عوامى نشنال پارل ياANP - نگاهی به بنگلادش و پاکستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به بنگلادش و پاکستان - نسخه متنی

سید محمد عمرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عوامى نشنال پارل ياANP

اين حزب به رهبرى عبد الولى خان يكى از احزاب قوم گرا و منطقه اى پاكستان مى باشد. پدر ولى خان معروف به «باچا خان» به معنى پادشاه خان (مرحوم) رهبرى اين حزب را داشت. عبد الغفار خان (باچا خان) كه داراى ديدگاه چپ بود از آغاز با جدايى پاكستان از هند مخالف بود و با حزب كنگره هند مرتبت بوده است. باچا خان و فرزندش ولى از قوم پش هستند و در بين اين قوم كه در ايالت سرحد و منطقه شمال بلوچستان زندگى مى كنند از پايگاه مهمى برخوردار هستند. عهده اى از پشتون ها مهاجر به كراچى نيز زمينه ايجاد دفتر و شعبه اين حزب در شهر كراچى را فراهم ساخته اند. ولى خان را در حقيقت بايد با رهبر سياسى- معنوى براى پشتون ها دانست ويتانها به ايشان با ديدگاه يك «پير» نگاه مى كنند. گروه ولى خان در انتخاب 1988، 1990 و 1993 توانسته است تعدادى از كرسى هاى مجلس ايالتى سر حد و همچنين مجلس ملى را به خود اختصاص دهد و با ائتلاف با گروه نواز شريف در 1990 حكومت سرحد را بدست گيرند و در 1993 بتوانند به عنوان جناح مخالف عمل نمايند. غفار خان و ولى خان على رغم ضديتشان با آخوندها و مولوى هاى پاكستان و افغانى هيچگاه عليه روحانى ايرانى سخن منفى نگفته و حتى در ملاقات هاى خصوصى با ديپلمات هاى ايرانى نسبت به حضرت امام (ره) و رهبريت ج.ا.ا داشته است. البته در زمان وجود حكومت كمونيستى در افغانستان از اينكه ايران از مجاهدين افغانى حمايت مى نمود گله مند بود و گاهاً بصورت غير ملموس و با اشاره و كنايه اعتراضاتى نموده است. بهر حال در مجموع قوم پشتون بدليل اينكه مقدار بيشترى با زبان فارسى آشنائى دارند قابليت نزديكى بيشترى با ايران را دارند و قابليت خوب دارند. اما پشتونى هائى كه از جناح مذهبى سنى ديوبند پيروى مى كنند خصائص و ديدگاه هاى آنها را با خود دارند و يقيناً در برخورد با آنها بايد نكاتى را كه در باب مخاطبين ديوبند به آنها اشاره شد مورد عنايت قرار داد.

حزب جمهورى وطن

مقدمتاً بايد اذعان نمود كه بلوچ هاى مقيم بلوچستان پاكستان داراى خصائصى هستن كه سبب نزديكى و علاقه آنها به ايران مى گردد. بلوچ ها و زبان بلوچى با درصد بالاترى از زبان اردو به زبان فارسى نزديك است و همچنين فرهنگ بلوچى با درصد بيشترى از فرهنگ ايرانى تاثير پذيرفته است. هنوز هم اگر بر مقبره هاى بزرگان بلوچ حضور يابيم سنگ نوشته ها و كاشى كارى هايى به سبك مساجد و مقبره هاى ايرانى خواهيم ديد كه اشعار نغز حافظ و سعدى بر آنها نقش بسته است. سردارى از سرداران بلوچ ها به نگارنده مى گفت: در بلوچستان سنت بر اين است كه هرگاه بخواهند بار سنگينى را بلند كنند مى گويند «يا على». بسيارى كارشناسان پاكستان معتقدند، در بلوچستان زمينه براى گرايش بلوچ ها به تشيع بسيار مناسب است و نياز به فعاليت فرهنگى دارد. اين مقدمه بدان سبب بيان شد كه تكميلى باشد بر بحث مخاطب ها و بدانيم كه با يك بلوچ سنى پاكستانى بايد به نحو ديگرى برخورد كرد و جهات قرابت را در نظر داشت. اما حزب ذكر شده به رهبرى نواب اكبر خان بوگتى از اواخر دهه 80 ميلادى خود نمائى كرد و در تمام انتخابات توانست تعداد قابل ملاحظه اى كرسى هاى مجلس بلوچستان را بخود اختصاص دهد و در 1990 سردار مذكور بعنوان رئيس حكومت بلوچستان برگزيده شود. گرچه اكبر خان بوگتى سابقه قابل تعريفى ندارد و وجودش به بسيارى فسادها و دستش به ريختن خون هاى نابحق آلوده است ليكن وى بارها بصورت علنى نسبت به حضرت امام (ره) عليه اظهار اداوت كرده است. وى مدعى گرديده كه زمانى كه شده امام را تبعيد كرد ايشان از امام دعوت نموده كه به بلوچستان عزيمت نموده و در آن ديار سكونت گزيند. ساير روساى قبايل بلوچ نيز كم و بيش نسبت به ايران علاقه مند هستند و به تبع آن مردم و مريدان سردارها. بهر حال اين حزب فقط در بين بلوچ هاى اين ايالت داراى پايگاه و طرفدار مى باشند. البته تمام بلوچ ها از مريدان اكبر بوگتى نبود و سرداران ديگرى همچون عطايداله ميشگل و غيره نيز مطرح هستند.

