الف) كتاب - ازدواج موقت و اختلاف علمای شیعه و سنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ازدواج موقت و اختلاف علمای شیعه و سنی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

الف) كتاب

فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فريضة. نساء - 24همانگونه كه قبلاً گذشت، هم شيعه و هم سنى قبول دارند كه آيه 24 سوره نساء در مورد جواز نكاح متعه بوده است، البته بعضى از متأخرين آنرا بر نكاح دائم حمل كرده اند كه با توجه به كلمه اسمتاع و اختصاص آن به متعه و با توجه به روايات مى توان مراد از آيه شريفه را فهميد:1- فى مستدرك الحاكم باسناده عن ابى نضرة قال قرأت على ابن عباس: فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فريضة، قال ابن عباس: "فما استمتعتم به منهن الى اجل مسمى " فقلت مانقرؤها كذلك. فقال ابن عباس: واللَّه لانولها اللَّه كذلك.(16)ابى نصرة مى گويد: آيه فما استمتعتم را كه در قرآن موجود است بر ابن عباس قرائت كردم، ابن عباس عبارت "الى اجل مسمى " را بر آن افزود، من گفتم ما اينگونه قرائت نمى كنيم و عبارت "الى اجل مسمى " را نمى خوانيم. ابن عباس گفت: بخدا قسم آيه اينگونه نازل شده است كه من قرائت كردم. (17)2- فى قرائة ابن كعب: " فما استمتعتم به منهن الى اجل مسمى " اخرج عبداللَّه بن حميد و ابن جرير عن قتاده قال فى قرأته....(قتاده مى گويد در قرائة ابن ابى كعب آيه شريفه قرآن به همراه "الى اجل مسمى " وجود داشته است.3- و فى المحلى روى الثعلبى فى تفسيره عن عمران بن حصين قال: نزلت المتعة فى كتاب اللَّه تعالى اية بعد نسخها.(18) (در كتاب محلى آمده كه ثعلبى در تفسير خودد از عمران ابن حصين نقل مى كند كه او گفته: آيه متعه در كتاب خدا، قرآن آمده و آيه ديگرى هم آنرا نسخ نكرده است.)4- فى تفسير الطبرى عن مجاهد: فما استمتعتم به منهن قال: يعنى نكاح المتعة.(19)(در تفسير طبرى از مجاهد نقل مى كند كه مراد از آيه "فما استمتعتم به منهن " نكاح متعه است.)5- عن عمران ابن حصين قال: نولت اية المتعة فى كتاب اللَّه تبارك و تعالى و عملنا بها رسول اللَّه (ص) فلم تنزل اية نسخها و لم ينه عنها النبى (ص) حتى مات. (20)(عمران بن حصين مى گويد: آيه متعه در قرآن وارد شده و ما در زمان رسول اللَّه به آن عمل كرديم پس از آن نه آيه اى آنرا نسخ كرد و نه پيامبر از آن نهى كرد.با توجه به روايات فوق روشن خواهد بود كه آيه 24 سوره نساء در ارتباط با نكاح موقت بوده و دلالت بر جواز اين نكاح دارد.

