بررسى برخى پوشش‏هاى رنگى - پوشش های رنگی از منظر حدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پوشش های رنگی از منظر حدیث - نسخه متنی

محمد اصغری نژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‏پژوهش و حوزهشماره 12

پژوهش در بحث «زيبايى‏شناسى پوشش از منظر اسلام» يكى از بايسته‏هاى به حق دنياى دين‏پژوهى است كه اميد است دين‏پژوهان حوزوى و دانشگاهى ما در آينده، در مسير آن گام نهند و در اين عرصه به توليد و توسعه بپردازند. مقاله زير به گوشه‏اى از اين جنبه مغفول و بايسته در عرصه دين‏شناسى انگشت مى‏گذارد و در قلمرو آن دريچه‏اى مى‏گشايد.

پژوهش و حوزه

دين مبين اسلام، با توجه به آيات تكوينى خداوند در پهنه طبيعت و آيات تشريعى موجود در قرآن كريم، بهره‏گيرى از پوشش‏هاى رنگى را جز در موارد ذيل مجاز دانسته است:

1. پوشش‏هاى رنگينى كه شعار و علامت دشمنان اسلام است. استفاده از اين پوشش‏ها تا وقتى كه ويژگى اين گروه است، مجاز نيست.[1]

2. پوشش‏هاى رنگينى كه موجب انگشت‏نما شدن فرد در نزد ديگران مى‏شود (لباس شهرت).

3. پوشش‏هاى رنگينى كه اثر روحى نامطلوبى بر انسان يا اعمال عبادى او مى‏گذارد.[2]

4. پوشش‏هاى رنگينى كه برخلاف شؤونات اجتماعى اسلام و عرف مذهبى است. امام صادق(ع) خطاب به عبيد بن زياد فرمود: اياك ان تزينّ إلاّ فى أحسن زيّ قومك؛[3] «خود را تزيين مكن مگر مثل قوم خود.» و نيز فرمود: خير لباس كل زمان، لباس اهله؛ «بهترين پوشش هر عصرى لباس مردم همان زمان است.»[4]

5. پوشش‏هاى رنگين زن در عده وفات شوهر.

6. پوشش‏هاى رنگين و جذاب زن و مرد براى نامحرمان.

7. پوشش‏هاى رنگين مخصوص زنان از سوى مردان و بالعكس.[5]

پس از اشاره كلى به نمونه‏هايى از پوشش‏هاى رنگى غيرمجاز از نظر اسلام، اكنون براى آگاهى بيشتر، روايت‏ها و ديدگاه فقيهان دين در اين باره ـ به اجمال ـ بررسى مى‏گردد.

بررسى برخى پوشش‏هاى رنگى

رنگ زرد

روايت‏ها و فتواهاى موجود در اين مسأله را مى‏توان به دو بخش تقسيم كرد:

الف. پاره‏اى روايت‏ها و سيره امامان معصوم(ع) كه مطلقا بر استفاده از پوشش‏هاى زردرنگ دلالت دارند و نسبت به استفاده از چنين پوششى در زمان يا مكانى خاص ساكت‏اند. امام‏باقر(ع) فرمود: «ما لباس‏هاى زرد و گلگون مى‏پوشيم.»[6] ابى‏الجارود گويد: امام باقر(ع) لباس زردرنگ مى‏پوشيد.[7] در روايت ديگرى آمده است كه امام كاظم(ع) هنگامى كه پدر گرامى‏اش زنده بود، لباس زرد به تن داشت.[8] در حديثى از حفص نقل شده كه گفت: ديدم امام صادق(ع) در ميان قبر و منبر پيامبر(ص) مشغول نماز بود و لباس زرد به تن داشت.[9] زراره نيز گفته است: امام باقر(ع) را با جبّه و عمامه و ردايى زردرنگ ديدم كه از منزل خارج مى‏شد.[10]

ب. بعضى روايات و سيره ائمه(ع) به همراه برخى فتاواى موجود كه بهره‏گيرى از پوشش زردرنگ را تنها در خانه و عروسى جايز شمرده‏اند. امام باقر(ع) فرمود: «ما لباس زرد را در منزل مى‏پوشيم.»[11] هم‏چنين امام باقر(ع) در مقابل شگفتى زراره از پوشش لباس زردرنگ به وسيله امام(ع)، فرمود: «من با زنى از قريش ازدواج كرده‏ام.»