مخاطبين ما

مخاطبين ما مسلمانان شبه قاره اند كه به فرق قبائل مختلف با خصوصيات روحيات متفاوت تقسيم مى گردند. عمدتاً در شبه قاره بعد از تقسيم آنان به شيعه و سنى هر كدام به شعب ديگر تقسيم مى گردند. سنى مذهب ها به فرق ديوبند و بريلوى، نقشبندى، اهل حديث و وهابگى تقسيم مى گردند و از شيعيان به شعب اثنى عشرى، اسماعيلى، بوهره مى توان برخورد نمود. از آنجا كه برخورد ما، افراد بصورت انفرادى است و ضرورى آشنائى و شناختى ولو مختصر با روحيات و بعضى خصوصيات هر كدام داشت بايد به خصوصيات منطقه اى نيز عنايت نمود، بعنوان مثال، با شيعيان قوم هزاره كه عمدتاً در كويته، ژوپ از ايالت بلوچستان و كراچى ساكنند برخورد خواهيم داشت. اين شيعيان اثنى عشرى اصالتاً افغانى و فارسى زبان درسى لهجه هستند و با يك نگاه از چهره آنها مى توان آنان را شناسائى كرد. چهره هائى كه مشابه آنها را در استان خراسان زياد مى بينم. با اولين برخورد آنها كه عموماً برخوردى است گرم نبايد متآثر شد و سفره دل را خالى كرد چرا كه روش اين حضرات آن است كه لحظات اول بسيار گرم برخورد كرده، آشنايى مى دهند و از ايرانى بودنتان سوال مى كنند و به سفر و حضر خويش در ايران اشاره خواهند داشت. اما بعضاً متعاقباً عقده هاشان گشوده و گله ها مطرح مى گردد. چرا كه بسيارى از دين ها در سفر به ايران متاسفانه با برخوردى ناپسند هم وطنان ما روبرو گرديده و دائماً با كلمه «افغانى» مورد خطاب واقع شده و تحقير گرديده اند. عده اى ديگر نيز بدليل گرايش هاى گروهى با ما مسئله دار هستند كه بايد به طرفداران گروه «تنظيم نسل نو هزاره فعل» اشاره كرد. قابل ذكر است كه اين فرقه نژادى از نسل مغول مى باشد. طرفداران اين گروه كه مركزش در شهر كويته پاكستان مى باشد اصالتاً داراى افكار «ماركسيسم، لينيسم» بوده و با عقيده انقلاب اسلامى داراى عناد بوده اند. بهر حال در برخورد با شيعيان قوم هزاره با عنايت به اين مطالب بايد برخورد كرد و همچنان روشى صبورانه و جاذبه دار در پيش گرفت با حوصله حرف ها و اعتراضات تند آنها را شنيد و برخوردى منطقى نمود. گرچه تفكر اين افراد آن است كه ما اول هزاره ايم بعد شيعه و بعد مسلمان ليكن با گفتگويى زيركانه بايد ابتدا به آنها تفهيم كرد كه اين عوامل جدايى ناپذيرند و اگر سيل و طوفان آمد همه را در هم خواهد نورديد اما حفظ اسلاميت قلعه اى است كه همه را در برابر طوفان حفظ خواهد كرد. حال كه در ارتباط با شيعيان سخن گفتيم مناسب است كه بعد از هزاره ها به قشرى ديگر از شيعيان اشاره كنيم و آن شيعيان معروف به «شيعيان ماتمى». توضيحاً لازم است اشاره كرد كه در شبه قاره اصولاً مردم شيعه روى مسئله عزادارى سالار شهيدان (ع) بسيار حساس اند و بسيار اهميت مى دهند. آن ها بحق معتقدند «عزادارى امام حسين هستى و موجوديت آنها را حفظ كرده و خواهد كرد و الا وهابى ها آنها را بلعيده بودند.» عنايت و همت به اين امر و ارادت نه تنها به شهداى كربلاست كه ارادت وافر آن ها به ذوالجناح اباعبدالله (ع) زبان زد مى باشد و اسب هايى كه عنوان ذوالجناح بخود گرفته اند در طول سال مورد احترام هستند و بعضاً آب دهان اسب ذوالجناح شده را بعنوان تبرك و براى شفاى بيمار استفاده مى كنند. گو اينكه در حد زيادى به خرافات كشيده شده اند ليكن اين وضع واقعيتى است كه وجود