ب) سنت

در كتب روايى اهل سنت و همين طور در تفسيرهايى كه بر قرآن مجيد نوشته اند، روايات فراوانى به چشم مى خورد كه حاكى از جواز متعه در صدر اسلام بوده و اين جواز در زمان پيامبر اكرم (ص) به مرحله عمل رسيده و در زمان خليفه اول و خليفه دوم نيز مورد عمل اصحاب بوده است. اين روايات در كثرت به حدى هستند كه شايد بتوان ادعاى تواتر و يا لااقل استفاضه را در اين روايات نمود.نمونه اى از روايات را كه دلالت تامى بر مدعاى ما دارد در ذيل مى آوريم:1- فى المحلى روى الثعلبى فى تفسيره عن عمران ابن حصين قال: نزلت المتعة فى كتاب اللَّه تعالى لم تنزل اية بعد نسخها فامرنا رسول اللَّه (ص) و تمتعنا مع رسول اللَّه (ص) و مات و لم ينهنا عنها قال رجل بعد برأيه ماشاء.(21)(در كتاب محلى از ثعلبى در تفسيرش نقل كرده است كه عمران بن حصين گفت: آيه متعه در كتاب خدا نازل شد و آيه ديگرى نيز آنرا نسخ نكرد. سپس پيامبر اسلام ما را به آن امر نمود و ما با رسول خدا عمل را انجام داديم و پيامبر اسلام رحلت نمود و ما را از آن نهى نكرد و بعد از آن مردى بر اساس رأى خود چيزى را گفت.)اين روايت گرچه ظهور در حج تمتع دارد وليكن بسيارى از فقها و مفسرين آنرا در باب نكاح متعه نيز آورده اند كه نمونه آن ابن حزم است كه آنرا در كتاب المحلى آورده و همينطور در كتاب اوجزالمسالك در دلالت اين روايت بر ازدواج موقت به كلام مُحلى استناد شده است.2- اخرج عبدالرزاق و ابن المنذر من طريق عطاء عن ابن عباس قال: يرحم اللَّه عمر ما كانت المتعة الا رحمة من اللَّه رحم بها امة محمد و لو لا نهيه عنها ما احتاج الى الزنا الاشق. قال: و هى التى فى سورة النساء "فما استمتعتم به منهن الى كذا و كذا من الاجل على كذا و كذا" قال: وليس بينهما وراثة... .(22)(ابن عباس گفت: خدا عمر را مورد رحم قرار دهد، متعه رحمتى از جانب خدا بود كه بوسيله آن امت محمد (ص) را مورد رحم خود قرار داده بود و اگر عمر آنرا مورد نهى قرار نمى داد، كسى جز انسان شقى مرتكب زنا نمى شد. سپس ابن عباس به آيه نكاح موقت در سوره نساء اشاره كرد و گفت: بين زوج و زوجه در نكاح متعه وراثتى در كار نيست...)3- عن عطاء: قدم جابربن عبداللَّه معتمراً فجئناه فى منزله فسأله القوم عن اشياء ثم ذكروا المتعه فقال: استمتعنا على عهد رسول اللَّه (ص) و ابى بكر و عمر. (23)(از عطاء (يكى از تابعين) نقل شده كه مى گفت: جابربن عبداللَّه براى عمره (به مكه) آمد. ما به منزلش رفتيم و مردم در مورد مسائلى چند از وى سؤال كردند و سپس در مورد متعه از وى پرسيدند. وى در جواب گفت: ما در زمان رسول خدا و ابوبكر و عمر استمتاع كرديم.)4- عن جابرابن عبداللَّه: تمتعنا على رسول اللَّه (ص) و ابى بكر و نصفاً من خلافة عمر ثم نهى عنها عمر الناس .(24) (جابرابن عبداللَّه مى گويد: در عهد رسول خدا و ابوبكر و نصفى از خلافت عمر عمل متعه را انجام داديم سپس عمر مردم را از متعه نهى كرد.)5- عن عبدالرزاق و ابى داود فى ناسخه عن الحكم انه سئل عن هذه الاية (فما استمتعتم) أمنسوخة قال: لا وقال على (ع): لولا ان عمر نهى عن المتعة مازنى الاشقى. (25)(از حَكَم در مورد آيه ازدواج موقت در سوره نساء سؤال كردند كه آيا منسوخه است جواب داد: خير، سپس اضافه كرد: على (ع) فرمود: اگر عمر متعه را مورد نهى قرار نمى داد كسى جز انسان شقى زنا كرد.)6- عن جابرابن عبداللَّه قال: كنا نستمتع من التمر و الدقيق الايام على عهد رسول اللَّه (ص) و ابى بكر حتى نهى عنه عمر فى شأن عمر وبن حريث. (26)(جابرابن عبداللَّه مى گويد: ما همواره در مقابل پرداخت مقدارى از خرما و آرد در زمان پيامبر اسلام و ابوبكر نكاح متعه را انجام مى داديم تا اينكه عمر در مورد عمل عمروبن حريث آنرا ممنوع كرد.)از روايات فوق چنين استنباط مى گردد كه نكاح متعه در زمان پيامبر اسلام مباح بوده و اين اباحه در سراسر حكومت پيامبر و طول مدت آن ادامه داشته و حتى در زمان خليفه اول هم سخنى از نهى آن نبوده و تنها در نيمه دوم حكومت خليفه ثانى، عمر آنرا نهى كرده است كه تفضيل اين مطلب در آينده خواهد آمد. پس سنت نبوى هم دلالت بر جواز متعه مى كند.

