پژوهش و حوزه
دين مبين اسلام، با توجه به آيات تكوينى خداوند در پهنه طبيعت و آيات تشريعى موجود در قرآن كريم، بهرهگيرى از پوششهاى رنگى را جز در موارد ذيل مجاز دانسته است: 1. پوششهاى رنگينى كه شعار و علامت دشمنان اسلام است. استفاده از اين پوششها تا وقتى كه ويژگى اين گروه است، مجاز نيست.[1] 2. پوششهاى رنگينى كه موجب انگشتنما شدن فرد در نزد ديگران مىشود (لباس شهرت). 3. پوششهاى رنگينى كه اثر روحى نامطلوبى بر انسان يا اعمال عبادى او مىگذارد.[2] 4. پوششهاى رنگينى كه برخلاف شؤونات اجتماعى اسلام و عرف مذهبى است. امام صادق(ع) خطاب به عبيد بن زياد فرمود: اياك ان تزينّ إلاّ فى أحسن زيّ قومك؛[3] «خود را تزيين مكن مگر مثل قوم خود.» و نيز فرمود: خير لباس كل زمان، لباس اهله؛ «بهترين پوشش هر عصرى لباس مردم همان زمان است.»[4] 5. پوششهاى رنگين زن در عده وفات شوهر. 6. پوششهاى رنگين و جذاب زن و مرد براى نامحرمان. 7. پوششهاى رنگين مخصوص زنان از سوى مردان و بالعكس.[5] پس از اشاره كلى به نمونههايى از پوششهاى رنگى غيرمجاز از نظر اسلام، اكنون براى آگاهى بيشتر، روايتها و ديدگاه فقيهان دين در اين باره ـ به اجمال ـ بررسى مىگردد.بررسى برخى پوششهاى رنگى
رنگ زرد
روايتها و فتواهاى موجود در اين مسأله را مىتوان به دو بخش تقسيم كرد: الف. پارهاى روايتها و سيره امامان معصوم(ع) كه مطلقا بر استفاده از پوششهاى زردرنگ دلالت دارند و نسبت به استفاده از چنين پوششى در زمان يا مكانى خاص ساكتاند. امامباقر(ع) فرمود: «ما لباسهاى زرد و گلگون مىپوشيم.»[6] ابىالجارود گويد: امام باقر(ع) لباس زردرنگ مىپوشيد.[7] در روايت ديگرى آمده است كه امام كاظم(ع) هنگامى كه پدر گرامىاش زنده بود، لباس زرد به تن داشت.[8] در حديثى از حفص نقل شده كه گفت: ديدم امام صادق(ع) در ميان قبر و منبر پيامبر(ص) مشغول نماز بود و لباس زرد به تن داشت.[9] زراره نيز گفته است: امام باقر(ع) را با جبّه و عمامه و ردايى زردرنگ ديدم كه از منزل خارج مىشد.[10] ب. بعضى روايات و سيره ائمه(ع) به همراه برخى فتاواى موجود كه بهرهگيرى از پوشش زردرنگ را تنها در خانه و عروسى جايز شمردهاند. امام باقر(ع) فرمود: «ما لباس زرد را در منزل مىپوشيم.»[11] همچنين امام باقر(ع) در مقابل شگفتى زراره از پوشش لباس زردرنگ به وسيله امام(ع)، فرمود: «من با زنى از قريش ازدواج كردهام.» از مجموع اين دو دسته روايت مىتوان چنين نتيجه گرفت كه اگر بنا بر بعضى گزارشها، اهلبيت عصمت(ع) از لباسهاى زرد در محيط بيرون بهره مىگرفتهاند، شايد به اين دليل بوده كه عرف مذهبى آن زمان، چنين پوششى را براى رهبران جامعه بد نمىدانسته است. اما در عصر حاضر، ظاهرا چنين پوششهايى براى بسيارى از افراد ـ به ويژه رهبران دينى ـ مناسب نيست. به همين دليل، عدهاى از فقها[12] به استناد برخى روايات، بهرهگيرى از لباس زرد را در غير مجلس عروسى مكروه دانستهاند. بنابراين، مىتوان گفت كه بهرهگيرى از رنگ زرد، حداقل در منزل و عروسى جايز و حتى مستحب مىباشد. آنچه گفته شد، درباره لباس زرد بود. اما درباره نعلين[13] زرد، رواياتى[14] به چشم مىخورد كه ضمن بيان فوايد نعلين زرد بر پوشيدن آن سفارش كرده و مضرات نعلين سياه را نيز برشمرده است.رنگ سرخ