دارد. غرض از بيان اين مقدمه آن است كه در برخورد با «شيعيان ماتمى» بايد همانند خود آنها حساس بود و چه بسا كه سر زدن حتى لبخندى مسخره آميز به باورهاى اين چنينى آنها موجب طرد شدنشان خواهد شد و نه تنها مخاطب را از دست خواهيم داد كه شايد او خود اين برخورد را بارها به سينه هاى ديگر منتقل نمايد. اين قسم شيعه در سراسر شبه قاره فراوانند و عمدتاً پس از آنكه به شيعه بودن يا ايرانى بودن مخاطب خويش پى بردند با بيان عبارت «يا على مدد» خود را معرفى مى نمايد. پس بايد به اين نكته توجه داشت كه اگر اين عبارت شنيده شد با جواب مشابه كليد اتصال زده شود و بقيه مباحث بنحو مقتصى ادامه يابد تا انشاء الله به هدف و مقصد نزديك شد. از طرف ديگر ما نيز مى توانيم در جائى كه پى برديم فرد مقابل ما شيعه شبه قاره اى است با بيان عبارت ذكر شد كليد وصل را بزنيم. اما همه شيعيان شبه قاره «ماتمى» نيستند، بعد از انقلاب اسلامى ايران و فعاليت هاى روحانى ها و چهره هاى طرفدار انقلاب اسلامى باعث گرديده كه قشر بزرگى از شيعيان خود را شيعيان ماتمى نداسته و شيعيانى روشن فكر و انقلابى بدانند كه از بسيارى خرافات مبرا هستند.در اينجا لازم مى دانم نكته اى را كه تجربتاً باور كرده ام ذكر نمايم و آن اينكه، هنگام ورود به صحنه و وارد شدن در جمع مخاطب ها مناسب است از لحاظ ظاهر خود را مشابه مخاطب ها ساخت تا آنها شما را با يك نگاه از خود دانسته و اين سبب مى شود كه در بسيارى موارد با همين شناخت ظاهرى آنها سراغ شما بيايند و همين حفظ ظاهر خود كليد وصل را بزند. براى رسيدن به اين مقصد اولين و ابتدائى ترين كار ممكن آن است كه در صحنه ملبس به لباس «قميس شلوار» پاكستانى گرديد. طبيعى است زمانى كه مخاطبين شما را در لباس خود ببينند خواهند انديشيد كه شما از خود آنهائيد و زمينه وصل فراهم خواهد شد.بهره: شيعيان بوهره عده اى ديگر از شيعيان شبه قاره خصوصاً هند و پاكستان هستند كه در صحنه با آنها مواجه خواهيم بود. اين قشر در واقع امامى و از اعتصاب قاطميون هستند. البته تمام اعتقادات آنها و عبادات همانند شيعيان اثنى عشرى است، قشرى هستند متحول و ثروتمند و عموماً در حج با اينها برخورد خواهد بود. و پوشش كامل لباس رنگى با مقنه رنگى از مشخصه لباس زنان آنها است. اين قشر عنادى با ج.ا.ا. ندارند ليكن به لحاظ اختلاف در امامت چندان وصل هم نمى باشند. از لحاظ تقليد بنظر رسيده آنها از افكار و عقايد فقهى سيد محمد پيروى مى نمايند. آقاى برهان الدين ربانى رهبر فعلى اين فرقه در هند مستقر مى باشد. اين فرقه در بيان افكار و عقايد خود بسيار كتوم هستند و اساساً فرقه اى غير سياسى مى باشند. بنظر مى رسد در صورت مواجه شدن با اين افراد بيشتر روى مبحث وحدت و همكارى هاى فرهنگى - مذهبى تاكيد كرد. در مجموع بنظر مى رسد در برخورد با مخاطبين شيعه مشكل عمده اى وجود نداشته باشد و يقيناً با سرعت بيشتر مى توان با آنها به توافق رسيد و به آسانى براى هر نوع همكارى اعلام آمادگى خواهند كرد. در بحث اهل سنت با طرز تفكرهاى مختلفى مواجه هستيم، قشر عظيمى از اهل سنت شبه قاره سنى هاى حنفى از مسلك بريلوى مى باشند. بايد افزود كه دو مسلك بريلوى و ديوبند دو قشر و مسلك اهل سنت هستند كه از شبه قاره برخواسته است و طرفداران آن دو مسلك در شبه قاره وجود دارند. بريلوى