حمايت مردم از ميرزاى آشتيانى
انتشار خبر تبعيد ميرزاى آشتيانى در تهران بر خلاف انتظار دربار مردم را بر شوراند. خشمها دگر بار شعله ور شد. صبح روز دوشنبه سوّم جمادى الثانى علماء طلاب مردم مؤمن و متدين اعم از زن و مرد گروه گروه به سوى محلّه سنگلج كه منزل ميرزاى آشتيانى در آن جا واقع بود شتافتند و پشتيبانى قاطع خويش را از ميرزاى آشتيانى حامى سازش ناپذير و قهرمان فتواى ميرزاى بزرگ اعلام داشتند و بر تصميم نارواى دربار مبنى بر تبعيد ميرزاى آشتيانى اعتراض كردند.حركت سمبليك بازار تهران و ديگر بازارها در بستن مغازه ها به پشتيبانى از نهضت تنباكو بويژه در روز دوشنبه سوّم جمادى الثانى به اعتراض بر تبعيد ميرزاى آشتيانى نقش بزرگى در پيروزى نهضت و انسجام و همبستگى و دل گرمى مردم داشت. از اين روى امام خمينى در ديدار با بازاريان مى گويد:(از زمان ميرزاى شيرازى تا حالا مشكلات در بازارها حلّ مى شد. اگر يك وقت يكى از علماى تهران به واسطه بدرفتاريهاى دولتهاى زمان قاجار مى خواست از تهران برود بازار مى بست و همان بود كه آنها توبه مى كردند و آن عالم را با التماس نگه مى داشتند.41)علاوه بر بستن مغازه ها تجار و كسبه معتقد به ميرزا و راه او در اجراى فرمان وى تنبـاكو هاى انبار شده خود را به آتش كشيدند.امام از اين واقعه عظيم و افتخارآفرين چنين ياد مى كند:(در قضيه تنباكو و حكم مرحوم ميرزاى شيرازى اعلى اللّه مقامه اين بازار بود كه همراهى كرد و منتهى به قيام شد. بعضى از بازرگانان اصفهان.... تمام تنباكوهايى كه داشته است... پس از حكم ميرزا آورد در ميدان شاه و آتش زد و مشابه او بازارهاى ديگر در تأييد حكم ميرزا در آن وقت قيام كردند حتى شهيد هم دادند42.در نهضت تنباكو نقش زنان مؤمن چشمگير بود و تحسين برانگيز. در روزى كه قرار بود ميرزاى آشتيانى را به تبعيد برند نزديك ظهر عده اى از زنان قهرمان به كاخ استبداد حمله ور شدند كه برخى از آنان عاشقانه در راه معبود جان دادند و برخى زخمى شدند43.امام كه بر اين نقش تاريخى مطلع بود و در انقلاب اسلامى با تمام وجود آن را احساس كرده بود مى گويد:(بحمداللّه زنان در جمهورى اسلامى چنانچه در همه مسائلى كه عمومى پيش آمده است براى ايران پيش قدم بوده اند.در مسأله تنباكو پيش قدم بوده اند. در مسأله مشروطيت پيش قدم بوده اند. در مسائلى هم كه الآن مبتلا به آن هستيم حظ وافر دارند.44)پشيمانى دربار
ناصرالدين شاه كه اوضاع را بحرانى ديد عبداللّه خان والى را نزد ميرزاى آشتيانى فرستاد كه مقصود شما چيست؟ بگوييد تا انجام دهيم.ميرزاى آشتيانى در پاسخ گفت:(ما به جز اين كه امتياز را از داخله و خارجه مملكت يكسره مرفوع نموده مداخله فرنگى از اين عمل بالمرّه مقطوع گردد مقصد و مقصود ديگرى در نظر نداريم.)عبداللّه خان اين سخن صريح را به شاه رساند (البته شاه مطلع بود و همه درباريان و نوكران مى دانستند مردم چه مى خواهند).و وى طى حكمى امتياز داخله و خارجه را ملغى كرد واعلام داشت: مردم مجبور به كشيدن قليان نيستند تاحكم از جانب ميرزا برسد45.از آن جايى كه مردم به گفته هاى درباريان اعتماد نداشتند به تظاهرات و قيام خود ادامه دادند و پيكهاى شاه مدام به خانه ميرزاى آشتيانى در رفت و آمد بودند و براى استمالت او شاه هدايايى به وى تقديم كرد كه آشتيانى از پذيرش آن خوددارى ورزيد و ختم غائله را مشروط به سه شرط اعلام كرد:1 . دادن خونبهاى كشته شدگان.2 . مصونيت كسانى كه در تظاهرات شركت جسته اند.3 . برچيـدن كليه امتيـازهاى خارجى46.بعد از تسليم دربار ميرزا مى خواهد كه شركت انگليسى نيز لغو انحصار را اعلام كند كه بنا به درخواست شاه لغو قرار داد از طريق رئيس كمپانى اعلام مى شود. در عين حال ميرزاى آشتيانى رفع تحريم را منوط به حكم ميرزاى شيرازى مى كند و بعد از درخواست مكرر علما ميرزاى شيرازى نامه اى به مرحوم آشتيانى مى نويسد و حكم تحريم را بر مى دارد47.بدين گونه با حكم ميرزاى شيرازى واستقامت مردم ايران و حمايت علماى بلاد و فطانت و كياست ميرزاى آشتيانى امتياز تنباكو لغو مى شود و ايران اسلامى از يك فاجعه بزرگ نجات مى يابد و استقلال خود را به دست مى آورد.