ج) عمل صحابه و تابعين

گرچه ما دليل جواز نكاح متعه را منحصر به دو دليل كتاب و سنت نموده ايم ولكن عمل صحابه و تابعين هم مى تواند بعنوان يك دليل و لااقل يك مؤيد مطرح گردد. همانگونه كه در روايات فوق گذشت عمران ابن حصين و جابرابن عبداللَّه ضمير جمع را براى عاملين به نكاح متعه مى آورند و بالفظ "تمتعنا" يا "استمتعنا" مى فهماند كه نه تنها يك نفر اين عمل را انجام داد بلكه صحابه پيامبر نوعاً نكاح متعه را انجام داده اند و در آينده بسيارى از صحابه و تابعين كه عمل نكاح متعه را انجام داده بردند بصورت مختصر ذكر خواهد شد. در اينجا به بعضى از اخبار اشاره مى كنيم كه عمل بعضى از صحابه را متذكر مى شوند:1- عمير عبداللَّه بن زبير عبداللَّه ابن عباس بتحليله المتعة. فقال له: سل امك كيف سطعت المجامر بينها و بين ابيك فسالها. فقالت: ما ولدتك الا فى المتعة.(27)(عبداللَّه ابن زبير، عبداللَّه بن عباس را به سبب اينكه قائل به حليت نكاح متعه بود سرزنش كرد، عبداللَّه ابن عباس به وى گفت: از مادرت سؤال كن كه عقد نكاح بين او و پدرت چگونه بوده است وى از مادرش سؤال كرد و مادر وى در جوابش گفت: تو را بدنيا نياوردم مگر بسبب عقد متعه.)2- عن ايوب: قال عروة لابن عباس: الا تتلقى اللَّه ترخص فى المتعة فقال ابن عباس: سل امك يا عرية...(28) (ايوب مى گويد: عروة ابن زبير به ابن عباس گفت: آيا از خدا نمى ترسى كه در متعه قائل به جواز هستى ابى عباس در جوابش گفت: اى عروه برو از مادرت سؤال كن... (بدين معنى كه مادرت تو را مثل برادرت به سبب متعه حامله شده است.)3- عن مسلم القرى قال: دخلنا اسماء بنت ابى بكر فسألناها عن متعة النساء فقالت: فعلناها على عهد النبى (ص) (29) (مسلم القرى مى گويد: نزد اسماء دختر ابوبكر رفتيم و درباره متعه زنان سؤال كرديم. در جواب گفت: ما اين عمل را در زمان پيامبر اسلام انجام داديم.)4- اخرج عبدالرزاق و احمد و مسلم عن سبرة الجهنى قال: اذن لنا رسول اللَّه (ص) عام فتح مكه فى متعه النساء، فخرجت انا ورجل من قومى ولى عليه فضل فى الجمال و هو قريب من الدمامة مع كل واحد منا برد. اما بردى فخلق و اما برد ابن عمى فبرد جديد غض حتى اذا كنا با على مكة تلفتنا فتاة مثل البكرة العنطنطة فقلنا: هل لك ان يستمتع منك احدنا قالت: و ما تبذلان فنشر كل واحد منا برده فجعلت تنظر الى الرجلين فاذا راها صاحبى قال: ان برد هذا خلق و بردى جديد غض فتقول: و برد هذا لابأس به ثم استمتعت منها...(30)(عبدالرزاق و احمد و مسلم از سبرة الجهنى نقل مى كنند كه گفت: پيامبر اسلام در سال فتح مكه اجازه نكاح متعه زنان را صادر كرد. سپس من و مردى از قوم ما بيرون رفتيم (از مجلس) در حاليكه من زيباتر از او بودم و او بدشكل بود با هر يك از ما بردى بود. اما بردى كه من داشتم كهنه و پاره بود ولى برد پسرعموى من تازه و لطيف بود. تا اينكه ما به قسمت بالاى مكه رسيديم و در آنجا با خانم جوانى كه همانند دختر بكرى بود برخورد كرديم و به وى گفتيم: آيا مايل هستى كه يكى از ما با تو نكاح متعه نماييم جواب داد چه چيزى را بعنوان مهر مى دهيد هر كدام از ما برد خود را به وى نشان داديم و سپس او به صورت هر يك از ما نگاه كرد. در اين هنگام دوستم گفت: برد رفيقم كهنه و برد من نو و جديد است. او جواب داد اين مهم نيست (در عوض زيباست)، سپس من با وى نكاح متعه را انجام دادم...(31)نتيجه اى كه از مباحث فوق گرفته مى شود اين است كه نه تنها از حيث نظرى ادلهاى بر جواز متعه در صدر اسلام وجود دارد، بلكه از حيث عملى نيز بسيارى از صحابه پيامبر به اين جواز عمل كرده اند و اين مطلب بصورت آشكار مورد عمل واقع مى شده است و بصورت سيره مستعمره بين متشرعه از صحابه هم درآمده بود كه حتى بعضى از تابعين نتيحه اين نوع نكاح بوده اند مثل عبداللَّه بن زبير و عروة بن زبير.