در نظر اسلام، استفاده از پوششهاى قرمز به خودى خود اشكال ندارد، مگر آن كه عرف مذهبى آن را ناپسند بشمارد. همچنان كه عرف مذهبى اين دوران، استفاده از چنين پوششى را در لباسهاى رويى مردان و زنان در ملأ عام سبك، زننده و مهيج مىانگارد. در چنين صورتى، حكم جواز به كراهت يا حرمت تغيير خواهد يافت و شايد با عنايت به همين نكته است كه غالب روايتها[15] و فتاواى[16] موجود در اين زمينه، استفاده از انواع رنگهاى قرمز را جز در عروسى[17] و براى دلخوشى همسر،[18] مكروه شمردهاند. اين روايات و فتاوا به چند دسته تقسيم مىگردند: گروهى استفاده از انواع رنگهاى قرمز را در همه جا مكروه مىدانند. امام صادق(ع) از پدران گرامىاش نقل فرموده كه رسول خدا(ص) استفاده از لباس سرخ رنگ را مكروه مىدانست.[19] در روايت ديگرى از آن حضرت آمده كه فرمود: از رنگ قرمز برحذر باشيد، چون محبوبترين زينت در نظر شيطان است.[20] دستهاى پوشيدن لباس قرمز رنگ را در نماز مكروه مىشمرند. امام باقر(ع) فرموده: ... با تنپوش سرخ تيره نماز نخوانيد.[21] شيخ يوسف بحرانى با توجه به روايات و سيره اهلبيت(ع) گويد: پوشيدن لباسهاى قرمز و زرد سير و زعفرانى و كلاً رنگهاى تند در غير نماز جايز است.[22] برخى كراهت را مقيد به رنگ قرمز تند كردهاند. مرحوم نراقى بعد از نقل روايت مالك بن عين گويد: از اين روايت كراهت لباس قرمز سير در غير نماز هم دانسته مىشود. حديث مرسل ابن ابىعمير كه بهرهگيرى از رنگ قرمز سير را جز در عروسى ناپسند شمرده، نيز بر اين مطلب دلالت مىكند.[23] پارهاى روايات بر كراهت استفاده از لباس سرخرنگ در بيرون از خانه دلالت دارند. امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) رواندازى سرخرنگ داشت و آن را ميان خانواده خويش مىپوشيد... .[24] با مطالعه و دقت در روايتها و فتواهايى كه درباره رنگ قرمز صادر شده است، نمونههايى مشاهده مىگردد كه در آنها استفاده از پوششهاى رنگى، يا غيرمجاز و حرام شمرده شده يا بهتر است ترك گردد. استفاده از لباسهاى رنگين ـ به ويژه قرمز ـ در نماز، در زمان عده وفات، بر خلاف عرف مذهبى و لباس شهرت پارهاى از اين نمونهها است.رنگ سبز
اسلام رنگ سبز را ستوده و برخى فقها آن را پس از لباس سفيد و زرد از بهترين پوششها دانستهاند. بررسى روايتهاى موجود در اين زمينه، نشان دهنده آن است كه استفاده از پوششهاى سبزرنگ، سيره و روش خاندان نبوت و امامت بوده است.[25]رنگ سفيد
لباس سفيد بهترين رنگ در نظر اسلام است. امام باقر(ع) به نقل از پيامبر(ص) فرمود: هيچ رنگى در لباسهايتان بهتر از سفيد نيست. از چنين لباسى استفاده كنيد و مردگان خويش را با پوشش سفيد كفن كنيد.[26] برخى محققان درباره مزيت پوشش سفيد گفتهاند: «از نظر روانى پوشاك سفيد مانند نور و روشنايى، اثر محرك عمومى در انسان داشته و از عوامل مؤثر در ايجاد بهجت... بوده و مفرح و دلگشاست... . لباس سفيد به جهت اين كه كمتر از تمام رنگهاى ديگر نور جذب كرده و قسمت اعظم تشعشعات وارده از محيط و از جمله اشعه مادونقرمزِ موجود در نور آفتاب را كه خاصيت گرمازايى دارد، منعكس ساخته و از خود دفع مىنمايد، وسيله طبيعى و سالمى است در مبارزه با گرماى فصلى و منطقهاى... لباس سفيد سبب مىشود كه قسمت اعظم اشعه نورانى محيط ـ به خصوص در روز ـ منعكس شود و شخص در محيط خود، روشنايى بيشترى را احساس نمايد. [اين امر] خالى از اثرات محرك عمومى در هيجانات موزون روحى و انبساط خاطر نبوده و اثرى مفرح و دلگشا دارد.»[27] منابع فقهى ما، پوشيدن لباس سفيد را در نماز و در هر حالى مستحب شمردهاند.[28] البته اگر عرف مذهبى استفاده از پوشش سفيد را براى دختران و بانوان در انظار عمومى ناپسند و مهيج بداند ـ همچنان كه امروزه نيز چنين است ـ استفاده از آن براى زنان صحيح نبوده، طبق عنوان يا عناوين ثانوى ـ مثل ايجاد فتنه و فساد ـ حكم حرمت بر آن مترتب مىگردد.رنگ سياه