از مجموع اين دو دسته روايت مى‏توان چنين نتيجه گرفت كه اگر بنا بر بعضى گزارش‏ها، اهل‏بيت عصمت(ع) از لباس‏هاى زرد در محيط بيرون بهره مى‏گرفته‏اند، شايد به اين دليل بوده كه عرف مذهبى آن زمان، چنين پوششى را براى رهبران جامعه بد نمى‏دانسته است. اما در عصر حاضر، ظاهرا چنين پوشش‏هايى براى بسيارى از افراد ـ به ويژه رهبران دينى ـ مناسب نيست. به همين دليل، عده‏اى از فقها[12] به استناد برخى روايات، بهره‏گيرى از لباس زرد را در غير مجلس عروسى مكروه دانسته‏اند. بنابراين، مى‏توان گفت كه بهره‏گيرى از رنگ زرد، حداقل در منزل و عروسى جايز و حتى مستحب مى‏باشد.

آن‏چه گفته شد، درباره لباس زرد بود. اما درباره نعلين[13] زرد، رواياتى[14] به چشم مى‏خورد كه ضمن بيان فوايد نعلين زرد بر پوشيدن آن سفارش كرده و مضرات نعلين سياه را نيز برشمرده است.

رنگ سرخ

در نظر اسلام، استفاده از پوشش‏هاى قرمز به خودى خود اشكال ندارد، مگر آن كه عرف مذهبى آن را ناپسند بشمارد. هم‏چنان كه عرف مذهبى اين دوران، استفاده از چنين پوششى را در لباس‏هاى رويى مردان و زنان در ملأ عام سبك، زننده و مهيج مى‏انگارد. در چنين صورتى، حكم جواز به كراهت يا حرمت تغيير خواهد يافت و شايد با عنايت به همين نكته است كه غالب روايت‏ها[15] و فتاواى[16] موجود در اين زمينه، استفاده از انواع رنگ‏هاى قرمز را جز در عروسى[17] و براى دلخوشى همسر،[18] مكروه شمرده‏اند. اين روايات و فتاوا به چند دسته تقسيم مى‏گردند:

گروهى استفاده از انواع رنگ‏هاى قرمز را در همه جا مكروه مى‏دانند. امام صادق(ع) از پدران گرامى‏اش نقل فرموده كه رسول خدا(ص) استفاده از لباس سرخ رنگ را مكروه مى‏دانست.[19] در روايت ديگرى از آن حضرت آمده كه فرمود: از رنگ قرمز برحذر باشيد، چون محبوب‏ترين زينت در نظر شيطان است.[20]

دسته‏اى پوشيدن لباس قرمز رنگ را در نماز مكروه مى‏شمرند. امام باقر(ع) فرموده: ... با تن‏پوش سرخ تيره نماز نخوانيد.[21] شيخ يوسف بحرانى با توجه به روايات و سيره اهل‏بيت(ع) گويد: پوشيدن لباس‏هاى قرمز و زرد سير و زعفرانى و كلاً رنگ‏هاى تند در غير نماز جايز است.[22]

برخى كراهت را مقيد به رنگ قرمز تند كرده‏اند. مرحوم نراقى بعد از نقل روايت مالك بن عين گويد: از اين روايت كراهت لباس قرمز سير در غير نماز هم دانسته مى‏شود. حديث مرسل ابن ابى‏عمير كه بهره‏گيرى از رنگ قرمز سير را جز در عروسى ناپسند شمرده، نيز بر اين مطلب دلالت مى‏كند.[23]

پاره‏اى روايات بر كراهت استفاده از لباس سرخ‏رنگ در بيرون از خانه دلالت دارند. امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) رواندازى سرخ‏رنگ داشت و آن را ميان خانواده خويش مى‏پوشيد... .[24]

با مطالعه و دقت در روايت‏ها و فتواهايى كه درباره رنگ قرمز صادر شده است، نمونه‏هايى مشاهده مى‏گردد كه در آن‏ها استفاده از پوشش‏هاى رنگى، يا غيرمجاز و حرام شمرده شده يا بهتر است ترك گردد. استفاده از لباس‏هاى رنگين ـ به ويژه قرمز ـ در نماز، در زمان عده وفات، بر خلاف عرف مذهبى و لباس شهرت پاره‏اى از اين نمونه‏ها است.