5- ادله تحريم نكاح متعه:

با اينكه جواز نكاح متعه در زمان پيامبر اكرم (ص) مورد اتفاق است ولكن همانگونه كه قبلاً گذشت فقهاى مذاهب اربعه قائل به حرمت آن شده اند و براى اثبات حرمت آن به رواياتى استناد مى كنند كه بعضى از اين روايات دلالت بر نسخ جواز نكاح متعه بوسيله بعضى از آيات مى كند و رواياتى ديگر از آنها، دلالت بر اين دارد كه متعه با سنت و قول رسول اللَّه (ص) نسخ شده است، ما با ذكر مقدارى از اين روايات آنها را مورد ارزيابى و بررسى قرار مى دهيم:

الف: روايات دال بر نسخ جواز متعه بوسيله كتاب (قرآن)

1- اخرج ابن ابى حاتم عن ابن عباس قال: "... وكان يقرأ: فما استمتعتم به منهن الى اجل مسمى " نسختها: محصنين غير مسافحين...(32)(ابن ابى حاتم از ابن عباس نقل مى كند كه او گفت:... آيه شريفه فما استمتعتم... را آيه محصنين غير مصافحين نسخ كرده است....)2- عن محمدبن كعب عن ابن عباس، قال: انما كانت المتعة فى اول الاسلام كان الرجل يقدم البلدة ليس له بها معرفة فيتزوج المرأة بقدر مايرى انه يقيم فتحفط له متاعه و تصلح له شيئه حتى اذا نزلت الاية:"الا على ازواجهم او ما ملكت ايمانهم " قال ابن عباس فكل فرج سوى هذين فهو حرام.(33)محمدابن كعب از ابن عباس نقل مى كند كه گفت: متعه در اول اسلام وجود داشت كه شخصى وارد شهرى مى شد كه در آنجا ناآشنا بود، در اينصورت او با زنى بمدت زمانى كه فكر مى كرد در آنجا خواهد بود ازدواج مى كرد در اينصورت آن زن، متاع و كالاى وى را حفظ كرده و مشكلات او را بر طرف مى كرد تا اينكه آيه «الا على ازواجهم» نازل شد. ابن عباس مى گويد: هر نوع ارتباط جنسى ديگرى غير اين دو حرام است.3- اخرج ابوداود فى ناسخه و ابن المنذر و النحاس من طريق عطاء عن ابن عباس فى قوله: فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فريضة قال: نسختها: يا ايهاالنبى اذا طلقتم هن لعدتهن و المطلقات يتربصن بانفسهن ثلاثة قروء...(34)عطاء از ابن عباس نقل مى كند كه در مورد: فما استمتعتم... گفت: اين آيه را آيه: يا ايهاالنبى اذا طلقتم... و آيه والمطلقات يتربصن بانفسهن... نسخ كرده اند.4- اخرج ابوداود فى ناسخه و ابن المنذر و النحاس و البيهق عن سعيد بن المسبب قال: نسخت اية الميراث المتعة.