روند اتحاد از سال 1990 به بعد
در اوريل 1990 قبايل يمن شمالي با حمايت عربستان سعودي به منظور متلاشي نمودن روند اتحاد دست به شورش زدند , اما اين گزارشات توسط عربستان و يمن شمالي تكذيب شد . بالاخره به منظور مقابله با بي نظمي ايجاد شده در شمال يمن كه روند اتحاد را با تهديد مواجه ساخته بود , در 22 ماه مه 1990 , 6 ماه زودتر از مهلتي كه هر دو كشور براي اتحاد بر سر ان به توافق رسيده بودند , تولد يمن متحد اعلام گرديد . موافقتنامه اتحاد روز قبل توسط قانونگذاران هر دو يمن به تصويب رسيد . كشور تازه متولد شده , جمهوري يمن ناميده شد . صنعاً به عنوان پايتخت سياسي و عدن به عنوان مركز اقتصادي و تجاري اين كشور شناخته شدند . علي عبد الله صالح به عنوان رئيس جمهور كشور جديد و علي سالم البيض بعنوان معاون وي انتخاب گرديدند . حيدر ابوبكر العطاس بعنوان نخست وزير هدايت يك شوراي ائتلافي وزيران با 39 عضو را برعهده گرفت . تركيب اين شورا نيز جاي تأمل داشت , زيرا 20 عضو آن از يمن شمالي و از اعضاي كنگره عمومي خلق و 19 عضو آن از يمن جنوبي و از اعضاي حزب سوسياليست به شمار مي رفتند . يك شوراي 5 نفره رياست جمهوري كه توسط علي عبد الله صالح اداره مي شد به همراه يك شوراي مشاوره با 45 عضو تشكيل گرديد و در ادامه نيز , با به هم پيوستن قانونگذاران هر دو كشور , مجلس نمايندگان تشكيل شد . در سپتامبر 1990 اعلام شد كه بعد از اتحاد , بيش از 30 حزب جديد سياسي در يمن بوجود آمده است . حزب اصلاح يمن ( YIP ) كه يك حزب اسلامي بود با توجه به ميزان حمايت قابل قبولي كه از طرف مجلس داشت بعنوان يك حزب با نفوذ سياسي به شمار آمد . در ماه مه 1991 مردم در يك رفراندم به قانون اساسي يمن متحد رأي دادند . در روزهاي قبل , بنياد گرايان اسلامي , كه از اعضاي حزب اصلاح يمن به شمار مي رفتند , در مورد نقش اسلام در قانون اساسي مذكور آمده است كه قوانين شريعت اسلام يكي از منابع قانونگذاري به شمار مي رود , حال آنكه اعضاي حزب اصلاح يمن معتقد بودند كه قانون شرع بايد به عنوان تنها قانونگذاري محسوب گردد.
در اواخر سال 91 و اوايل سال 92 ميلادي موقعيت وخيم اقتصادي , كه از نشانه هاي آن افزايش نرخ بيكاري و نيز كاهش در هزينه هاي عمومي توسط دولت بود , منجر به افزايش هر چه بيشتر آشفتگي داخلي گرديد . در اوائل ماه مارس سال 1992 , به منظور افزايش دستمزد و برنامه ايجاد اشتغال براي حدود 850000 كارگر كه از عربستان سعودي بازگشته بودند , در برخي از مناطق كشور كارگران دست به اعتصاب گسترده اي زدند . در همان ماه , در يمن ترورهاي مهمي بوقوع پيوست , كه عمدتاً عليه اعضاي حزب سوسياليست يمن صورت مي پذيرفت . در ماه مه 1992 خانه سالم صالح محمد ( نماينده YSP در شوراي رياست جمهوري ) مورد حمله قرار گرفت و نيز بمبي در خانه نخست وزير منفجر شد .
در عين حال , ثبت نام از رأي دهندگان براي شركت در انتخابات قانونگذاري بين 15 ژانويه و 16 فوريه انجام پذيرفت و 473 كانديدا براي كسب 301 كرسي نمايندگي مجلس به رقابت برخاستند . 30 درصد كانديداها شركت كردند . كنگره عمومي خلق , 122 كرسي از 229 كرسي اعلام شده را به خود اختصاص داد . 62 كرسي نيز به حزب اصلاح يمن و 56 كرسي به حزب سوسياليست يمن رسيد . در مه 1993 دو حزب پيشين حاكم بر يمن ائتلاف كردند و در پايان , همان ماه يك دولت ائتلافي 31 نفره از اعضاي سه حزب حاكم بوجود امد .