رنگ سبز

اسلام رنگ سبز را ستوده و برخى فقها آن را پس از لباس سفيد و زرد از بهترين پوشش‏ها دانسته‏اند. بررسى روايت‏هاى موجود در اين زمينه، نشان دهنده آن است كه استفاده از پوشش‏هاى سبزرنگ، سيره و روش خاندان نبوت و امامت بوده است.[25]

رنگ سفيد

لباس سفيد بهترين رنگ در نظر اسلام است. امام باقر(ع) به نقل از پيامبر(ص) فرمود: هيچ رنگى در لباس‏هايتان بهتر از سفيد نيست. از چنين لباسى استفاده كنيد و مردگان خويش را با پوشش سفيد كفن كنيد.[26]

برخى محققان درباره مزيت پوشش سفيد گفته‏اند: «از نظر روانى پوشاك سفيد مانند نور و روشنايى، اثر محرك عمومى در انسان داشته و از عوامل مؤثر در ايجاد بهجت... بوده و مفرح و دلگشاست... . لباس سفيد به جهت اين كه كمتر از تمام رنگ‏هاى ديگر نور جذب كرده و قسمت اعظم تشعشعات وارده از محيط و از جمله اشعه مادون‏قرمزِ موجود در نور آفتاب را كه خاصيت گرمازايى دارد، منعكس ساخته و از خود دفع مى‏نمايد، وسيله طبيعى و سالمى است در مبارزه با گرماى فصلى و منطقه‏اى... لباس سفيد سبب مى‏شود كه قسمت اعظم اشعه نورانى محيط ـ به خصوص در روز ـ منعكس شود و شخص در محيط خود، روشنايى بيشترى را احساس نمايد. [اين امر] خالى از اثرات محرك عمومى در هيجانات موزون روحى و انبساط خاطر نبوده و اثرى مفرح و دلگشا دارد.»[27]

منابع فقهى ما، پوشيدن لباس سفيد را در نماز و در هر حالى مستحب شمرده‏اند.[28] البته اگر عرف مذهبى استفاده از پوشش سفيد را براى دختران و بانوان در انظار عمومى ناپسند و مهيج بداند ـ هم‏چنان كه امروزه نيز چنين است ـ استفاده از آن براى زنان صحيح نبوده، طبق عنوان يا عناوين ثانوى ـ مثل ايجاد فتنه و فساد ـ حكم حرمت بر آن مترتب مى‏گردد.

رنگ سياه

روايات موجود در اين زمينه، غالبا استفاده از پوشش‏هاى سياه را نهى كرده‏اند.[29] شمارى از اين روايات، پوشش سياه را به اين دليل كه لباس اهل جهنم و علامت عباسيان بوده است، مكروه شمرده‏اند.[30]

با توجه به اين نكته بايد گفت كه شباهت به كفار و مشركان، در هر عصرى تفاوت پيدا مى‏كند. مثلاً در اين دوران استفاده از كراوات، پاپيون، صليب و نظاير آن از مصاديق شباهت به كفار است. بنابراين نهى حديث شامل آن‏ها نيز مى‏شود.

پوشش سياه در نماز

استفاده از پوشش سياه در حال نماز براى زن و مرد مكروه است.[31] حتى بر پايه روايتى بهره‏گيرى از شب‏كلاه سياه در حال نماز نامطلوب است. مردى از امام صادق(ع) پرسيد: آيا مى‏توانم با شب‏كلاه سياه نماز بخوانم؟ حضرت فرمود: خير! زيرا سياه، رنگ لباس دوزخيان است.[32]

پوشش سياه در اعمال حج و عمره

بر اساس روايتى، امام صادق(ع) بهره‏گيرى از لباس سياه را در احرام نهى كرد[33] و به استناد همين روايت، برخى فقها به حرمت و بعضى به كراهت احرام در لباس سياه حكم كرده‏اند.[34]

