» تنها بر كسى صدق مى كند كه با پيامبر (ص) همنشينى كرده است و لفظ صحبت (همنشينى) در اين صورت از نظر وضع كافى است، گرچه به مدت ساعتى باشد امّا عرفاً اطلاق لفظ «صحابى» بر كسى صحيح است كه همنشينى او زياد باشد».(5) 6 - جررى: «بنابر آنچه شرط كرده اند اصحاب پيامبر(ص) زيادند چرا كه با ايشان در جنگ حنين بجز زنان، دوازده هزار نفر همراهى كردند و «هوازن» بخاطر نجات حريم و فرزندانشان، همگى مسلمان شدند و ايشان وقتى از دنيا رفتند كه مكه و مدينه و هركه از قبايل عرب از آن ديار عبور كرده بود، مسلمان شده بودند و همه اينها با پيامبر(ص) همنشينى كرده بودند، همچنانكه در جنگ تبوك هم مردمان زيادى كه تعداد آنهابه شماره نيامده با وى بودند همينطور در حجةالوداع كه همه اينها از اصحاب بودند».(6)

معيار معرفت صحابى نزد شيعه

راغب اصفهانى صاحب «المفردات»: «صحابى به كسى گفته مى شود كه همراهى او با پيامبر(ص) زياد شود». به نظر او مصاحبت و همنشينى، درنگ كردن طولانى را اقتضا مى كند.(7) نظر شيعه همان نظر راغب اصفهانى است زيرا كه صحابه يك شخص كسى است كه به مدت طولانى با او معاشرت داشته باشد و اطلاق اين لفظ بر كسى كه تنها از دور او را ديده باشد يا مدتى كوتاه با او سخن گفته باشد يا زمانى اندك با وى سپرى كرده، صدق نمى كند.

دليل اعتقاد اهل سنت به عدالت تمام اصحاب

نظريه عدالت به عنوان يك اصل ثابت در زمان اهل حديث، مطرح شد اما به نظر مى رسد كه علل و انگيزه هاى سياسى در شكل گيرى اين عقيده دخالت داشته است: پس از وفات پيامبر (ص) وقايعى رخ داد كه در نهايت منجر به سلطه معاويه و امويان بر مسلمانان شد و در اين دوران يعنى فاصله بين وفات پيامبر(ص) و سلطه امويان، كشتارها، جنايتها، ستمگريها و اعمال و رفتار ناشايستى از جانب برخى از زمامداران و پس از آن توسط معاويه و بنى اميه صورت گرفت كه جاى هيچگونه توجيه و توضيحى نداشت. در چنين فضايى كه مردم شاهد اين ستمها از يكطرف و از طرف ديگر انزواى شخصيتى همچون على (ع) و ياران باايمان او بودند، طبيعى بود كه مسلمانان حاضر در آن زمان و نيز آيندگان به تحليل وقايع بپردازند و چهره سياه دستگاه خلافت و بخصوص معاويه آشكار گردد. بنابراين معاويه به دليل 1) حفظ كيان خود و جلوگيرى از قيام و مقاومت 2) كسب حيثيت و آبرو و مشروعيت تاريخى. دست به چند اقدام ناپسند زد كه عبارتند از: * جعل احاديث غلوآميز و دروغين در فضيلت انسانهاى فرومايه و ساختن قهرمانهاى خيالى و اسطوره اى * جعل احاديث در ضديت با على (ع) و خاندان پيامبر(ص) با هدف جبران عقب ماندگى و احساس حقارتى كه نسبت به بنى هاشم و شخص على (ع) مى كرد و يكه تاز شدن در ميدان. * آفرينش قضيه «اجتهاد صحابى» و توجيه تمام ستمكاريها و كارهاى غير اخلاقى خود و بستن هرگونه زبان اعتراض مسلمانان.

در نتيجه اين تصميمات و اقدامات نارواى معاويه نظريه «عدالت صحابه» شكل گرفت.