ارزيابي
در دهه 80 ميلادي روند اتحاد فراز و نشيبهاي فراواني را پشت سرگذارد . يمن جنوبي و شمالي مانند هر كشور ديگري در عرصه بين المللي از تأثيرات نظام دو قطبي جهان به دور نبودند . يمن جنوبي به علت اتخاذ خط مشي ماركسيستي , راه خود را از يمن شمالي كه بيشتر تحت حمايت عربستان , امريكا و كمكهاي مالي سازمان ملل قرار داشت , جدا مي ديد . شوروي نيز تا قبل از روي كار آمدن گورباچف همچنان با حمايت همه جانبه خود از رژيم حاكم بر يمن جنوبي ادامه مي داد .
رؤساي جمهوري يمن جنوبي اغلب در كارهاي خود با دولتمردان شوروي مشاوره مي نمودند . مذاكرات در مورد يمن هر بار كه به مرز توافقي اساسي نزديك مي شد , بلافاصله به واسطه حادثه اي غير مترقبه متوقف مي گرديد . وجود يمن جنوبي كه داراي گرايشات ماركسيستي بود به عنوان مشكل اساسي در اين وادي به شمار مي رفت ؛ يمن شمالي به پيروي از خط مشي خود به ويژگيهاي عربي و ملي پايبند بود . (1) ستيز جناحهاي رقيب در يمن جنوبي , فضاي سياسي ـ اجتماعي اين كشور را تحت الشعاع قرار مي داد و در اين ميان , شوروي همواره به عنوان يكي از مهمترين متحدان يمن به ميانجيگري و برقراري آرامش كمك مي كرد . از ديدگاه دولتمردان كرملين , جنگهاي داخلي يمن تا حدي به دليل مداخله محافل ارتجاعي و امپرياليستي رخ مي داد (2) ولي به نظر مي رسد كه رقابت بين جناحهاي رقيب در يمن جنوبي بر دامنه اغتشاشات در داخل كشور مي افزود و روند اتحاد را مختل مي كرد . در واقع يمن جنوبي تا سال 1986 اهم توجهات خود را به امور داخلي معطوف كرده بود . در همان زمان , تغييرات ايجاد شده در جهان كمونيسم خصوصاً طرح پروستاريكايي گورباچف بر يمن جنوبي نيز تأثير گذاشت . يمن جنوبي تا آن موقع شاهد رقابت جناحهاي و جريانات مختلف سياسي بود . برخي از ناظرين برآنند كه تنها پروستاركا مي توانست غير مستقيم اتحاد دو يمن را تقويت كند (3) در سال 1986 حيدر ابوبكر العطاس كه طرفدار اتحاد بود به پيشنهاد شوروي به عنوان رئيس جمهوري يمن جنوبي انتخاب شد , ولي با مشكلات بزرگي مواجه شد . در عين حال , اقتصاد يمن جنوبي به شدت ويران شده بود و حدود سيزده تا هفده هزار نظامي و غير نظامي قرباني جنگهاي داخلي شده بودند و 65000 نفر از مردم نيز به يمن شمالي گريختند . و درست در همان زمان , گورباچف به برنامه توسعه اي كه توسط آن كمكهاي فراواني به يمن جنوبي مي شد , پايان داد . استدلال اصلي دولتمردان شوروي اين بود كه يمن به يك پايگاه استراتژيك مبدل شود . چنين فرآيندي زمينه هاي شكست ماركسيسم يمني و فروپاشي كامل اقتصاد ان كشور را فراهم ساخت . متعاقب آن صنايع و تجارت يمن نيز از حركت بازماند و در اين شرايط , كشاورزان نيز از همكاري با دولت به جهت فروش محصولات خود به نرخ دولتي سرباز زدند . اين گونه تغييرات زمينه مناسبي براي حركت به سوي اتحاد از سوي يمن جنوبي را فراهم ساخت . قطعاً در چنين اوضاعي , جو مذاكره براي اتحاد با جو حاكم بر مذاكراتي كه قبلاً براي اين مهم انجام مي شد , تفاوت آشكاري داشت .