اگرچه از ديدگاه اسلام، پوشش سياه در هر حالى ـ عبادات و غير آن ـ مكروه است، اما نمونه‏هايى وجود دارد كه از اين قانون كلى استثنا شده و استفاده از پوشش سياه در آن‏ها مجاز شمرده شده است. اين نمونه‏ها عبارتند از:

الف. كفش، عبا و عمامه

روايات موجود، پوشيدن كفش، عبا و عمامه سياه را جايز دانسته و در اين بين، اگرچه به كراهت نعلين سياه تأكيد ورزيده‏اند، پوشيدن كفش سياه را پسنديده و آن را پيروى از سنت شمرده‏اند.[35]

بر اساس روايتى، امام باقر(ع) كفش سفيد و قرمز را از پوشش‏هاى جباران و پادشاهان برشمرده و پوشيدن آن را ناپسند دانسته است.[36] آن‏چه از ظاهر اين روايت استنباط مى‏شود اين است كه: چون در آن زمان، جباران و حاكمان ستمگر كفش سفيد و قرمز مى‏پوشيدند، استفاده از آن براى مسلمانان به دليل پرهيز از شباهت به كفار و دشمنان اسلام ناپسند دانسته شده است. بنابراين، اگر در زمانى چنين سيره‏اى در ميان حكام گردنكش و جباران معمول نباشد، استفاده از كفش سفيد يا قرمز در صورتى كه مخالف عرف مذهبى نباشد، بى‏اشكال خواهد بود.

نكته ديگرى كه در پسند يا ناپسند بودن استفاده از كفش رنگين مؤثر است، توجه به اوضاع جوى و اقليمى است. بنا به روايتى، امام صادق(ع) پوشيدن كفش قرمز را به دليل آن كه با گِل و باران سازگارتر است، منحصرا در سفر جايز دانسته و در غيرسفر بر پوشيدن كفش سياه تأكيد فرموده است.[37]

ب. تقيه و ضرورت[38]

خفقان شديدى كه در دوران ائمه نسبت به شيعيان وجود داشت، پيشوايان دينى را بر آن داشت تا خود و طرفدارانشان را ملزم به تقيه ـ حتى در رنگ لباس‏ها ـ نمايند.

داود رقّى گويد: شيعيان مكرر از امام صادق(ع) در باره لباس سياه مى‏پرسيدند تا آن كه روزى ديدند آن حضرت سر تا پا سياه پوشيده است. هم جبه ايشان سياه بود و هم شب‏كلاه و كفششان، حتى ديدم كه امام جايى از كفش را شكافت و فرمود: «بدانيد كه پنبه‏اش هم سياه‏رنگ است». سپس امام(ع) تكه‏اى از لايه ميانى آن را بيرون آورد و نشان داد و فرمود: قلبت را سپيد و نورانى كن و هر چه مى‏خواهى بپوش.[39]

شيخ صدوق پس از نقل اين حديث گفته است: چون امام در نزد دشمنان متهم‏شده بود كه به رنگ سياه توجهى نمى‏كند، در صدد بر آمد اين اتهام را [با چنين پوششى] بزدايد.

حذيفة بن منصور گويد: نزد امام صادق(ع) در حيره بودم كه پيك منصور عباسى از راه رسيد و از امام خواست پيش خليفه برود. امام(ع) يك بارانى كه طرفى از آن سياه و طرف ديگرش سفيد بود پوشيد و فرمود: من اين بارانى را مى‏پوشم، اما مى‏دانم لباس اهل جهنم است.[40]

ج. عزادارى

فقهاى اماميه به استناد برخى روايت‏ها، استفاده از پوشش سياه را در عزاى سيدالشهدا(ع)، ساير ائمه(ع) و حتى مؤمنان جايز دانسته و آن را از موارد حرمت يا كراهت پوشش سياه استثنا كرده‏اند.[41]

د. عرف مذهبى

اگر عرف مذهبى استفاده از پوشش سياه را روا بشمارد، ظاهرا حكم كراهت برداشته مى‏شود، زيرا برخى روايات، مناسب‏ترين پوشش را منوط به نظر عرف دانسته‏اند؛[42] مثلاً چادر مشكى از نظر عرف اين زمان، بهترين حجاب براى بانوان و متناسب با شخصيت آنان شناخته شده است.