نتايج سياسى نظريه عدالت صحابه

1 - مصونيت بخشيدن به صحابه از هرگونه انتقاد و اشكال و قداست بخشيدن به شخصيت و رفتار آنان. 2 - مشروعيت بخشيدن به سلطنت معاويه و اقدامات فريبكارانه و جنايتهاى وى از قبيل جنگ افروزى، سركشى، كشتار مردم بى گناه، نقض پيمان صلح، به شهادت رساندن نيكان صحابه (همچون حجربن عدى). 3 - سلب آزادى بيان .4 - ايجاد تفرقه بين مؤيدان نظريه عدالت صحابه و مخالفان آن و متهم كردن مخافان به كفر و زندقه و تشديد جو خصومت بين مسلمانان و وسعت شكاف بين آنان.

نتايج فكرى و عقيدتى عدالت صحابه

1 - مسلمان از بحث و گفتگوى سازنده بازمانده و ديگر به خود اجازه قضاوت و تفكر درباره رفتار اصحاب نمى دهند. 2 - هر حديثى كه به اصحاب اسناد داده مى شود صرفنظر از صحيح و سقيم مى پذيرند و در نتيجهاحاديث جعلى و اسرائيليات براحتى وارد منابع اسلامى شده و به آنه استناد مى گردد. 3 - نظريات صحابه در تفسير قرآن و بيان سنت، مرجع است و به عنوان «حجت شرعى» مطرح مى گردد. گذشته از انگيزه هاى خبيثانه معاويه در شكل دهى و ايجاد نظريه عدالت صحابه، بوده اند مسلمانانى كه با انگيزه هاى خيرخواهانه اى اين فكر را مطرح يا پيروى كرده اند. برخى از اين انگيزه ها عبارتند از: 1 - معذور دانستن صحابه از ايجاد جريانات و حوادث تلخ و خونبار و واگذار كردن امر آنها به خداوند تا جوّ انتقاد و دودسته گى بين مسلمانان (تابعين) ايجاد نگردد. (موافقان و مخالفان اعمال صحابه). 2 - منهدم نشدن پايه هاى دين در اثر ابطال آثار كتاب و سنت كه ناچار از طريق صحابه به تابعين و مسلمانان پس از آنها منتقل مى گردد (مخدوش شدن چهره صحابه به طور غيرمستقيم چهره پيامبر و به تدريج سنت و كتاب را مخدوش مى سازد). 3 - با اعتقاد به فساد و تبهكارى صحابه، از اسلام به عنوان دينى پر از خيانت و ظلم ياد خواهد شد. 4 - اعتقاد به نظريه عدالت صحابه در واقع (با ديدى خوش بينانه) ناشى از عاطفه دينى برخى مسلمانان است چرا گه عشق پاك آنها به پيامبر(ص) عشق به لوازم آن يعنى صحابه نيز مى باشد زيرا آنها بوى پيامبر(ص) را مى دهند و يادآور محبوب هستند.

نظريه درست در مسأله عدالت صحابه با استناد به كتاب، سنت وسيره

نظريه عدالت صحابه در قرآن كريم به وضوح مردود است به اين معنا كه كتاب الهى از صحابه با دو چهره متفاوت ياد مى كند. در آياتى آنان را از پيشتازان ايمان و ياران خدا وپيامبرش مى داند كه خدا از آنها راضى است و در آيات متعددى از برخى از ايشان به عنوان منافقانى ياد مى كند كه حتى پيامبر(ص) هم آنان را نمى شناسد و يا به عنوان كسانى كه نيك وبد را در هم آميخته، يا به پيامبر(ص) اهانت مى كنند، جاسوسند، بيماردلند و يا از دشمن فرار مى كنند و...!

مدح اصحاب در قرآن

1 - پيشگامان نخست:«والسابقون الاولون من المهاجرين و الانصار والذين اتبعوهم باحسان رضى اللَّه عنهم و رضوا عنه» (8)2 - بيعت كنندگان زير درخت:«لقد رضى اللَّه عن المؤمنين اذ يبايعونك تحت الشجرة فعلم ما فى قلوبكم ما نزل السكينة عليهم واثا بهم فتحا قريبا».(9)3 - تنگدستان مهاجر:«للفقراء المهاجرين الذين أخرجوا من ديارهم و اموالهم يبتغون فضلاً من اللَّه و رضوانا و ينصرون اللَّه و رسوله ...».(10)4 - اصحاب فتح:«محمد رسول اللَّه و الذين معه اشدّاء على الكفار رحماء بينهم ...».(11)

/ 4