تفاوت اصل با كتاب, مصنَّف, نوادر و جامع - اصول اربعمائه یا نخستین مرحله فقه شیعه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصول اربعمائه یا نخستین مرحله فقه شیعه - نسخه متنی

علی اکبر کلانتری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

راغب مى نويسد:

(اصل الشىء: قاعدته التى لو توهمت مرتفعة لارتفع بارتفاعه سائره لذلك.)16

اصل چيزى, شالوده آن است كه با از بين رفتن آن, بقيه آن نيز از بين مى رود.

در ميان محققان, دسته اى همين تعريف را اختيار كرده اند. از جمله بحرالعلوم كه گفته است:

(الاصل فى اصطلاح المحدّثين من اصحابنا بمعنى الكتاب المعتمد الذى لم ينتزع من كتاب اخر.)17

اصل در اصطلاح محدّثانِ شيعه, كتابِ مورد اعتمادى است كه از كتاب ديگرى, گرفته نشده است.

ابوعلى حائرى, صاحب منتهى المقال نيز, در مقام فرق ميان اصل و كتاب و مصنف مى نويسد:

(اصل كتابى است كه مصنف, در آن احاديثى را كه از معصوم(ع) يا راوى, شنيده, گرد آورده باشد; امّا كتاب و مصنَّف اگر در آنها حديث معتبرى يافت شود, به طور غالب, از اصول, گرفته شده است.)18

شيخ آقا بزرگ تهرانى نيز, همين تعريف را برگزيده و آن را شرح داده است.19

محدث نورى, اين تعريف را مى پذيرد, ولى با افزودن اين قيد كه كتاب, آن گاه اصل است كه مورد اعتماد باشد:

(در اصل بودن يك كتاب, تنها اين كافى نيست كه از كتاب ديگرى گرفته نشده باشد, اگر چه مورد اعتماد هم نباشد; زيرا علماى ما داشتن اصل را موجب مدح صاحب آن و سبب اعتماد بر محتواى آن دانسته اند. ايشان, چه بسا روايتى را به دليل يافت نشدن متن آن در هيچ يك از اصول, ضعيف و سست بنياد شمرده اند, چنانكه اين كار از مفيد و شيخ و ديگران, سر زده است. بنابراين, مورد اعتماد بودن در اصل, در نظر گرفته شده است. به اين معنى كه قاعده در اصل اين است كه قابل اعتماد باشد, مگر اين كه خلاف آن آشكار شود.)20

ولى با توجه به معناى لغوى اصل و سخنان محققان درباره اصول, به نظر مى رسد, افزودن اين قيد, خالى از وجه باشد. از اين روى, رجال نويسان, در ترجمه ٌ برخى از راويان مى نويسند: (له اصل معتمد). البته انكار نمى كنيم اعتبار و ارزشى كه اصول دارند, ديگر كتابها ندارند و به همين سبب, علماى رجال, داشتن اصل را نشانه ستوده بودن راوى, دانسته اند, ولى بحث بر سر تعريف و ماهيت اصل است, نه ويژگيها و برتريها و امتيازهاى آن.

تفاوت اصل با كتاب, مصنَّف, نوادر و جامع

در ميان آثار قلمى زمان ائمه(ع) غير از اصل, به آثار ديگرى, به نامهاى كتاب, مصنف, نوادر و جامع نيز بر مى خوريم.

از نقل ديدگاهها و گفته ها در تعريف اصل, تفاوت آن با كتاب, روشن شد. در اساس بيش تر اين بيانها و تعريفها, به منظور جداسازى اصل از كتاب, ابراز شده است. بر اين اساس, در تبيين فرق ميان اصل و كتاب, ديدگاههاى گوناگونى خواهيم داشت. البته به نظر مى رسد همه اين ديدگاهها, در يك جهت اشتراك نظر دارند و آن اين كه كتاب, دايره اى گسترده تر از اصل دارد و بدين ترتيب و با توجه به آنچه در تعريف اصل گفتيم, كتاب عبارت است از: هر اثرى كه در آن, مجموعه اى از روايات, گرد آمده باشد, خواه در آن نويسنده دست برده باشد و دست يازيها, گسستن و استوار ساختن او يافت شود و خواه چنين نباشد. و نيز بدون فرق ميان اين كه محتواى آن كتاب, از نسخه ديگرى گرفته شده باشد, يا چنين نباشد.

كتاب با اين تعريف, نه تنها اصل را, كه مصنف, نوادر و جامع را نيز در بر مى گيرد.

به هر حال, اختلاف و رويارويى كه ميان كتاب و اصل ديده مى شود, تنها به عموم و خصوص مطلق است; زيرا مى توان به هر يك از اصول, كتاب گفت ولى عكس آن درست نيست.

اما محقق تسترى, رويارويى ميان كتاب و اصل را انكار كرده است و براى ثابت كردن اين مدعا, از عبارتهايى از شيخ, در ترجمه شمارى از صاحبان اصول, كمك گرفته است, مانند عبارت زير در ترجمه احمد بن ميثم:

(روى عنه حميد بن زياد كتاب الملاحم وكتاب الدلالة وغير ذلك من الاصول.)

حميد بن زياد از او كتاب ملاحم و كتاب دلالت و ديگر اصول را روايت كرده است.

ييا در ترجمه احمد بن سلمه:

(روى عنه حميد بن زياد اصولا كثيرة, منها كتاب زياد بن مروان القندى.)

ييا در ترجمه احمد بن مفلس:

(روى عنه حميد كتاب زكريا بن محمد المؤمن و غير ذلك من الاصول.)

ييا در ترجمه عبيدالله بن احمد بن نهيك و على بن برزج:

(روى عنه كتبا كثيرة من الاصول.)

ييا در ترجمه محمد بن عباس بن عيسى و محمد بن احمد بن رجا:

(روى عنه حميد كتبا كثيرة من الاصول.)

و يا در ترجمه يونس بن على العطار:

(روى عن حميد بن زكريا كتاب ابى حمزة الثمالى و غير ذلك من الاصول.)

از نظر اين محقق, آن چه در برابر اصل, قرار دارد, تصنيف است, زيرا شيخ در ترجمه هارون بن موسى, نوشته است:

(وروى جميع الاصول والمصنّفات.)

/ 9