تاريخ نگارش اصول - اصول اربعمائه یا نخستین مرحله فقه شیعه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصول اربعمائه یا نخستین مرحله فقه شیعه - نسخه متنی

علی اکبر کلانتری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مى نويسد:

(وقتى جست وجوگر پر تلاش و معروفى, مانند شيخ الطائفه, به ناتوانى از انجام اين كار, اعتراف دارد, ما به ناتوانى از آن, سزاوارتريم; زيرا او در زمانى نزديك به دوران صاحبان اصول مى زيسته و مى توانسته به خود آن اصول, كه در كتابخانه شاپور, در كرخ بغداد وجود داشته اند, دست يابد. در دنيا, كتابخانه اى از آن بهتر يافت نمى شده. كتابها و اصولى كه در اين مكان نگهدارى مى شده, همه به خط و تحرير شخصيتهاى معتبر بوده است افزون بر اين, شيخ, به خزانه كتاب استادش, شريف مرتضى, دسترسى داشته, كه در آن بيش از هشتاد هزار كتاب نگهدارى مى شده است.)37

بنابر آنچه علماى رجال, درباره صاحبان اصول نوشته اند, شمارى از ايشان داراى چندين اصول بوده اند. از باب نمونه, شيخ در ترجمه ابراهيم بن سليمان بن حيان, نوشته است:

(روى عنه حميد بن زياد اصولا كثيرة.)38

حميد بن زياد اصول فراوانى از او روايت كرده است.

محدث نورى پس از نقل اين سخن شيخ مفيد:

(انّ الامامية صنّفت من عهد اميرالمؤمنين, عليه السلام اربعمائة كتاب سمّى الاصول.)

مى نويسد:

(معلوم است كه اماميه, در اين مدت, بيش از اين عدد, كتاب داشته اند, همان گونه كه كتب رجال, گواهى مى دهد.)39

چنانكه در جاى خود شرح خواهيم داد, احتمال مى رود اين چهارصد اصل, كه در سخنان بسيارى از دانشمندان, به آن اشاره رفته است, تنها از آثار اصحاب امام صادق(ع) باشد, چنانكه عبارت محقق داماد نيز, نوعى صراحت در اين معنى دارد. و گرنه به گمان نزديك به يقين, شمار اصول, بيش از عدد ياد شده است, بويژه كه شمارى از راويان حديث, داراى چندين اصل بوده اند كه به نمونه آن, اشاره كرديم. نيز بايد توجه داشت كه در كتابهاى رجالى, گاهى به جاى اصل, تعبير به كتاب و يا نوادر شده است كه نمونه هاى آن را ديديم.

حتى ممكن است در ترجمه يك راوى, هيچ اشاره اى به اصل او نشده باشد, ولى بتوان با نشانه هايى, وجود اصل را براى او ثابت كرد. در همين زمينه, محدث نورى, پس از نقل اين سخن نجاشى در ترجمه زيد زراد:

(زيد الزراد كوفى روى عن ابى عبداللّه عليه السلام له كتاب اخبرنا.)

مى نويسد:

(كلام نجاشى صريح در اين است كه زيد زراد, از صاحبان اصول است, زيرا در آغاز ترجمه او گفته است روى عن ابى عبداللّه عليه السلام, و آوردن چنين تعبيرى, عادت او در ترجمه صاحبان اصول است.)40

تاريخ نگارش اصول

از نگارش اصول چهارصدگانه و ديگر اصول و نيز وفات صاحبان و گردآورندگان آنها, تاريخ روشن و دقيقى در دست نيست. ولى آنچه در اين باره يقين است آن است كه هيچ يك از اين اصول, پيش از دوران اميرالمؤمنين(ع) نوشته نشده است, چنانكه هيچ يك از آنها, پس از وفات امام عسكرى(ع) نيز نگارش نيافته است; زيرا بنابر بيان روشن بسيارى از محققان, صاحبان اصول, راويان كوشايى بوده اند كه به محض شنيدن بى واسطه يا باواسطه حديث, يا احاديثى از ائمه(ع) به نوشتن و ثبت آن, مى پرداخته اند.

