شعار متشابه ابزار انحراف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شعار متشابه ابزار انحراف - نسخه متنی

سید احمد خاتمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخن پيرامون درسها و عبرتهاي جنگ نهروان بود ، بخشي از اين مبحث در مقاله گذشته مطرح شد. در اين مقال بياري خداوند ديگر درسها و عبرتهاي اين جنگ را پي مي گيريم:

شكستن حريم ولايت

از سران خوارج «حرقوص بن زهير» است، او زماني صحابي پيامبر محسوب مي شد به هنگام تقسيم غنائم حنين، با لحن بي ادبانه گفت: «اعدل يا محمد!!؛ عادلانه رفتار كن محمد!».
پيامبر فرمود: «ويلك إذا لم يكن العدل عندي فعند من يكون؛ واي بر تو اگر عدالت نزد من نباشد، پس نزد كيست؟»
به حدّي لحن او بي ادبانه بود كه برخي از مسلمانان گفتند يا رسول اللّه(ص) اجازه ده او را به سزاي بي ادبي اش رسانده، به قتل رسانيم!
پيامبر (ص) فرمود: رهايش كنيد كه او پس از من پيرواني خواهد يافت كه از دين خارج شده ، آن چنان كه تير از كمان! و به دست محبوب ترين بندگان پس از من كشته خواهد شد.1
او سرانجام در نبرد نهروان بدست اميرمؤمنان علي(ع) كشته شد. اين قصه يك واقعيت است نه افسانه! يك جريان است نه جرقّه!
جريان كساني كه تعبّد در برابر ولايت نداشته و پيوسته در پوشش انتقاد، ولايت را هتك مي كنند.


امام علي(ع):

«اِغْتَفِرْ ذَلَّةَ صَديقِكَ يُزَكّيكَ عَدُوَّكَ» (غرر الحكم، ج1، ص111)
لغزش دوستت را ببخش تا دشمنت تو را پاك پندارد.

جريان كساني كه خود را بهترين و برترين مي دانند و با شعار عدالت خواهي با دين از در ستيز درمي آيند.
جريان كساني كه پوشش دين بر خود دارد پيشاني شان اثر سجده دارد آنقدر نماز طولاني مي خوانند كه برخي از خوبان به حالشان غبطه مي خورند2، امّا در همين حال اسير شيطان اند و فرمانده زندگيشان شيطان است و هواي نفس!
پناه بر خدا از سلطه ناپيداي شيطان! پناه بر خدا از اينكه ابزار اغواي شيطان عبادت باشد كه مي شود مصداق آيه ذيل:
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا»3
بگو آيا به شما خبر دهم كه زيانكارترين مردم كيانند آنها كه تلاشهايشان در زندگي دنيا گم و نابود شده با اين حال گمان مي كنند كار نيك انجام مي دهند.
بي ترديد خوارج نهروان از مصاديق بارز اين آيه اند. در روايتي آمده است: حضرت پس از پايان پذيرفتن جنگ نهروان به هنگام مرور از كنار كشته گان خوارج فرمود: «بؤسا لكم لقد ضرّكم من غرّكم؛ بدا به حالتان آن كه فريبتان داد زيانتان رساند» .
به مولي عرض شد : چه كسي فريبشان داد اي اميرمؤمنان؟
فرمود: «الشيطان المضلّ و الانفس الامّارة بالسّوء غرّتهم بالاماني و فسحت لهم في المعاصي و وعدتهم الاظهار فاقتحمت بهم النّار؛4 شيطان گمراه كننده و «نفس امّاره» كه بسيار به بدي فرمان دهد آنان را بر رؤياها و آرزوهاي دراز بفريفت و راه گناه را برايشان گشود و وعده پيروزي داد و در نتيجه به دوزخشان سرنگون ساخت.
آري شيطان عامل تزيين گناه در چشم آدمي است. «و اذ زيّن لهم الشّيطان اعمالهم؛5 به ياد آور آنگاه كه شيطان اعمال مشركان را در نظرشان زينت داد».
براي رهايي از اين دام بايد روحيه تعبد و تسليم در برابر خدا و رسول و احكام دين در جان انسان زنده شود. «تعبّد و تسليم» پذيرش كوركورانه نيست بلكه پذيرشي است كه استدلال همراه آن است. بارها شده به پزشك مراجعه كرده ايم او نسخه اي داده است كه روزانه سه قرص ـ يك آمپول و چند عدد كپسول و... كمتر شده بپرسيم چرا سه قرص ، نه دو، و نه چهار، چرا دو آمپول نه؟ و... سخن پزشك را چشم بسته مي پذيريم چون معتقديم اين طبيب مجوز دارد و قهرا نهاد صادر كننده مجوّز، او را براي طبابت صالح تشخيص داده است ، اين نامش تسليم نيست!! وقتي در برابر يك پزشك اين چنين تسليم هستيم، چرا تسليم بودن در برابر خالق پزشك را پذيرش كوركورانه بناميم؟