نبايد از نكته مهمي غافل ماند و ان توجه به نقش نفت در جريان اتحاد و مناقشات بعد از ان است . همانطور كه اشاره شد , اقتصاد يمن جنوبي در اواخر دهه 80 ورشكسته بود . اما اقتصاد يمن شمالي از اواسط دهه 1970 به بعد رشدي معادل 3/2 درصد يافت . يمن شمالي به واسطه كمكهاي عربستان سعودي و بانك جهاني و درامد حاصل از فعاليت كارگران در خارج موفق شد اقتصاد خود را بهبود بخشد . در سال 1984 در حوزه اليف واقع در منطقه ماريب ـ در يمن شمالي ـ اولين اكتشاف نفت بصورت پذيرفت و از سال 1987 صادرات آن آغاز گشت . در همين زمان عمليات اكتشاف نفت يمن جنوبي نيز توسط متخصصان شوروي شروع شد . آنگونه كه از شواهد برمي آيد , هر دو كشور اميد زيادي برتأثير نفت در افزايش درآمد و بهبود وضعيت اقتصادي خود داشته اند . بطوريكه در سال 1989 اكتشاف و استخراج مشترك نفت در مرزهاي دو طرف صورت پذيرفت . بعدها با گسترش استخراج نفت , فقير ترين كشور خاورميانه توانست به آينده خود اميدوارتر شود . همانگونه كه روند اتحاد در دهه 80 تحت تأثير نظم بين المللي و پاره اي از جريانات داخلي قرار گرفت , دهه 90 ميلادي يعني دوران تحقق اتحاد دو يمن نيز متأثر از اوضاع و احوال حاكم بر نظام بين المللي است . در اين دوران نبايد نقش عربستان سعودي را فراموش كرد .
با فروپاشي نظام سوسياليستي و متعاقب ان استقلال كشورهاي بلوك شرق به نظر مي رسيد كه يمن جنوبي نيز تحت تأثير اتفاقات جاري قرار گرفته و به منظور جلوگيري از حوادث مشابه در بلوك شرق با سرعت بيشتري روند اتحاد را دنبال كند . تأمين آزاديهاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي در دوران قبل از اتحاد در يمن بوجود آمد . يمن جنوبي به دنبال قطع كمكهاي شوروي دچار بحران شديد اقتصادي شد و اين امر زمينه را براي نزديك شدن به يمن شمالي فراهم ساخت . از سوي ديگر , يمن شمالي نيز موقعيت يك يمن متحد را به عنوان دومين كشور شبه جزيره به لحاظ وسعت و اولين آن به لحاظ جمعيت درك كرده و بدان توجه خاصي مبذول داشت .
سياست يمن شمالي و روابط ان با مصر و عربستان سعودي در دوران رياست جمهوري علي عبد اله صالح از گرايشي استقلال خواهانه خصوصاً در قبال عربستان برخورداري بود . اما عليرغم اين امر و با وجود حمايتهايي كه صالح از عربستان دريافت نمود , يمن شمالي هرگز حاضر نبود حد و مرزي در روابطش با عربستان قائل شود . در نهايت در سال 1989 توافق نامه اي بين دو يمن براي برقراري اتحاد منعقد و يكسال بعد يمن , اولين انتخابات عمومي خود را برگزار نمود . در روزهاي 15 و 16 ماه مه 1991 رفراندوم قانون اساسي اين كشور نيز برگزار گرديد و حدود 36/1 ميليون نفر از جمعيت 4 ميليوني واجد شرايط در رأي گيري شركت كردند و بيش از يك ميليون نفر به قانون اساسي جديد رأي دادند .
مشكلات ناشي از اتحاد
اتحاد دو يمن منجر به آزادي و اصلاحات عديده سياسي شد . فروپاشي ماركسيسم يمن جنوبي منجر به انحلال پليس مخفي و سيستم فاسد قبلي گرديده و فضاي باز سياسي بوجود آمد . حدود 50 روزنامه و نشريه گوناگون كه هر يك مروج يا نماينده عقيده سياسي خاصي بودند انتشار يافت . فعاليت احزاب سياسي شدت بيشتري پيدا كرد . در كنار اين تحولات , ايجاد مشكلات فراواني وجود داشت . اين مشكلات اشكال خاصي به خود گرفت و رفته رفته به بحران و در نهايت به جنگ مبدل شد . محور عمده مشكلاتي كه بحران ساز شدند را مسائل سياسي , اجتماعي , اقتصادي و فرهنگي هر دو كشور تشكيل مي داد و نحوه برخورد با اين مشكلات كه بعضاً متفاوت نيز بود , در بروز بحران مزيد علت بود . در كنار وجود مشكلات داخلي ما نبايد از تأثير مسائل خارجي غافل بمانيم . در اين ميان جنگ عراق با متحدين و فعاليتهاي دولت عربستان سعودي نقش عمده اي را ايفا مي كنند .
