روند تاريخى آموزش از صدر اسلام تا پايان امويان - روند تاریخی آموزش از صدر اسلام تا پایان امویان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روند تاریخی آموزش از صدر اسلام تا پایان امویان - نسخه متنی

نعمت‏الله صفری فروشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصلنامه طلوع _شماره 1

روند تاريخى آموزش از صدر اسلام تا پايان امويان

قسمت اول

نعمت‏الله صفرى فروشانى

پيش گفتار

اگر قسمتى كوتاه از تاريخ اسلام را در نظر بگيريم و تحولات آموزش آن را از آغاز بعثت تا نيم قرن بعد مورد دقت قرار دهيم، تحولى بسيار شگفت‏انگيز و غير قابل باورى را مشاهده مى‏كنيم . تحولى كه در طول تاريخ و در تمامى گستره زمين نظاير كمى مى‏توان براى آن سراغ گرفت .

براى درك بهتر، كافى‏است نگاهى گذرا به دوره «جاهليت‏» بيفكنيم تا عرب‏هاى بدوى را مشاهده كنيم كه در بيابان‏هاى گرم عربستان به دنبال شترهاى خويش از نقطه‏اى به نقطه ديگر در حال كوچ‏اند و تنها بهره‏شان از ادب و علم مقدارى شعرهاى نغز در وصف صحرا و بيابان و شتران و ديگر مظاهر طبيعت‏به همراه مقدارى اطلاعات نجومى و طبى آميخته با خرافات مى‏باشد .

متمدنان آنان كه در شهرهايى چون مكه، يثرب و طائف سكونت داشتند، در عالى‏ترين مجالس فرهنگى خود كه در مكان‏هايى مانند بازار عكاظ تشكيل مى‏شد، مهم‏ترين دغدغه‏هاى ذهنى خود را كه همانا تفاخر به قبيله و نيز فخرفروشى به استخوان‏هاى پوسيده پدران خود و يادآورى جنگ‏ها، كشتارها و غارت‏هاى خود و نيز احيانا و صف طبيعت و مظاهر آن و يا شكوه در فراق معشوق بود، در قالب‏هاى شعرى، عرضه مى‏كردند .

خط كه اصلى‏ترين نشانه تمدن و مهم‏ترين وسيله انتقال علوم و معارف بشرى است، تنها در اواخر دوره جاهليت‏به درون اين سرزمين راه يافته بود و هنوز مراحل ابتدايى خود را مى‏گذراند و تعداد آشنايان با آن بسيار اندك بود و از اين جاست كه ادعاى به حساب آوردن اين قوم به عنوان قومى پيش از تاريخ ادعاى گزافى نخواهد بود . اگر اسلام در ميان اين قوم پديدار نشده بود، اين قوم در لابه‏لاى تاريخ گم مى‏شد .

اما نيم قرن بعد از ظهور اسلام كه به سراغ اين جامعه مى‏روى و با مكان‏هايى به نام «مسجد» روبه‏رو مى‏شوى كه مملو از جمعيت پرشور وشوق است كه درباره مسايل مختلف به ارتفاع فاصله ميان ثرى و ثريا و به طول و عرض گستره زمين سخن مى‏رانند و به اظهار نظر مى‏پردازند و حتى گاهى اين مرزهاى مادى را درنورديده و از ذات خداوندى و افعال او و نيز كل هستى سخن به ميان مى‏آورند، نمى‏توانى باور كنى كه اين قوم همان قوم پنجاه سال پيش است .

حال اگر محدوده زمانى بررسى خود را گسترده‏تر كرده و آن را تا پايان دوره سلسله اموى كه سلسله چندان علم دوست و مشوق علم به شمار نمى‏آيد، امتداد دهى و گستردگى عجيب مواد آموزشى را مورد دقت قرار دهى، از فرط شگفتى تنها چاره را سكوت مى‏بينى; زيرا هر چه در عظمت اين تحول بيان كنى تنها توصيف قطره‏اى از اين درياى مواج و خروشان خواهد بود .

اين مقاله نيز ذره‏اى بسيار ريز است كه قصد بيان جوانب مختلف آموزش در ابعاد مختلف اركان آموزش يعنى مكان، استاد، شاگرد، ابزار و مواد آموزشى در اين دوره را دارد .

/ 8