توسل به پيامبران و نيكان - مطالبی پیرامون آیین وهابیت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مطالبی پیرامون آیین وهابیت - نسخه متنی

جوزدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

توسل به پيامبران و نيكان

وهابيون توسل به ذات و مقام انبياء و نيكان را حرام مى دانند و لذا با امورى از اين قبيل سخت مبارزه مى كنند و در جزواتى كه به عنوان دعوت و تبليغ در موسم حج بين حجاج منتشر مى كنند اينگونه امور را مورد توجه قرار مى دهند به عنوان مثال در جزوه اى تحت عنوان «اصول اهل السنة و الجماعة فى العقيدة» نوشته ناصر بن عبدالكريم العقل ص 15، كه در سال 71 در حج منتشر شد و بصورت مجانى در اختيار حجاج قرار گرفت، اينچنين آمده است

« التوسل ثلاثة انواع

أ - مشروع: و هو التوسل الى اللّه تعالى باسمائه و صفاته، او بعملٍ صالح من المتوسل، او بدعا الحىّ الصالح.ب - بدعى: و هو التوسل الى اللّه تعالى. عالم يرد فى الشرع، كاالتوسل بذوات الانبياء، و الصالحين، او جاههم، او حقهم، او حرمتهم، و نحو ذلك.ج - شركى: و هو اتخاذ الاموات و سائط في العبادة، و دعاؤهم و طلب الحوائج منهم و الاستعانة بهم و نحو ذلك »وهابيون بطوريكه از اين كلامشان بدست مى آيد از 3 نوع توسل فقط يك نوع آن يعنى « توسل به أسماء و صفات خدا و اعمال صالحه و توسل به دعا زندگان صالح» را قبول دارند ولى توسل به ذات و جاه انبياء و اولياء و واسطه قرار دادن آنان را بدعت و شرك قلمداد مى كنند، ولى اينطور نيست.ما در اينجا به يك روايت كه طبرانى نقل كرده است اكتفا مى كنيم تا معلوم شود كه توسل به شخص صالحى همچون پيامبر جائز و مؤثر است « روى الطبرانى عن ابى امامة بن سهل بن حنيف عن عثمان بن حنيف، ان رجلاً كان يختلف الى عثمان بن عفان (رض) في حاجة له، فكان عثمان لا يلتف اليه و لا ينظر في حاجته فلقىَ حنيف فشكى ذلك اليه فقال له عثمان بن حنيف ائت الميضاة فتوضأ ثم ائت المسجد فصل فيه ركعتين ثم قل: « اللهم إنى اسئلك و اتوجه اليك بنبينا محمّد صلى الله عليه و آله نبى الرحمة، يا محمّد إنى اتوجه بك إلى ربى فتقض لى حاجتى، فتذكر حاجتكحتى اروح معك، فانطلق الرجل فصنع ما قال له، ثم أتى باب عثمان بن عفان (رض) فجاء البواب حتى اخذ بيده فادخله على عثمان بن عفان (رض) فاجلسه معه على الطنفسة، فقال: حاجتك فذكر حاجته فقضاها له، ثم قال له: ما ذكرت حاجتك حتى كان الساعة، و قال ما كانت لك من حاجة فاذكرها.ثم ان الرجل خرج من عنده فلقى عثمان بن حنيف حنيف فقال له: جزاك اللّه خيراً ما كان ينظر فى حاجتى و لا يلتفت الىّ حتى كلّمتَه فِىّ. فقال عثمان بن حنيف: واللّه ما كلّمته، و لكنى شهدت رسولَ اللّه صلّى اللّه عليه و آله و قد اتاه ضرير فشكا اليه ذهاب بصره، فقال له النبى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: ائت الميضاة فتوضأ ثم صل ركعتين ثم ادع بهذه الدعوات.(13)همين روايت بصورت مختصر در كتاب نقدى بر وهابيت 1- توسل نقل شده است و راجع به سند حديث بحث مفصلى شده است.« ان رجلاً ضريراً أتى الى النبى صلّى اللّه عليه و آله و سلم فقال: ادع اللّه ان يعافينى، فقال: ان شئت دعوتُ و ان شئت صبرتُ و هو خيرٌ، قال فادعه، فامره ان يتوضأ فيحسن وضوءه و يصلى ركعتين و يدعو بهذا الدعاء: اللهم انى اسئلك و اتوجه اليك بنبيك محمد نبى الرحمة يا محمد انى اتوجه بك الى ربى فى حاجتى لتقضى، اللهم شفّعه فىّ، قال ابن حنيف فواللّه ما تفرقنا وطال بنا الحديث حتى دخل علينا كَاَن لم يكن به ضرّ »(14)در خانه اگر كس است يك حرف بس است، اگر كسى جوياى حقيقت باشد و از مركب لجاجت پياده شود همين روايت او را كافى است زيرا هم شامل زمان حيات رسول خدا صلى الله عليه و آله است و هم شامل بعد از رحلت آنحضرت.