شعار متشابه ابزار انحراف

از عبرتهاي مهم ماجراي نهروان خطر شعارهاي انحرافي در ساختن فرهنگ غلط در جامعه است. در سه جنگ عليه مولي ، دو شعار نقش كليدي را ايفاء كرد. در جنگ ناكثين و قاسطين ، شعار دشمنان علي(ع) مبارزه با خشونت بود. شعاري زيبا اما مغلطه آميز.
به شهادت تاريخ برخي از آنان كه بعدها مسئله خونخواهي عثمان را مطرح كردند «مبارزه با خشونت» خود در رأس كساني بودند كه در قتل عثمان دست داشتند، عجيب است كه همين ها خون عثمان را بهانه كردند و امام علي(ع) را كه بيشترين تلاش داشت تا مسئله عثمان با قتلش خاتمه نيابد، متهم به خشونت كردند! فاعتبروا يا اولي الابصار!!
معاويه مي توانست نقش در نجات عثمان از محاصره داشته باشد اما به لشگر اعزامي گفت وارد مدينه نشويد!! اما همين معاويه علمدار خونخواهي عثمان شد و با آوردن پيراهن خونين عثمان به شام جنگ رواني و سپس جنگ نظامي عليه مولي به كار انداخت عجيب است او هم از شعار مبارزه با خشونت و اينكه علي(ع) در قتل عثمان دست داشته بهره ها برد!
و در جنگ نهروان هم شعار كليدي خوارج «لا حكم الاّ للّه» بود. معناي درست اين شعار برگرفته از قرآن است كه بايد قانون قانون خدا باشد اما خوارج مغلطه مي كردند و مي گفتند حاكم هم فقط بايد خدا باشد و اين را بهانه نفي حاكميت مولي قرار مي دادند.
اميرمؤمنان(ع) هنگامي كه اين شعار خوارج را شنيد فرمود: «كلمة حق يراد بها باطل نعم انه لا حكم الا للّه ولكن هؤلاء يقولون لا امرة الا للّه و انه لابدّ للناس من امير برّ أو فاجر...؛6 اين سخن حقي است لكن معناي باطل از آن اراده مي شود، آري حكم مخصوص خداست ولي اين گروه مي گويند حكومت و فرماندهي مخصوص خداست حال آن كه مردم به يقين نيازمند امير و حاكمي هستند خواه نيكوكار يا بدكار (اگر دسترس به حاكم نيكوكار نداشته باشند وجود امير فاجر بهتر از نبودن حكومت است.)
و اين عبرت را هميشه بايد در نظر داشت كه دشمن با استفاده از شعارهاي متشابه درصدد رسيدن به اهداف خود است و بايد در همه شعارها اهداف شعار دهندگان را نيز مورد دقّت قرار داد.

