2. رفق و مدارا در برگزار كردن نمازهاى جمعه و جماعت
پيامبر(ص) نمازهاى جماعت را به اختصار مىخواند و ديگران را نيز به همين امر توصيه مىفرمود. انس بن مالك مىگويد: «پيامبر(ص) نماز [جماعت] را به اختصار و كامل برگزار مىكرد» (صحيح البخارى، ج1، ص173). همچنين در روايت ديگرى از آن حضرت(ص) نقل شده است كه فرمود: من هنگامى كه مىخواهم نماز را بهپا دارم، قصد مىكنم نماز را طولانى كنم. اما صداى كودكى را مىشنوم بدين سبب، نماز را سريع مىخوانم تا مادر كودك دچار مشقت نشود (صحيح البخارى، ج1، ص173). در روايت ديگرى نيز آمده است كه: مردى به پيامبر(ص) گفت: اى رسول خدا! از بس فلانى نماز را طول مىدهد به سختى نماز را مىخوانم. پيامبر(ص) آن روز با حالتى بسيار عصبانى در موعظهاى فرمود: اى مردم! شما ديگر مردمان را فرارى مىدهيد. هر كس با مردم نماز مىخواند بايد نماز را مختصر برگزار كند كه در ميان آنان مريض و ناتوان و كسى هست كه به دنبال كارى است (صحيح البخارى، ج1، ص 31). پيامبر(ص) علاوه بر نمازهاى جماعت، نمازهاى جمعه و خطبههاى آن را نيز به اختصار برگزار مىكرد. مراجعه به خطبههاى جمعهاى كه از ايشان نقل شده است مؤيد اين مدعا است (بحارالانوار، ج77، ص 45ـ110).
3. رفق و مدارا در تربيت عبادى كودكان
در سيره تربيتى پيشوايان دينى(ع) به اختلافِ سنى افراد توجه خاصى شده است. آنان بين بزرگسالان و كودكان تفاوت بسيارى قائل شدهاند و از هر يك متناسب با سنشان انتظار داشتهاند. امام زينالعابدين(ع) به كودكان دستور مىداد نماز مغرب و عشاء را با هم و نماز ظهر و عصر را نيز با هم بخوانند. به ايشان مىگفتند: نماز را در وقت نمىخوانند. آن حضرت مىفرمود: بهتر از اين است كه بخوابند و نماز نخوانند (مستدرك الوسائل، ج3، ص19). بايد توجه داشت كه در زمان معصومين(ع) نمازها در پنج وقت: صبح، ظهر، عصر، مغرب و شام خوانده مىشد و نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا را نه در يك وقت، بلكه جدا جدا مىخواندند. اما امام(ع) به كودكان كه هنوز به سن تكليف نرسيده بودند ولى نماز مىخواندند ـ كه در بحث تربيت عبادى به نكته تربيتى اين مطلب اشاره خواهيم كرد ـ اجازه مىدادند كه نمازهاى ظهر و عصر و نمازهاى مغرب و عشا را با هم بخوانند تا نماز خواندن بر آنها مشكل و غيرقابل تحمل نشود. اين امر، در واقع، نوعى رفق و مدارا با اين قبيل افراد است. هم چنين در روايت ديگرى آمده است كه امام صادق(ع) فرمود: ما كودكانمان را در هفت سالگى به روزه گرفتن، به اندازهاى كه توان آن را دارند تا نصف روز، بيشتر يا كمتر، دستور مىدهيم. هرگاه تشنگى يا گرسنگى بر آنها غلبه كرد افطار مىكنند تا به روزه عادت كنند. شما كودكانتان را در نُه سالگى به روزه گرفتن، به هر اندازه كه مىتوانند، امر كنيد. هرگاه تشنگى بر آنها غلبه كرد، افطار كنند (طباطبايى، سنن النبى، ص157). در اين روايت نيز امام(ع) در آموزش روزه گرفتن به كودكان به رفق و مدارا با آنها رفتار مىكند و به ديگران نيز دستور مىدهد چنان عمل كنند. در مقابل، معصومين(ع) از افراد مسنتر انتظارات بيشترى دارند. از كسى كه عمرى را در اسلام گذرانده است، انتظار دارد اعمال خود را با رعايت تمام با بيشتر مستحبات انجام دهد. به عنوان مثال، مىتوان به قضيه اتفاق افتاده ميان امام صادق(ع) و حماد كه يكى از اصحاب ايشان است اشاره كرد كه: حماد بن عيسى مىگويد: روزى امام صادق(ع) به من فرمود: حماد! مىتوانى نيكو نماز بگزارى؟ گفتم: آقاى من، من كتاب «صلاة» حريز را حفظ هستم. فرمود: اشكالى ندارد؛ حماد، برخيز و نماز بگزار. من برخاستم و در برابر ايشان رو به قبله ايستادم؛ تكبيرة الاحرام گفتم؛ ركوع و سجود بجا آوردم. امام به من فرمود: حماد، نمىتوانى نيكو نماز بگزارى. چه زشت است كه كسى از شما شصت يا هفتاد ساله باشد، اما نتواند يك نماز با رعايت تمام حدود آن بجا آورد (الكافى، ج3، ص311). حماد در ادامه مىگويد: به امام(ع) عرض كردم: نماز را به من بياموز. ايشان برخاستند و يك نماز با رعايت تمام حدود آن اقامه كردند و در پايان فرمود: حماد! چنين نماز بگزار (الكافى، ج3، ص311). از نحوه نماز خواندن امام(ع) پيداست كه منظور ايشان از اينكه حماد نمىتواند نيكو نماز بگزارد اين نبوده است كه نماز حماد نادرست بوده است، بلكه مراد آن حضرت اين بوده كه وى نماز را با رعايت آداب و مستحبات آن نمىخواند. بدينترتيب امام(ع) اين انتظار را از حماد ـ كه عمرش را در اسلام گذرانده است ـ دارد كه بتواند نماز را با رعايت تمام حدود و آداب آن بخواند.