مسلك ها خصوصياتى دارند و عمده و مهمترين آن ارادت آنان به اهل بيت (ع) مى باشد و اين نقطه مشترك و نزديكى است بين ما و بريلوى مسلك ها. اين مسلك ارادتمند فرزندان و آل رسول (ص) هستند و به زيارت اماكن و مشاهد متفرقه معتقد هستند. به امام حسين (ع) و ياران او در صحراى كربلا ارتمندانه و معمولاً در ايام دهه اول محرم اقدام به برگزارى مراسم سخنرانى و عزادارى مى نمايند و در روزهاى تاسوعا و عاشورا اقدام به راه اندازى دسته هاى عزادارى مى نمايند. اين فاكتور باعث گرديده كه بريلوى ها به شيعيان و ج.ا.ا. نزديكتر باشند. از طرفى بدليل اينكه ديوبندى ها و خصوصاً وهابى هاى ديوبندى مسلك اين قشر را كافر خوانده اند، بريلويها بيشتر نيازمند به داشتن پشتى بانى قوى هستند. قابل ذكر است كه اين قشر با حاكمان آل سعود نيز در تضاد مى باشند. چرا كه آل سعود حامى وهابى ها و ديوبند مى باشند. اين فاكتورها را بايستى مد نظر داشت و در صورت روبرو شدن با سنى هاى بريلوى مسلك با توجه به نكات ذكر شده در مباحث پيش رفت. نبايد فراموش كرد كه بعنوان سنى مذهب بودن اختلافات بين شيعه و سنى وجود دارد ليكن اين قشر آنها را مطرح نمى نمايند و روى آنها پا فشارى نمى كنند. از طرفى بدليل قليل و بسيار ناچيز بودن بريلوى مسلك ها در ايران از طرف سنى هاى ايرانى تماس ناچيزى با آنها وجود دارد و در ساختن ذهنيت منفى آنها تلاش نشده است و هنوز اين جمعيت كه در پاكستان در اكثريت هستند ذهنيت خوبى نسبت به انقلاب اسلامى دارند. شكل و شمايل ظاهرى اين قشر تقريباً قابل شناسائى هستند روحانى هاى آنها بيشتر با عمامه و يا حداقل شال سبز مشخص مى گردد و صوفى منش مى باشند و غرض از اين مختصر آنكه در بحث با سنى ها با مهارت كلام ابتدا بايد به ديوبندى يا بريلوى بودن آنها و او پى برد تا بهتر بتوان وارد بحث شد. بديهى است بريلوى مسلك ها سئوالهائى همچون ظلم به اهل سنت در ايران و زير پا گذاشته شدن حقوق آنها در ايران و قضيه مسجد فيض و امثالهم كمتر مطرح مى گردد جو كلام آنها بيشتر بسوى همسوئى با ماست و راحت تر از ديوبندى ها مى توان آنها را جذب كرد.مسلك ديوبند نيز چنانچه ذكر شد، مسلك ديگرى است از حنفى هاى شبه قاره، فرقه ظاله وهابى از دل مسلك ديوبند برخواسته است. بديهى است جذب مخاطب هاى ديوبندى مسلك از سايرين به مراتب مشكل تر خواهد چرا كه ذات تفكر ديوبنديت در تشيع و نقطه نظرات آن بسيار متضاد مى باشد، ثانياً در سال هاى اخير فعاليت هاى وهابيت بر ايجاد ذهنيت هاى منفى به مراتب موثر بوده است. از طرفى تماس مكرر اهل سنت ايران با علمايى ديوبندى و وهابى در شبه قاره و بزرگ كردن و غلط جلوه دادن مسائل داخل ايران به مراتب در مردم سنى ديوبندى ذهنيت منفى ايجاد كرده است. لذا بايستى با مخاطبان سنى مذهب بريلوى مسلك خود را براى پاك كردن ذهنيت هاى منفى آنها نسبت به انقلاب اسلامى و ج.ا.ا. كوشش نمود. و در مراحل بعدى و پس از تطهير ذهنيت منفى مخاطب وارد مباحث همكارى در ابعاد مناسب شد. بهر حال به توجه به حساسيت امر بنظر مى رسد در برخورد با تمام مخاطب ها بايستى با صبر و حوصله و متانت زايد الوصف برخورد كرد و آماده شنيدن هرگونه اعتراض و انتقاد با لهجه هاى تند و گاهاً بى ادبانه نيز شد و براساس «و اذا مرو با الغو مرو كراما» آنچنان كريمانه برخوردكرد.

/ 4