حفظ نظام اسلامي

از نكات درس آموز و مهم در مورد برخورد مولا با خوارج مسئله حفظ نظام اسلامي است. از سيره عملي مولا مي توان فهميد كه حضرت حفظ نظام اسلامي را در رأس امور مي ديده است. در همين بحث نمونه هاي فراواني در اين زمينه مي توان يافت كه به دو نمونه از آنها اشاره مي كنيم:
1ـ اميرمؤمنان علي(ع) با اصل حكميت مخالف بود و تمام تلاش خود را به كار برد كه اين مسئله تحقق نيابد، ولي خوارج نادان و
خشك سر مخالفت كردند ، اين صريح كلام امام علي(ع):
«مَنْ عامَلَ النّاسَ بالمُسامحةِ اسْتَمْتَعَ بِصُحبَتِهِمْ» (غرر الحكم، ج2، ص689)
هر كس با مردم گذشت و جوانمردي داشته باشد از دوستي آنان برخوردار گردد.
مولي علي(ع) است كه:

«اما بعد فانّ معصية النّاصح الشفيق العالم المجرّب تورث الحيرة و تعقب الندامة و قد كنت امرتكم في هذه الحكومة امري و نخلت لكم مخزون رأيي لو كان يطاع لقصير امرٌ فابيتم عليّ اباء المخالفين الجفاة والمنابذين العصاة؛7 اما بعد همانا مخالفت با نصيحت گذار دلسوز و داناي باتجربه موجب حسرت است و پشيماني در پي خواهد داشت. من در مسئله حكميّت فرمان لازم را به شما صادر كردم و خالصانه نظر واقعي خود را اعلام داشتم اي كاش مورد پذيرش قرار مي گرفت (امام اينجا از ضرب المثل استفاده كرده است لو كان يطاع لقصير امرٌ... قصير مرد فهميده و هشياري بود كه در يك ماجراي تاريخي با نظريه او مخالفت كردند و گرفتار خسارت شديدي شدند) ولي شما مانند مخالفان جفاكار و تبهكاران بي ريشه آن را ناديده انديشيد و دور افكنديد.»
اين واقعيت دردناك تاريخي است كه در آستانه پيروزي كامل مولي علي(ع) به مجرد آن كه قرآنها بالاي نيزه رفت، 20000 نفر از سپاهيان امام در حالي كه شمشيرهايشان را بر دوش گذاشته و اثر سجده در پيشاني شان نمايان بود نزد حضرت آمدند و او را با نام نه با لقب اميرالمؤمنين صدا كردند و گفتند: «يا علي اجب القوم الي كتاب الله إذا دعيت اليه و الاّ قتلناك كما قتلنا ابن عفان لنفعلنها ان لم تجبهم؛8 اي علي! دعوت اين قوم را براي حكميت كتاب الله بپذير! و الاّ تو را مي كشيم همان گونه كه عثمان را كشتيم ، سوگند به خدا اگر دعوت آنها ، اصحاب معاويه را اجابت ننمايي، اين كار را مي كنيم!!»
اينجا با اين كه مولي با حكميت مخالف بود ليكن براي حفظ اساس نظام اسلامي كه تجلّي در نظام علوي داشت به آن تن داد! آيا اين پذيرش توجيهي جز حفظ اساس نظام دارد؟!
2ـ از سوي ديگر وقتي نصيحتها اثر نكرد، پيكهاي گوناگون نصيحت ناكام ماند مولي براي حفظ اساس نظام با آن درگير شد و قهرآميز با آنان برخورد كرد. و نزديك به چهار هزار نفر از براندازان را قلع و قمع كرد، كاري كه لازمه حفظ نظام است. هيچ نظامي در برابر براندازان دست روي دست نمي گذارد تا براندازي كاملاً تحقق يابد! كدام نظام حكومتي را سراغ داريد كه با براندازان با مهر و رأفت برخورد كند كه نظام علوي هم آنچنان باشد. آن انعطاف و اين