الف مشكلات داخلي
1ـ محيط سياسي
شاخه هاي شافعي و زيدي كه مهمترين گرايشات مذهبي اسلامي يمن را تشكيل مي دهند , در حال حاضر عامل مهمي در محيط سياسي در يمن به شمار مي روند . دو سوم جمعيت يمن زيدي هستند و اكثراً در قبيله ها زندگي مي كنند . معروف ترين اين قبايل شيه و بكيل نام دارند . جالب توجه ترين نكته اين است كه اين دو قبيله , اكثراً در حال نزاع با يكديگر به سر مي برده اند . در يمن جنوبي عليرغم حضور سوسياليسم , روابط ارباب و رعيت در مناطق دور افتاده از بين نرفت . مهاجرت كارگران مرد به كشورهاي ثروتمند منطقه سرمايه فراواني خصوصاً به صورت نقدي به يمن سرازير نمود . اين امر خود باعث ايجاد الگوهاي جديد اقتصادي , اجتماعي در جامعه شد و متعاقب آن دولت توانست تدريجاً برقبايل دور افتاده نظارت داشته باشد . زيديها در شمال نيز مايل بودند به هر نحو ممكن دولت را تحت كنترل خود درآوردند . اين امر معلول قدرت تهاجمي آنان و به علت پراكندگي آنها در سراسر مناطق استراتژژژيك مركزي و ارتفاعات بوده است .
2ـ موقعيت اجتماعي و فرهنگي
برغم طبيعت آشفته سياسي در يمن شمالي , تغيير سياسي بيشتر جنبه تكاملي داشته است تا يك دگرگوني بنيادي . سرعت تغييرات اقتصادي بخاطر محدوديت منابع و مشكلات عظيم در راه توسعه نيز كند بوده و تغييرات اجتماعي و غير منتظره در اين كشور نيز مانند ساير كشورهاي جهان عرب وجود ندارد . يمن شمالي كشوري است روستايي كه در حدود 7 تا 8 ميليون نفر جمعيت دارد و در شهرهايي مثل صنعا كمتر از نيم ميليون نفر ساكن مي باشند . نيروي كار مهاجر از اين كشور به كشورهاي توليد كننده نفت در شبه جزيره عربستان حدود 25/1 ميليون نفر است . در خارج از سه مركز عمده شهر نشين يمن شمالي امكانات بهداشتي نامطلوب بوده و سطح سواد نيز فوق العاده پائين است . در دوران جمهوري يك طبقه متوسط كوچكي كه در كنار خود اجتماعي از بازاريان را كه از محل واردات كسب سود مي كردند , بوجود امد و رشد كرد . فارغ التحصيلان دانشگاهي اندك بوده , اما طرحهايي در دست اجرا است كه متخصصان بيشتري تربيت شوند . در يمن جنوبي گرچه فرهنگ روستايي در مناطق شافعي نشين ارتفاعات جنوبي غالب است , اما روابط قبيله اي كمتر به چشم مي خورد . اينجا به خاطر فراواني بارندگي , كشاورزي از اهميت بيشتري برخوردار است . اكثر شافعي ها علاقه بيشتري به تجارت از خود نشان مي دهند , كه در زيديان شمال كمتر ديده مي شود . عليرغم تبليغات كمونيسم , در يمن جنوبي گرايش به اسلام به شدت رايج است . در اين كشور تنها يك دانشگاه وجود دارد كه در رشته هاي ادبيات , حقوقو , فني , اقتصاد و پزشكي دانشجو تربيت كرده است . پس از تأسيس دانشكده پزشكي تنها آن دسته از دانشجويان كه حاضر به اخذ تخصص د در رشته هاي پزشكي بودند , به خارج اعزام مي شدند . اين اعزامها اكثراً به كشورهاي كمونيستي بوده است . در يمن جنوبي تنها يك ايستگاه راديو و تلويزيون وجود داشته است و همه رسانه ها تحت نظارت دولت بوده اند كه محملي براي تبليغ ماركسيسم به شمار مي رفتند .
3ـ موقعيت اقتصادي
اقتصاد دو يمن با هم متفاوت است . يمن جنوبي با قابليت كشاورزي كمتر , از تعادل اقتصادي بيشتر برخوردار بوده است . عدن , بندري كه بخاطر موقعيت جغرافيايي خاص خود محل اتصال دريا به خشكي بوده است , محل فعاليتهاي عمده اقتصادي در يمن جنوبي به شمار مي رفته است . اين بندر از گذشته هاي دور هم به لحاظ فعاليتهاي اقتصادي و هم بخاطر ارائه خدمات كشتيراني در وضعيت اقتصادي مناسبي بود .
