بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید امام علي (ع) روز چهارشنبه، يا پنجم شوال سال 36 هجري، از اردوگاه نخيله به سوي شام حركت كرد. سيرت مولا علي(ع) از آغاز حركت تا صفين، ده ها نكته الهام بخش دارد كه در اين مقاله بخشي از آن ها تقديم مي گردد:
1- آغاز و ادامه سفر با نام و ياد خداوند و دعا.
از آداب تمام مسافرتها آغاز و ادامه سفر با نام و ياد ذات مقدّس ربوبي است؛ عالم بزرگ شيعه «سيد بن طاووس» در زمينه دعاهاي سفر كتابي نوشته است به نام «مصباح الزائر و جناح المسافر» و در آن كتاب دعاهايي براي: 1- هنگام حركت 2- هنگام سير3- هنگام فرود آمدن4- هنگام ورود به شهرها و آباديها5- هنگام پيدا شدن گمشده6- هنگام رسيدن به پلها7- و زمان برخورد با درندگان و... و... را نقل كرده است.امام علي(ع) در اين سفر معنوي و الهي جهاد، قدم به قدم دعاهاي مختلفي دارد و عملاً اين نكته را آموخته است كه در سفر مقدّس جهاد، با ياد مداوم حضرت حق و تقيّد به نماز اول وقت است كه مي توان معنويت را تجلّي بخشيد.«ابن ابي الحديد معتزلي» در شرح نهج البلاغه بابي تحت اين عنوان منعقد كرده است:«ادعية علي عند خروجه من الكوفة لحرب معاوية»؛1 دعاهاي امام علي(ع) به هنگام خروجش از كوفه براي جنگ با معاويه.مصدر اصلي سخنان او در اين زمينه، كتاب «وقعه صفين» تأليف «نصر بن مزاحم» است.2 ما در اين جا، تنها به دعاي آغاز سفر مولا اكتفاء مي كنيم:«اللهمّ انّي اعوذبك منم وعثاء السفر و كآبة المنقلب و سوء المنظر في الاهل والمال والولد اللهمّ انت الصّاحب في السفر وانت الخليفة في الاهل و لايجمعها غيرك لانّ المستخلف لايكون مستصحبا والمستصحب لايكون مستخلفا».3 بارخدايا، به تو پناه مي برم از سختي سفر و از اندوه بازگشت و به تو پناه مي برم از اين كه به هنگام بازگشت ببينم كه به زن و فرزند يا دارائيم آسيبي رسيده باشد. بارخدايا، تو در اين سفر همراه من هستي و جانشين مرد مسافر در ميان خاندانش نيز تويي! كسي جز تو نتواند كه اين دو مهم را كفايت كند، زيرا آن كه جانشين مسافر است در خانه، همسفر او نتواند بود و آن كه همسفر اوست، چگونه جانشين او در خانه نيز تواند شد.اين آموزش مهمي است كه بويژه براي رزم آوران راه خدا الهام بخش است. دعاء والتجاء به ذات مقدّس ربوبي، حتي دعاء براي حفظ در جنگ، از آن رو كه ياد خداست مطلوب است. و نبايد با اين توجيه كه آرزوي شهادت داريم، دعا و توجه به او را به هر عنواني فراموش سازيم.
2 ـ رفتار با كشاورزان
در مسير راه، لشگر امام (ع) به شهر «ساباط» رسيدند؛ كشاورزان به استقبال آمده عرض كردند: ما آماده پذيرايي و مهمان كردن لشگر هستيم، حضرت نپذيرفت و فرمود: اين هزينه بر عهده شما نيست.4نيز به هنگامي كه حضرت به شهر «انبار» رسيد مردم به استقبال حضرت شتافته از اسبهاي خود پياده شدند و شروع كردند به دويدن در پيش روي آن حضرت و در دو سوي مركب امام! آنها قاطرهايي نيز همراه خود داشتند كه سر راه آن حضرت نگاه داشته بودند. امام(ع) فرمود: اين چه كاري است كه انجام مي دهيد و اين چهارپايان را براي چه آورده ايد؟گفتند: «اين روشي است كه در تعظيم بزرگان داريم. و اين چهارپايان هديه اي است از ما به شما، و ما براي شما و ديگر سپاهيان غذا و براي مركبها و چهارپايانتان علف فراهم كرده ايم.» امام(ع) فرمود:«والله ما ينتفع بهذا امراءكم و انّكم لتشقون علي انفسكم في دنياكم و تشقون به في آخرتكم و ما اخسر المشقة وراءها العقاب و اربح الدعة معها الامان من النار.»5 اين كاري است كه اميرانتان از آن سودي نمي برند و شما با اين كار خود را در دنيا به مشقت مي افكنيد و با آن در آخرت به بدبختي گرفتار مي آئيد! چه زيانبار است مشقتي كه در پي آن عذاب باشد و چه سودمند است آسودگيِ همراه با ايمني از عذاب خدا.آنگاه فرمود: «فلاتعودوا له» ديگر اين كار را تكرار نكنيد، سپس فرمود: «چهارپاياني را كه به همراه خود آورده ايد اگر راضي باشيد از شما مي پذيرم، مشروط بر اينكه خراج و ماليات شما محسوب شود. غذايي را هم كه براي ما فراهم كرده ايد، خوردن آن را بدون پرداخت بهاي آن ناخوش مي شمريم!» مردم انبار گفتند: شما بپذيريد! ما قيمت مي كنيم و آنگاه بهاي آن را مي گيريم. امام(ع) فرمود: در اين صورت شما قيمت واقعي آن را ارزيابي نمي كنيد (ارزان حساب مي كنيد) بنابراين ما به چيزهاي ديگر اكتفا كرده بدانها قانع هستيم.مردم انبار گفتند: اي اميرمؤمنان، ما در ميان مردم عرب دوستان و آشناياني داريم، آيا ما را از هديه كردن به آنان و آنان را از پذيرفتن هديه ما باز مي داريد؟