صاحب وسائل, به نقل از علامه حلّى, مى نويسد:

(مشايخ ما, قدّس الله ارواحهم, گفته اند: عادت صاحبان اصول بر اين بوده است كه هرگاه از يكى از ائمه(ع) سخنى مى شنيده, به ثبت آن در اصول خود مبادرت مى ورزيده اند, تا مبادا با گذشت روزها و ماه ها و سالها, دچار فراموشى شوند.)41

در ميان صاحب نظران, در مورد تاريخ تدوين اصول, دو قول, جلب نظر مى كند:

قول نخست: تمام اصول چهارصدگانه, در زمان امام صادق(ع) توسط اصحاب آن حضرت, نگارش شده و غير از آنها, اصول ديگرى از اصحاب ديگر ائمه(ع) به ما نرسيده است.42

محقق داماد, اين قول را به مشهور, نسبت مى دهد, و مى نويسد:

(المشهور انّ الاصول اربع مئه مصنف لأربعة مئة مصنف من رجال ابى عبدالله الصادق عليه السلام.)43

كندوكاو در كلمات ديگر محققان نيز, اين شهرت را تأييد مى كند.

طبرسى در اعلام الورى, نوشته است:

(روى عن الصادق(ع) من مشهورى اهل العلم اربعة الآف انسان وصنف من جواباته فى المسائل اربعمائة كتاب معروفة تسمّى الاصول, رواها اصحابه واصحاب ابنه موسى(ع))44

چهارهزار نفر كه به دانش شهره اند و زبانزد, از امام صادق(ع) نقل حديث كرده اند و از پاسخهاى آن حضرت به مسائل, چهارصد كتاب كه به اصول معروفند, به رشته نگارش درآورده اند. اين كتابها را اصحاب آن حضرت و نيز اصحاب امام موسى(ع) روايت كرده اند.

محقق حلّى نيز در كتاب معتبر, به همين مضمون مى نويسد:

(روى عنه(ع) من الرجال ما يقارب اربعة آلاف رجل حتى كتبت من اجوبة مسائله اربعمائة مصنّف سمّوها اصولا.)45

شهيد نيز در كتاب ذكرى مى نويسد:

(از پاسخهاى امام جعفر صادق(ع) به مسائل, چهارصد كتاب نگاشته شد و از اصحاب معروف او, چهارهزار نفر از اهالى عراق و حجاز و خراسان و شام, به نگارش حديث پرداختند. راويانى نيز از امام باقر(ع) به نقل حديث همت گماشتند و اصحاب ديگر ائمه, مشهور و معروف و داراى نوشته ها و نگارشهاى مشهور و مباحث فراوانى هستند كه بسيارى از اينها را عامه در رجال خود يادآور شده اند.)46

در درايه شيخ حسين بن عبدالصمد نيز آمده است:

(قد كتبت من اجوبة مسائل الامام الصادق عليه السلام فقط أربع مئة مصنَّف لاربع مئة مصنِّف تسمى الاصول فى انواع العلوم.)47

آنچه ديدگاه اين گروه از محققان را تأييد مى كند, حقيقتى است كه بسيارى از تاريخ نگاران و تراجم نويسان شيعه و سنّى يادآور شده اند. و بسيارى نقل آن به حدى است كه مى توان آن را از حقايق قطعى تاريخ دانست و آن اين كه: بيش از چهار هزار نفر, با انديشه ها و آراى گوناگون, از كلاس پر رونق امام صادق(ع) استفاده و شنيده هاى خود را از آن حضرت, با دقت و اهتمام, ثبت مى كرده اند.

شيخ مفيد, در كتاب ارشاد, مى نويسد:

(نقل الناس عنه من العلوم ما سارت به الركبان. وانتشر ذكره فى البلدان فانّ اصحاب الحديث نقلوا أسماء الرواة عنه من الثقات على اختلافهم فى الآراء والمقالات, فكانوا اربعة آلاف رجل.)48

/ 9