اگر قسمتى كوتاه از تاريخ اسلام را در نظر بگيريم و تحولات آموزش آن را از آغاز بعثت تا نيم قرن بعد مورد دقت قرار دهيم، تحولى بسيار شگفتانگيز و غير قابل باورى را مشاهده مىكنيم . تحولى كه در طول تاريخ و در تمامى گستره زمين نظاير كمى مىتوان براى آن سراغ گرفت . براى درك بهتر، كافىاست نگاهى گذرا به دوره «جاهليت» بيفكنيم تا عربهاى بدوى را مشاهده كنيم كه در بيابانهاى گرم عربستان به دنبال شترهاى خويش از نقطهاى به نقطه ديگر در حال كوچاند و تنها بهرهشان از ادب و علم مقدارى شعرهاى نغز در وصف صحرا و بيابان و شتران و ديگر مظاهر طبيعتبه همراه مقدارى اطلاعات نجومى و طبى آميخته با خرافات مىباشد . متمدنان آنان كه در شهرهايى چون مكه، يثرب و طائف سكونت داشتند، در عالىترين مجالس فرهنگى خود كه در مكانهايى مانند بازار عكاظ تشكيل مىشد، مهمترين دغدغههاى ذهنى خود را كه همانا تفاخر به قبيله و نيز فخرفروشى به استخوانهاى پوسيده پدران خود و يادآورى جنگها، كشتارها و غارتهاى خود و نيز احيانا و صف طبيعت و مظاهر آن و يا شكوه در فراق معشوق بود، در قالبهاى شعرى، عرضه مىكردند . خط كه اصلىترين نشانه تمدن و مهمترين وسيله انتقال علوم و معارف بشرى است، تنها در اواخر دوره جاهليتبه درون اين سرزمين راه يافته بود و هنوز مراحل ابتدايى خود را مىگذراند و تعداد آشنايان با آن بسيار اندك بود و از اين جاست كه ادعاى به حساب آوردن اين قوم به عنوان قومى پيش از تاريخ ادعاى گزافى نخواهد بود . اگر اسلام در ميان اين قوم پديدار نشده بود، اين قوم در لابهلاى تاريخ گم مىشد . اما نيم قرن بعد از ظهور اسلام كه به سراغ اين جامعه مىروى و با مكانهايى به نام «مسجد» روبهرو مىشوى كه مملو از جمعيت پرشور وشوق است كه درباره مسايل مختلف به ارتفاع فاصله ميان ثرى و ثريا و به طول و عرض گستره زمين سخن مىرانند و به اظهار نظر مىپردازند و حتى گاهى اين مرزهاى مادى را درنورديده و از ذات خداوندى و افعال او و نيز كل هستى سخن به ميان مىآورند، نمىتوانى باور كنى كه اين قوم همان قوم پنجاه سال پيش است . حال اگر محدوده زمانى بررسى خود را گستردهتر كرده و آن را تا پايان دوره سلسله اموى كه سلسله چندان علم دوست و مشوق علم به شمار نمىآيد، امتداد دهى و گستردگى عجيب مواد آموزشى را مورد دقت قرار دهى، از فرط شگفتى تنها چاره را سكوت مىبينى; زيرا هر چه در عظمت اين تحول بيان كنى تنها توصيف قطرهاى از اين درياى مواج و خروشان خواهد بود . اين مقاله نيز ذرهاى بسيار ريز است كه قصد بيان جوانب مختلف آموزش در ابعاد مختلف اركان آموزش يعنى مكان، استاد، شاگرد، ابزار و مواد آموزشى در اين دوره را دارد .