(35) سعيدابن مسيب مى گويد: آيه ميراث، آيه متعه را نسخ كرده است.5- و فى الدالمنثور اخرج عبدالرزاق و ابن المنذر و البيهق عن ابن مسعود قال: المتعة منسوخة نسخها الطلاق و الصدقة د العدة و الميراث.(36)از ابن مسعود نقل شده كه گفت: آيه متعه منسوخه است و آيات طلاق و صدقه و عده و ميراث آنها را نسخ كرده است. اينها مقدارى از آياتى هستند كه دلالت بر نسخ حكم نكاح متعه بوسيله بعضى از آيات شريفه قرآن مى كنند و در آينده دلالت و قابليت نسخ اين آيات را مورد بررسى قرار خواهيم داد.

ب: روايات دال بر نسخ جواز متعه بوسيله سنت

1- فى الدارالمنثور اخرج مالك و عبدالرزاق و ابن ابى شيبة و البخارى و مسلم و الترمذى و النسائى و ابن ماجه عن على ابن ابيطالب: ان رسول اللَّه (ص) نهى عن متعة النساء يوم خبير...(37)(از على (ع) نقل شده كه فرمودند: پيامبر اسلام از متعه زنان در روز خيبر نهى كردند.)2- اخرج ابن ابى شيبة و احمد و مسلم عن سلمة بن الاكوع قال رخص لنا رسول اللَّه (ص) فى متعة النساء عام اوطاس ثلاثة ايام ثم نهى عنها بعدها.(38)(از سلمة بن الاكوع نقل شده كه گفت: پيامبر اسلام به ما اجازه داد كه نكاح متعه انجام دهيم و اين واقعه در سال اوطاس بمدت سه روز بود. سپس وى ما را از اين عمل نهى كرد.)3- عن اسماعيل عن ابيه عن الزهرى: ان السبرة روى ان النبى (ص) نهى عنها فى حجة الوداع... و قد قال الحسن آنها فى عمرة القضاء.(39)(از زهرى نقل شده است كه گفت: سبره روايت كرده كه پيامبر اسلام از نكاح متعه در حجةالوداع نهى كرده است و حسن گفت كه اين نهى در عمره قضاء واقع شده است.)4- عن الزهرى: ان النبى (ص) جمع المتعة فى غزوة التبوك.(40)(زهرى مى گويد: پيامبر اسلام (ص) متعه را در غزوه تبوك ممنوع ساخت.)5- اخرج عبدالرزاق و احمد و مسلم عن سبرة الجهنى قال: اذن لنا رسول اللَّه (ص) عام فتح مكة فى متعة النساء فخرجت انا ورجل من قومى... ثم استمتعت منها فلم نخرج حتى حرمها رسول اللَّه (ص).(41)(سبره جهنى مى گويد: پيامبر اسلام در سال فتح مكه جواز متعه نساء را صادر كرد پس من و مردى از قوم من خارج شديم... سپس از آن زن استمتاع كردم و از آنجا خارج نشديم تا اينكه پيامبر اسلام آنرا حرام كرد.)

/ 6