روايات موجود در اين زمينه، غالبا استفاده از پوششهاى سياه را نهى كردهاند.[29] شمارى از اين روايات، پوشش سياه را به اين دليل كه لباس اهل جهنم و علامت عباسيان بوده است، مكروه شمردهاند.[30] با توجه به اين نكته بايد گفت كه شباهت به كفار و مشركان، در هر عصرى تفاوت پيدا مىكند. مثلاً در اين دوران استفاده از كراوات، پاپيون، صليب و نظاير آن از مصاديق شباهت به كفار است. بنابراين نهى حديث شامل آنها نيز مىشود.پوشش سياه در نماز
استفاده از پوشش سياه در حال نماز براى زن و مرد مكروه است.[31] حتى بر پايه روايتى بهرهگيرى از شبكلاه سياه در حال نماز نامطلوب است. مردى از امام صادق(ع) پرسيد: آيا مىتوانم با شبكلاه سياه نماز بخوانم؟ حضرت فرمود: خير! زيرا سياه، رنگ لباس دوزخيان است.[32]پوشش سياه در اعمال حج و عمره
بر اساس روايتى، امام صادق(ع) بهرهگيرى از لباس سياه را در احرام نهى كرد[33] و به استناد همين روايت، برخى فقها به حرمت و بعضى به كراهت احرام در لباس سياه حكم كردهاند.[34] اگرچه از ديدگاه اسلام، پوشش سياه در هر حالى ـ عبادات و غير آن ـ مكروه است، اما نمونههايى وجود دارد كه از اين قانون كلى استثنا شده و استفاده از پوشش سياه در آنها مجاز شمرده شده است. اين نمونهها عبارتند از:الف. كفش، عبا و عمامه
روايات موجود، پوشيدن كفش، عبا و عمامه سياه را جايز دانسته و در اين بين، اگرچه به كراهت نعلين سياه تأكيد ورزيدهاند، پوشيدن كفش سياه را پسنديده و آن را پيروى از سنت شمردهاند.[35] بر اساس روايتى، امام باقر(ع) كفش سفيد و قرمز را از پوششهاى جباران و پادشاهان برشمرده و پوشيدن آن را ناپسند دانسته است.[36] آنچه از ظاهر اين روايت استنباط مىشود اين است كه: چون در آن زمان، جباران و حاكمان ستمگر كفش سفيد و قرمز مىپوشيدند، استفاده از آن براى مسلمانان به دليل پرهيز از شباهت به كفار و دشمنان اسلام ناپسند دانسته شده است. بنابراين، اگر در زمانى چنين سيرهاى در ميان حكام گردنكش و جباران معمول نباشد، استفاده از كفش سفيد يا قرمز در صورتى كه مخالف عرف مذهبى نباشد، بىاشكال خواهد بود. نكته ديگرى كه در پسند يا ناپسند بودن استفاده از كفش رنگين مؤثر است، توجه به اوضاع جوى و اقليمى است. بنا به روايتى، امام صادق(ع) پوشيدن كفش قرمز را به دليل آن كه با گِل و باران سازگارتر است، منحصرا در سفر جايز دانسته و در غيرسفر بر پوشيدن كفش سياه تأكيد فرموده است.[37]ب. تقيه و ضرورت[38]
خفقان شديدى كه در دوران ائمه نسبت به شيعيان وجود داشت، پيشوايان دينى را بر آن داشت تا خود و طرفدارانشان را ملزم به تقيه ـ حتى در رنگ لباسها ـ نمايند. داود رقّى گويد: شيعيان مكرر از امام صادق(ع) در باره لباس سياه مىپرسيدند تا آن كه روزى ديدند آن حضرت سر تا پا سياه پوشيده است. هم جبه ايشان سياه بود و هم شبكلاه و كفششان، حتى ديدم كه امام جايى از كفش را شكافت و فرمود: «بدانيد كه پنبهاش هم سياهرنگ است». سپس امام(ع) تكهاى از لايه ميانى آن را بيرون آورد و نشان داد و فرمود: قلبت را سپيد و نورانى كن و هر چه مىخواهى بپوش.[39] شيخ صدوق پس از نقل اين حديث گفته است: چون امام در نزد دشمنان متهمشده بود كه به رنگ سياه توجهى نمىكند، در صدد بر آمد اين اتهام را [با چنين پوششى] بزدايد. حذيفة بن منصور گويد: نزد امام صادق(ع) در حيره بودم كه پيك منصور عباسى از راه رسيد و از امام خواست پيش خليفه برود. امام(ع) يك بارانى كه طرفى از آن سياه و طرف ديگرش سفيد بود پوشيد و فرمود: من اين بارانى را مىپوشم، اما مىدانم لباس اهل جهنم است.[40]ج. عزادارى
