نظری به احادیث و اخبار در آثار سعدی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظری به احادیث و اخبار در آثار سعدی - نسخه متنی

ناصر باقری بیدهندی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



  • 30. بنده حلقه به گوش ار ننوازي برود لطف کن
    لطف، که بيگانه شود حلقه به گوش [83]



  • لطف، که بيگانه شود حلقه به گوش [83]
    لطف، که بيگانه شود حلقه به گوش [83]



اشاره به اين کلام از علي (عليه السلام) است که فرمود: «بِالْبِّرِ يُسْتَعْبَدُ الْحُرّ» [84] يعني: آزاد مردان با نيکي بده و مملوک خواهند شد.




  • 31. ز بخت روي‌ترشي کرده پيش يار عزيز
    به حاجتي که روي تازه روي و خندان‌رو
    فرو نبندد کار گشاده پيشاني [85]



  • مرو که عيش برو نيز تلخ گرداني
    فرو نبندد کار گشاده پيشاني [85]
    فرو نبندد کار گشاده پيشاني [85]



اشاره به اين کلام از مولا علي (عليه السلام) است: « لا زيارة مع زعارة» [86]




  • 32.گاه بود کز حکيم روشن راي
    گاه باشد که کودکي نادان
    به غلط بر هدف زند تيري [87]



  • برنيايد درست تدبيري
    به غلط بر هدف زند تيري [87]
    به غلط بر هدف زند تيري [87]



اشاره است به فرمايش علي عليه السلام« «ربما اخطأ البصير رشده» يعني: بسا باشد که بينا خطا کند از رشد خود؛ و «ربما اصاب العمي قصده»[88] يعني: بسا باشد که کور به مقصد خود برسد.




  • 33. تميز بايد و تدبير عقل، وانگه ملک
    که ملک دولت نادان سلاح جنگ خداست [89]



  • که ملک دولت نادان سلاح جنگ خداست [89]
    که ملک دولت نادان سلاح جنگ خداست [89]



در توضيح مصراع اخير گفته اند «نادان اگر قدرت و دولتي يابد، از قدرت خود به نفع ستمکاران استفاده مي‌کند و ستمگري، جنگ با خداست.» و اين فرد اشاره دارد به قسمتي از نامه امام علي (عليه السلام) به مالک اشتر: «وَ مَن ظَلَمَ عِبادَ اللهِ کانَ اللهُ خَصْمهُ دونَ عباده و مَنْ خاصمه اللهُ ادحض حجّته و کان للهِ حرباً حتّيٰ يَنْزَعٍ وَ يَتوب»[90] يعني: و کسي با بندگان خدا ستم کند خدا بجاي بندگانش با او دشمن است و خدا با هر که دشمن باشد عذرش را نمي‌پذيرد و با خدا در جنگ است تا زماني که دست از دشمني بردارد و توبه کند...




  • 34. خاصان حق هميشه بليّت کشيده‌اند
    هم بيشتر عنايت و هم بيشتر عنا [91]



  • هم بيشتر عنايت و هم بيشتر عنا [91]
    هم بيشتر عنايت و هم بيشتر عنا [91]



«اذا احب الله عبداً ابتلاه»[92] .




  • 35. داروي تربيت از پير طريقت بستان
    کادمي را بتر از علت ناداني نيست [93]



  • کادمي را بتر از علت ناداني نيست [93]
    کادمي را بتر از علت ناداني نيست [93]



«لٰا داء اَعْييٰ مِنْ الْجَهْلِ» [94] : يعني هيچ دردي بي‌درمان‌تر از ناداني نيست.

در روايتي ديگر از علي (عليه السلام) نقل شده که فرمود: «لا مصيبة اَشَدُّ من الجهل»[95] .




  • 36. غنيمت شمارند مردان دعا
    که جوشن بود پيش تير بلا [96]



  • که جوشن بود پيش تير بلا [96]
    که جوشن بود پيش تير بلا [96]



قال علي (عليه السلام): «الدّعاءُ تُرْسُ الْمُؤمِنِ» [97] يعني: دعا سپر مؤمن است.

«الدُعاء يرد الدعا»[98] يعني: دعا بلا را دور مي‌کند.




  • 37. نه سرود توان گفت نه خورشيد نه ماه
    هرکس به رهي مي رود اندر طلبت
    گر ره به تو بودي نَبُدي اين همه راه



  • آه از تو که در وصف نمي آيي آه
    گر ره به تو بودي نَبُدي اين همه راه
    گر ره به تو بودي نَبُدي اين همه راه



و باز گويد:




  • نه بر اوج ذاتش پَرَد مرغِ وَهم
    نه ادراک در کنه ذاتش رسد
    جهان متّفق بر الهيّتش
    خرد مانده در کُنهِ ماهيّتش[99]



  • نه در ذيل وصفش رسد دست فهم
    نه فکرت به غور صفاتش رسد
    خرد مانده در کُنهِ ماهيّتش[99]
    خرد مانده در کُنهِ ماهيّتش[99]



«اَزَلُهُ نُهيَةُ لمجاول الافکار و دوامُهُ رَدْعٌ لِطامِحاتِ العقول، قد حَسِرَ کُنْههُ نوافِذَ الابصارِ و قَمَعَ وجُودُه، جوائلَ الاوهام»[100] يعني: ازليّت او مانع جولان افکار است و دوام و بقاء او بازدارنده سرکشيهاي عقول (عقول و اوهام بشر از درک کنه او قاصر و کوتاه است) کنه و حقيقت او ديدگاه تيزبين را ضعيف و درمانده کرده و وجودش خاطرات تند را از ريشه کنده است.

و در دعاست که «يا من لا تدرک الافهام جلاله و يا من لا تنال الاوهام کنهه».


[83] . کليات سعدي، ص86

[84] . شرح عبدالوهاب، ص11؛ و مضمون آن در غرر، ج1، صص329و 330و 336.

[85] . کليات سعدي، ص151.

[86] . شرح عبدالوهاب علي المأة کلمه، ص20.

[87] . کليات سعدي، ص151.

[88] . شرح غررالحکم خوانساري، ج4، ص79.

[89] . کليات سعدي، ص203.

[90] . نهج البلاغه فيض الاسلام، ص996.

[91] . کليات سعدي، مقدّمه عباس اقبال، بخش قصايد فارسي، ص2.

[92] . احياء علوم الدين، ج4، ص153.

[93] . مواعظ، ص10.

[94] .مأة کلمة، ص4.

[95] . غرر الحکم، ج2، ص841.

[96] . بوستان، ص192.

[97] . عدّة الدعي، ص5؛ اصولي کافي، ج2، باب اِنَّ الدعاءِ سلاح المؤمن.

[98] . الجامع الصغير، ج2، ص17.

[99] . کليّات سعدي، ص 217 ـ 218.

[100] . اصول کافي، ج1، باب جوامع التوحيد، حديث 8.

/ 9