تبرك به آثار انبياء و صالحان

تبرك به آثار رسول خدا صلى الله عليه و آله و صالحان و معصومان يك عقلائى، فطرى و شرعى است، ولى وهابيون كه از دين جز يك سلسله امور خشك چيزى نمى دانند اينگونه امور عاطفى و سازنده را شرك و بدعت مى دانند، در موسم حج بسيار ديده شده كه حجاج و زائران قبر رسول خدا با چه عشق و علاقه اى مى خواهند به ضريح رسول خدا (ص)، به منبر آن حضرت، و محراب آن عزيز نزديك شوند و تبرك بجويند ولى سنگ دلان وهابى شمر صفت از نزديك شدن آنان به اين امكنه مقدسه جلوگيرى مى كنند و على الدوام مى گويند شرك، حرام. ولى قرآن، اين كتاب آسمانى كه هزاران آن در همين مسجد النبى صلى الله عليه و آله در قفسه هاى زيبا نگهدارى مى شود خلاف اين را مى گويد، قرآن اشياء متعلق به انبياء و صالحين را داراى آثار عجيبه مى داند، به اين آيات توجه كنيد: بعد از آنكه برادران يوسف، برادر، را شناختند، معذرت خواهى كردند، يوسف به آنها گفت: « قال لا تثريب عليكم اليوم يغفر اللّه لكم و هو ارحم الراحمين اذهبوا بقميصى هذا فالقوه على وجه ابى يأت بصيراً و اتونى باهليكم اجمعين و لما فصلت العير قال ابوهم انى لاجد ريح يوسف لولا ان تفندون فلما ان جاء البشير القيهُ على وجهه فارتدّ بصيراً »(15)اگر پيراهن يوسف اين اثر عجيب را دارد كه چشم نابينا را يكباره بينا مى كند، چرا اشياء متعلق به رسول خدا كه اشرف مخلوقات و سيد انبياء است اينچنين اثر را نداشته باشد!!

زيارت قبور

وهابيون نظرشان راجع به زيارت قبور نيز با نظر مذاهب اسلامى تفاوت دارد ولى در عمل فقط عقائد خودشان را مجاز مى دانند و به عقائد ديگر مذاهب اسلامى هيچ اهميتى نمى دهند آنها مى گويند: « افعال الناس عند القبور زيارتها، ثلاثة انواع: الاوّل: مشروع: و هو زيارة القبور؛ لتذكّر الآخرة؛ و للسلام على اهلها و الدعا لهم.الثانى: بدعي نيافى كمال التوحيد و هو وسيله من وسائل الشرك و هو قصد عبادة اللّه تعالى، و التقرب اليه عند القبور، او قصد التبرك بها، او اهداء الثواب عندها، و البناء عليها، و تجصيصها و اسراجها، و اتخاذها مساجد، و شد الرجال اليها، و نحو ذلك مما ثبت النهي عند او مما لا اصل له فى الشرع.الثالث: شركىّ ينافى التوحيد، و هو صرف شى ء من انواع العبادة لصاحب القبر، كدعائه من دون اللّه، و الاستعانة و الاستغاثة به، و الطواف، و الذبح، و النذر له، و نحو ذلك.»(16)همانطور كه ملاحظه شد وهابيها در اين كلام چند چيز را بدعت و شرك شمردند كه عبارتند از:

1- عبادت خداوند در كنار قبور.2- تبرك جستن به قبور.3- اهداء ثواب.4- ايجاد بنا روى قبور.5- تعمير قبور و روشن كردن چراغ نزد قبور.6- قبور را مسجد و عبادتگاه قرار دادن.7- بار سفر بستن جهت زيارت قبور.اكنون اين امور را يك به يك پاسخ مى دهيم و جواز آن را اثبات مى كنيم.

1- عبادت خداوند در كنار قبور

قرآن كريم كه هيچ مسلمانى در دلالت و آن شكى ندارد راجع به مدفن اصحاب كهف مى گويد: گروه مؤمن اينگونه نظر دادند كه: « لنتخذن عليهم مسجداً»(17) ما مدفن آنان را مسجد اتخاذ مى كنيم.آيا مسجد را براى چه كارى مى خواستند، جز براى انجام عبادات و فرائض بود

2- تبرك جستن به قبور

راجع به تبرك به بحث « تبرك جستن به آثار انبياء» مراجعه شود، البته قابل تذكر است كه هر جا از تبرك جستن به قبور مطرح شود منظور قبر انبياء و اولياء است و الاّ هيچكس به قبور افراد معمولى تبرك نمى جويد.

3- اهداء ثواب

وقتى خود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله امر مى كند كه براى اموات خودتان سوره يس بخوانيد « اقرؤا يس على موتاكم»(18) ديگر وهابيون چه چيز را حرام مى دانند!

4و5-ايجاد بناء روى قبور و تعمير آنها

منظور تعمير قبور انبياء و صلحاء و صاحبان آثار معنوى است و اين كار دليل قرآنى دارد چون هدف از تعمير قبور بزرگان تكريم و تعظيم آنان و افكار و مجاهدتهاى آنها در راه خداست و قرآن فرموده است: « و من يعظم شعائر اللّه فانها من تقوى القلوب» (19)

6- قبور را مسجد و عبادتگاه قرار دادن

اين مطلب در ضمن شماره 1 توضيح و جواب داده شد.

7- بار سفر بستن جهت زيارت قبور

مسأله شدالرحال جهت زيارت قبور از مسائل خيلى حساس وهابيون است كه بجاست در اينجا نظر ابن تيميه و همينطور نظر محمد بن عبدالوهاب را بياوريم سپس دليل ابن ممنوعيت و توضيح عدم دلالت اين دليل بر مدعاى آنان.

/ 4