اهميت عدن با گشايش كانال سوئز به سال 1869 بيشتر شد و به عنوان راه ميانبر بين درياي مديترانه و اقيانوس هند به شمار رفت . بستن كانال سوئز در سال 1967 دردوران جنگ داخلي باعث كاهش تجارت در عدن شد . از ان پس , اين مسير هرگز مثل سابق مورد استفاده قرار نگرفت . در يمن جنوبي فعاليت عمده اقتصادي , فعاليت كشاورزي بوده است . در كنارآن , يمنيها به معدن طلا و نقره نيز دست يافته , نهايتاً به توليد وسايل طلايي و نقره اي مي پرداختند . ورود استعمار باعث عقب ماندن اين كشور شد . اما بعد از انقلاب 14 اكتبر , رژيمهاي انقلابي تلاش نمودند تا حركتهاي سازنده اي را آغاز كنند . برهمين اساس در طول سالهاي 78 ـ 1974 حجم توليدات ملي به 378 ميليون دلار رسيد و درآمد ملي نيز افزايش يافت . عليرغم توسعه اقتصاد در دهه 70 , در دهه 80 اين روند رو به كاهش نهاد . در بين دهه 70 و 80 تلاشهاي زيادي براي بهبود وضعيت صنعتي اين كشور صورت پذيرفته است .
دولت در راه ايجاد كارخانه هاي بافندگي , نساجي , لباس و... فعاليت نموده است . ت.ليد برق نيز در اين كشور برابر آماري هاي سال 1980 , 102 هزار كيلو وات بوده است و براساس برنامه دوم توسعه اين كشور قرار بود توليد برق به ميزان 90 درصد افزايش يابد.
توجه به نفت و استخراج ان از ديگر اقدامات دولت بوده است و بنابر همين امر در استانهاي حضرت موت و شيوه سرمايه گذاريهاي انجام شده است . ميزان توليد محصولات كشاورزي در خلال سالهاي 76 الي 79 به 3/20 ميليون دينار رسيد . يكي از مهمترين صادرات اين كشور , ليمو اماني است و اين كشور در سال 1982 موفق شد 80 تن ليمو اماني صادر نمايد . يمن بيش از صادرات به واردات توجه داشته و حبوبات , روغن نباتي , گوشت , شير و ماشين آلات از واردات آن است . يمن شمالي كه عمدتاً تأكيد بر كشاورزي داشته , با كمكهاي قابل توجه غرب و شرق و همسايگانش وضعيت بهتري يافت . سازمان ملل توجه جهان را به يمن به عنوان كشوري نيازمند كمك در توسعه معطوف نمود و بيشترين كمك در اين راه از سوي بانك جهاني در زمينه طرحهاي مربوط به منسوجات , آبياري و جاده سازي ارائه شد . در يمن شمالي يك سازمان برنامه ريزي مركزي ككمهاي خارجي را هماهنگ مي كرد و انها را بر زير ساختها و سپس خدمات اجتماعي و مصارف عمومي و كشاورزي متمركز مي نمود . بيشتر رشد اقتصادي در اين كشور بعد از سال 1975 ميلادي بخاطر درامد يك ميليون كارگر مهاجر كه در خارج و خصوصاً در عربستان فعاليت مي نمودند , حاصل شده است .
ب مشكلات خارجي
1ـ حضور و فعاليت عربستان سعودي قبل از اتحاد
بانگرشي گذرا بر اوضاع سياسي و داخلي يمن در چند دهه گذشته , دخالتهاي خارجي بويژه رژيم همجوار اين كشور در امور داخلي يمن مشخص مي شود . رژيم آل سعود به لحاظ مذهبي و اقتصادي ( خصوصاً مسئله نفت ) با حاكمان يمن شديداً اختلاف دارد . اين حكومت در تلاش بوده تا بر امور و مقدرات يمن تسلط يابد .
قدرت اقتصادي كه بخاطر ذخيره سازي دو ميليارد بشكه نفت آمده باعث شده است كه يمن نقش مهمي در منطقه ايفا كند . عربستان از اين امر خشنود نبوده و برهمين اساس وحدت دو يمن 6 ماه زودتر انجام شد تا از اتحاد قبايل شمال يمن كه بطور سنتي طرفدار و متحد عربستان سعودي بودند , خودداري به عمل آيد . يك يمن متحد براي عربستان مشكلات عديده اي ايجاد مي كند و عربستان به همين سبب سعي در ايجاد اختلاف در امر اتحاد ميان دو يمن داشت . از مهمترين دلايل اختلاف عربستان با يمن جنوبي , اختلاف ريشه دار ميان اين دو كشور بر سر مسائل مرزي و مناطق نفتي است . در اواخر 1980 برخوردهايي بين عربستان و يمن بر سر مسائل حقوقي استخراج نفت در مرزهاي مشترك ايجاد شد و اين برخورد تا مدتها بعد از اتحاد نيز وجود داشت .