قهر مولي علي(ع) هر دو ريشه در يك مبناي مهم فقهي دارد كه امام راحل عظيم الشأن بارها بر آن تأكيد مي كرد و مي فرمود كه حفظ نظام در رأس امور است و در سخني فرمودند: «اين مسئله كه نظام در اهداف خود جدّي است و با هيچ كس شوخي ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزشهاي اسلامي با هر كس در هر موقعيت قاطعانه برخورد مي نمايد بايد به عنوان يك اصل خدشه ناپذير براي تمامي دست اندركاران و مردم تبليغ گردد»9.
اصولاً در مديريت يك نظام پيوسته صالح و اصلح مطرح است و پيوسته بد و بدتر و نقش مدير و رهبر در حقيقت تشخيص اصلح و امر به آن و گزينش بد در برابر بدتر است اين صريح سخن مولي(ع) است كه فرمود: «ليس العاقل من يعرف الخير من الشرّ بل العاقل من يعرف خير الشرين؛10 عاقل كسي نيست كه خير را از شر بشناسد بلكه عاقل كسي است كه بهترين دو شرّ را تشخيص دهد.»
در روايتي امام علي(ع) 33 امر خلاف شرع را نام مي برد كه نتوانست در زمان حكومت الهي خود با آنها مقابله كند.11 همانها كه در طول حكومتش خون به دل حضرت كردند نگذاشتند، حضرت با اين امور خلاف شرع مقابله كند و براي حفظ اساس نظام علوي دندان روي جگر گذاشت و تحمل كرد. اين سيرت والاي علوي پاسخي است به كساني كه تا چند مورد خلاف شرع را مشاهده مي كنند بلافاصله منطقشان اين مي شود كه يا صد در صد اسلام اجرا شود و يا هيچ!! و مي گويند پس حكومت اسلامي نباشد!
منطق علوي اين نبود. منطق حضرت اين بود كه تمام تلاشم را براي اجراي تمام احكام دين به كار مي گيرم اما اگر مرا نگذاشتند و نتوانستم به اين آرمان بلند برسم به هر مقدار از احكام اسلام را كه در حد توان است اجرا مي كنم ولي نمي گذارم اساس نظام آسيب ببيند!!
براستي كساني كه با ديدن عدم رعايت موازين ديني در برخي عرصه ها با اصل نظام درستيز در مي آيند به چه مي انديشند؟!
اگر خداي ناكرده اين نظام اسلامي آسيب ببيند احكام اسلام اجرا مي شود؟ هرگز! دشمنان زخم خورده اسلام در صورت آسيب پذيري نظام اسلامي قطعا اجازه نخواهند داد تا ساليان طولاني اسمي از اجراي احكام دين برده شود!
اين سيرت علوي درس امروز و هميشه ماست كه با تمام قوا براي تحقق احكام اسلام بكوشيم و اگر در اين جهت ناكام مانديم اساس نظام اسلامي را حفظ كنيم تا از رهگذر اقتدار نظام اسلامي زمينه اجراي تمام احكام اسلام فراهم گردد. ان شاءالله.


1- ارشاد شيخ مفيد، 1 / 148؛ اعلام الوري 1 / 387؛ كشف الغمه، 1 / 225؛ موسوعة الامام علي بن ابي طالب، ج6، از ص308 ـ 313.
2- المناقب ابن شهر آشوب، ج3 / 187؛ موسوعة الامام علي بن ابي طالب ج6؛ ص313.
3- كهف / 103 ـ 104.
4- نهج البلاغه، حكمت 323.
5- انفال / 48.
6- نهج البلاغه، خطبه40.
7- نهج البلاغه، خطبه 35.
8- شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج2، ص256 تا 206.
9- صحيفه نور، ج21، ص113.
10- ميزان الحكمة، ج5، ص2047 «عقل».
11- روضه كافي، ص58 تا 63.

/ 1