[1] . الحدائق الناضرة، ج 7، ص 116.

[2] . عروة الوثقى، سيدمحمدكاظم طباطبائى، ج 1، ص 572.

[3] . وسايل الشيعه، ج 3، ص 342.

[4] . همان.

[5] . ممكن است موارد منع ديگرى نيز به حكم اولى وجود داشته باشد كه نگارنده از آن‏ها بى‏اطلاع است، اما موارد منع به حكم ثانوى به موارد فوق محدود نمى‏شود كه آرايش زن براى محارم خويش به قصد فساد از آن جمله است.

[6] . ر.ك: وسائل الشيعه، ج 3، ص 358 ـ 359.

[7] . همان.

[8] . ر.ك: كافى، ج 1، ص 308.

[9] . ر.ك: حلية المتقين، ص 7.

[10] . همان.

[11] . ر.ك وسائل الشيعه، ج 3، ص 358.

[12] . جامع عباسى، ص 347.

[13] . البته مقصود نعلين عربى است، زيرا نعلين‏هايى كه امروزه مى‏پوشند، ظاهرا نوعى كفش به حساب مى‏آيند كه حكم ديگرى دارند.

[14] . كافى، ج 6، ص 465.

[15] . براى اطلاع از مضمون اين روايات ر.ك: دعائم الاسلام به نقل از سنن النبى(ص)، علاّمه طباطبايى، ص 133؛ نهج الفصاحة، ترجمه پاينده، ص 198.

[16] . براى آگاهى از ديدگاه اين فقيهان ر.ك: جامع عباسى، ص 347؛ مرأة الكمال، ص 58؛ مستند الشيعه، ج 1، ص 296.

[17] . حلية المتقين، ص 15.

[18] . كافى، ج 6، ص 447.

[19] . دعائم الاسلام، ص 133.

[20] . نهج الفصاحه، ص 198.

[21] . كافى، ج 6، ص 447.

[22] . الحدائق الناضرة، ج 7، ص 118 و 119.

[23] . مستند الشيعة، ج 1، ص 296.

[24] . سنن النبى(ص)، ص 134.

[25] . براى آگاهى بيشتر از اين روايات ر.ك: سنن النبى(ص)، ترجمه فقهى، ص 120؛ المحجة البيضاء، ج 4، ص 140؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 335؛ بحارالانوار، ج 39، ص 131 و ج 19، ص 51؛ نجم الثاقب، ص 18 و 23.

[26] . وسائل الشيعه، ج 3، ص 356؛ مكارم الاخلاق، ص 104؛ هم‏چنين براى مطالعه روايات ديگرى كه در اين باره گزارش شده است، ر.ك: المحجة البيضاء، ج 4، ص 140.

[27] . آيين بهزيستى اسلام، ج 2، ص 88 و 89.

[28] . عروة الوثقى، ج 1، ص 574؛ جامع عباسى، ص 346.

[29] . براى آگاهى بيشتر از مضمون اين روايت‏ها ر.ك: الحدائق الناضرة، ج 7، ص 116؛ مستند الشيعه، ج 1، ص 295؛ كافى، ج 6، ص 449.

[30] . مرآة الكمال، ص 59.

[31] . عروة الوثقى، ج 1، ص 572.

[32] . وسائل الشيعه، ج 3، ص 280 و 281.

[33] . كافى، ج 4، ص 341.

[34] . همان.

[35] . براى اطلاع از مضمون روايت‏هايى كه در اين باره گزارش شده است، ر.ك: كافى، ج 6، ص 449؛ وافى، ج 5، ص 391 و 392.

[36] . كافى، ج 6، ص 467.

[37] . همان.

[38] . اگرچه «تقيه» نوعى «ضرورت» است، ولى اين دو مفهوم مترادف نيستند؛ زيرا در بسيارى مواقع ضرورت هست ولى تقيه صادق نيست؛ بنابراين رابطه ميان اين دو مفهوم عموم و خصوص مطلق است.

[39] . وسايل الشيعه، ج 3، ص 280.

[40] . كافى، ج 6، ص 449.

[41] . مرآة الكمال، ج 1، ص 85؛ الحدائق الناضرة، ج 7، ص 118.

[42] . وسايل الشيعه، ج 3، ص 342.

/ 1