اهميت موضوع
رمز ترقى انديشه ها و بهره هاى ناشى از آن دراظهارنظر و تضارب آراء نهفته است .ابتكار و خلاقيت مرهون محيط آزاداجتماعى است . در چنين محيطى است كه عقول وافكار به سوى ميدانهاى گسترده علوم اجتماعى و فرهنگ سالم و سر چشمه هاى زلال ديانت و شريعت كه زيربناى نظام و سلامت جامعه است رهنمون مى گردد. آزادى گفتار وحدت و همبستگى را در جامعه گسترش مى دهد و با كاهش حقد و كينه ها نكات ضعف و سستى و نارساييهاىپنهان يك جامعه را آشكار مى كند و در نهايت مانع از بروزاستبداد واختناق و طغيان اجتماعى مى گردد .و در مقابل جلوگيرى از بروزافكار و عقايد موجب تنبلى مغزها و سلب قوه ابتكار مى گردد.افراد قالبى بار مى آيند و جوانه هاى استعداد مى خشكد و حركت و تحول افول مى كنداستبداد رخ مى نمايد و كينه ها و حقدها در سينه ها رشد مى نمايد و در نتيجه زمينه نفاق واختلاف و پنهان كارى و نافرمانى به وجود مى آيد و موجبات انحراف و دين سازى و بدعت نيز پديدار مى گردد. آزادى بيان با همه ارزشمندى و آثار بسيارى كه در بر دارداز حساسيت خاص برخورداراست كه توجه به نكاتى اهميت مساله را آشكارتر مى نمايد از جمله :1.استفاده هاى ناروايى است كه همواره در طول تاريخ حكام جائراز دين كرده و مى كنند واستبداد دينى را به خدمت مقاصد شوم خود در آورده اند. چه بسا سردمداران كليسا كه به نام دفاع از ديانت زبانها را بريده و قلم ها را شكسته اند و در تاريخ اسلام نيز با آن همه توصيه ها و سيره روشن پيشوايان صدراسلام به آزادى بيان در زمان تسلط و نفوذ بنى اميه و بنى عباس از ديانت سوءاستفاده هاى بى شمار كردند و به اسم دين به قلع و قمع بسيارى از زبان آوران و بزرگان دين دست يازيدند.اين حركت پليد در دوران خفقان حكومتهاى مستبد از جمله معاويه بنيانش نهاده شد. يكى از محققان اهل سنت اين عصر توحش را پايان آزادى عقيده ناميده است و در تحليل تاريخ اسلام فصلى را به[ پايان آزادى ابراز عقيده] اختصاص داده و معاويه را سردمداراين اين جريان قلمداد كرده است . دراين رابطه قضايايى را همچون : برخورد معاويه با حجرين عدى و يارانش و مروان بن حكم با سود بن مخرمه و تهديد حجاج به قتل عبدالله بن عمر در پاسخ اعتراض شخصى را نسبت به طولانى شدن خطبه عقبه بن وليد و كشته شدن وى به خاطراين اعتراض و نيز تهديد عبدالملك مروان مردم مدينه را در صورت سفارش وى به تقوا نقل مى كند. وجود چنين رويدادهايى اين انديشه را براذهان ممكن است وارد آورد كه اصولا ديانت با آزادگى و آزادى ناسازگاراست . و جز تقليداز رهبران و سكوت در مقابل اعمال آنان راهى ديگر ممكن نيست .2. در مقابل سوءاستفاده هاى بسيارى است كه همواره استعمارگران به نام دموكراسى و آزادى عقيده و بيان انجام داده و مى دهند. به نام آزادى بيان و عقيده شديدترين ضربه ها بر آزادى وارد آورده اند و در لواى آن بويژه در كشورهاى جهان سوم واسلامى به ايجاد تفرقه و مسلك سازى پرداخته اند وارزشهاى والاى دينى وانسانى را به بازى گرفته اند. جديدترين ترفند دشمنان آزادى را هم اينك در دفاع همه جانبه
آنان از سلمان رشدى مرتد مشاهد مى كنيم كه در لواى آزادى بيان و عقيده به مقدسات ميليونهاانسان توهين روا مى دارند واين در حالى است كه به اسم دفاع از قانون مانع آزاديهاى مشروع مسلمانان درانجام فرائض در بسيارى از سرزمين هاى مدعى دموكراسى مى شوند. 3.اكثرصاحب نظران اسلامى واصل آزادى بيان را قبول دارند ولى درابعاد آن دچارافراط شده اند. به گفته شهيد بهشتى :[مساله آزادى بيان مساله اى بسيار حساس است كه كوچكترين انحرافى درباره آن انسان را به دامن افراط و تفريط مى كشاند.انسان بايد بسيار هوشيارانه آن را مطرح كند تا آن را بر خط مستقيم اسلام طرح كرده باشد مخصوصا باابعاد و جوانبى كه در بر دارد]. 2 بنابراين ابعاد گوناگون موضوع مى بايست مورد دقت قرار بگيرد.از جمله : آيا آزادى حقى است مربوط به همه انسانها و يا ويژه گروهى خاص ؟ نكته ديگر قلمرواين آزادى است كه آيا تنها عرصه سياسى واجتماعى را شامل مى شود و يا مسائل مربوط به عقيده وانديشه را نيز در بر مى گيرد؟ بايد مشخص گردد كه آيا در تمام مسائل اسلامى اعم ازاصول و فروع حق تفحص و تحقيق وجود دارد يااين كه به مسائل اجتماعى و سياسى اختصاص پيدا مى كند و مسلمانان ازاظهارنظر در مسائل اعتقادى واصول دين محرومند و دراين نوع مسائل اصل بر تعبد و تقليداست . نكته ديگر حدود آزادى است كه بايد براساس متون دينى معتبر مشخص گردد و گرنه اصل وجود حد و مرز براى آزادى از جمله آزادى بيان امرى است عقلايى و مورد پذيرش همگان .در تمامى ابعاد ياد شده اختلاف نظر تا مرزافراط و تفريط وجود دارد. براين اساس ارائه نظر مبتنى بر منابع معتبراسلامى با توجه به ابعاد مختلف امرى است لازم و ضرورى كه ما دراين نوشتار بر آنيم تا به قدرامكان به اين موضوع بپردازيم .بحث از آزادى بيان را در سه محوراساسى دنبال مى كنيم :1. آزادى بيان براى مسلمانان . 2. آزادى بيان براى غيرمسلمانان .3. حدود آزادى دراسلام .
مسلمانان و آزادى بيان
همانطور كه گفته شد سئوال اين است كه آيااسلام به پيروان خود آزادى اظهار عقيده در تمامى عرصه هاى عقيدتى و سياسى و اجتماعى را مى دهد يا خبر؟ ما در گذشته طى مقالاتى مبسوط اصولى را عرضه كرديم كه نتيجه طبيعى آن اصول وجود آزادى بيان براى مسلمانان در تمامى مسائل اسلامى است . تا آنجا كه به انكاراصول اساسى دين : [ توحيد نبوت و معاد] منتهى نگردد . [آزادى تفكر ، ممنوعيت تكفير ،تعيين مرزاسلام و كفر] عنوان هاى مباحث گذشته ما بود كه لازم است اشاره اى كوتاه به آن داشته باشيم :