فقهاى اماميه به استناد برخى روايتها، استفاده از پوشش سياه را در عزاى سيدالشهدا(ع)، ساير ائمه(ع) و حتى مؤمنان جايز دانسته و آن را از موارد حرمت يا كراهت پوشش سياه استثنا كردهاند.[41]د. عرف مذهبى
اگر عرف مذهبى استفاده از پوشش سياه را روا بشمارد، ظاهرا حكم كراهت برداشته مىشود، زيرا برخى روايات، مناسبترين پوشش را منوط به نظر عرف دانستهاند؛[42] مثلاً چادر مشكى از نظر عرف اين زمان، بهترين حجاب براى بانوان و متناسب با شخصيت آنان شناخته شده است.[1] . الحدائق الناضرة، ج 7، ص 116. [2] . عروة الوثقى، سيدمحمدكاظم طباطبائى، ج 1، ص 572. [3] . وسايل الشيعه، ج 3، ص 342. [4] . همان. [5] . ممكن است موارد منع ديگرى نيز به حكم اولى وجود داشته باشد كه نگارنده از آنها بىاطلاع است، اما موارد منع به حكم ثانوى به موارد فوق محدود نمىشود كه آرايش زن براى محارم خويش به قصد فساد از آن جمله است. [6] . ر.ك: وسائل الشيعه، ج 3، ص 358 ـ 359. [7] . همان. [8] . ر.ك: كافى، ج 1، ص 308. [9] . ر.ك: حلية المتقين، ص 7. [10] . همان. [11] . ر.ك وسائل الشيعه، ج 3، ص 358. [12] . جامع عباسى، ص 347. [13] . البته مقصود نعلين عربى است، زيرا نعلينهايى كه امروزه مىپوشند، ظاهرا نوعى كفش به حساب مىآيند كه حكم ديگرى دارند. [14] . كافى، ج 6، ص 465. [15] . براى اطلاع از مضمون اين روايات ر.ك: دعائم الاسلام به نقل از سنن النبى(ص)، علاّمه طباطبايى، ص 133؛ نهج الفصاحة، ترجمه پاينده، ص 198. [16] . براى آگاهى از ديدگاه اين فقيهان ر.ك: جامع عباسى، ص 347؛ مرأة الكمال، ص 58؛ مستند الشيعه، ج 1، ص 296. [17] . حلية المتقين، ص 15. [18] . كافى، ج 6، ص 447. [19] . دعائم الاسلام، ص 133. [20] . نهج الفصاحه، ص 198. [21] . كافى، ج 6، ص 447. [22] . الحدائق الناضرة، ج 7، ص 118 و 119. [23] . مستند الشيعة، ج 1، ص 296. [24] . سنن النبى(ص)، ص 134. [25] . براى آگاهى بيشتر از اين روايات ر.ك: سنن النبى(ص)، ترجمه فقهى، ص 120؛ المحجة البيضاء، ج 4، ص 140؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 335؛ بحارالانوار، ج 39، ص 131 و ج 19، ص 51؛ نجم الثاقب، ص 18 و 23. [26] . وسائل الشيعه، ج 3، ص 356؛ مكارم الاخلاق، ص 104؛ همچنين براى مطالعه روايات ديگرى كه در اين باره گزارش شده است، ر.ك: المحجة البيضاء، ج 4، ص 140. [27] . آيين بهزيستى اسلام، ج 2، ص 88 و 89. [28] . عروة الوثقى، ج 1، ص 574؛ جامع عباسى، ص 346. [29] . براى آگاهى بيشتر از مضمون اين روايتها ر.ك: الحدائق الناضرة، ج 7، ص 116؛ مستند الشيعه، ج 1، ص 295؛ كافى، ج 6، ص 449. [30] . مرآة الكمال، ص 59. [31] . عروة الوثقى، ج 1، ص 572. [32] . وسائل الشيعه، ج 3، ص 280 و 281. [33] . كافى، ج 4، ص 341. [34] . همان. [35] . براى اطلاع از مضمون روايتهايى كه در اين باره گزارش شده است، ر.ك: كافى، ج 6، ص 449؛ وافى، ج 5، ص 391 و 392. [36] . كافى، ج 6، ص 467. [37] . همان. [38] . اگرچه «تقيه» نوعى «ضرورت» است، ولى اين دو مفهوم مترادف نيستند؛ زيرا در بسيارى مواقع ضرورت هست ولى تقيه صادق نيست؛ بنابراين رابطه ميان اين دو مفهوم عموم و خصوص مطلق است. [39] . وسايل الشيعه، ج 3، ص 280. [40] . كافى، ج 6، ص 449. [41] . مرآة الكمال، ج 1، ص 85؛ الحدائق الناضرة، ج 7، ص 118. [42] . وسايل الشيعه، ج 3، ص 342.