1) سند حديث - شناخت وهابیت؛ تاریخچه و تحولات و افکار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شناخت وهابیت؛ تاریخچه و تحولات و افکار - نسخه متنی

صحبت الله سلطانیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بعد از نقل حديث آن را از نظر سند و دلالت مورد بررسى قرار مى دهيم:

1) سند حديث

در سند حديث افرادى نظير وكيع، سفيان الثورى، حبيب بن ابى ثابت وجود دارد.

حافظ ابن حجر عقلانى در كتاب تهذيب التهذيب اين افراد را مورد انتقاد قرار داده است.

از امام احمد حنبل درباره وكيع نقل مى كند

«انه اخطاء فى خمص ماةِ حديث.

درباره سفيان ثورى از ابن مبارك نقل مى كند.

«حَدَثَ سفيانُ بحديث فجئُته و هو يُدِلّسه فلما رانى استحيى.

سفيان حديث مى گفت ناگهان من رسيدم ديدم كه در حديث تدليس مى كند وقتى مرا ديد خجالت كشيد.

درباره حبيب ابن ابى ثابت از ابى حبان نقل مى كند كه:

كان مُدّلسنا

درباره ابى وائل مى گويند: وى از نواصب و از منحرفان از امام امير مؤمنان على (ع) بود.

باتوجه به مطالب فوِ در صحت حديث شك و ترديد وجود دارد.

2) دلالت حديث:

دلالت حديث نيز مانند سند حديث مخدوش مى باشد زيرا محل استشهاد در حديث جمله «و لاقبراً تشرفا الاّ سويته» است.

دو لفظ نياز بدقت دارد
الف) مُشْرفاً
ب) سويته
الف) لفظ «مشرف» در لغت به معنى عالى و بلند آمده

«المُشرف من الاماكن المالى و المُطَلّ على غيره»

مشرف، مكان بلند و مسلط بر ديگرى است.

صاحب قاموس مى فرمايد
«الشَرَف محركة: المُلّو و مِنَ البير سَنامُه.

شرف با حركت راء: بلند و از شتر به قسمت كوهان آن مى گويند.

در نتيجه لفظ مشرف به معنى مطلق بلندى و بالاخص آن بلندى كه به شكل كوهان شتر باشد گفته مى شود.

ب) لفظ «سويته» در لغت، مساوى قرار دادن و برابر كردن و كج و معوج را راست كردن است.

با عنايت به توضيح فوِ در حديث دو احتمال وجود دارد.

1) حضرت به ابى الهياج دستور داد كه قبرهاى بلند را ويران كند و آنرا با زمين يكسان سازد.

اين احتمال همان نظرى است كه وهابيان بدان تمسك شده اند كه از جهاتى مردود است.

اولاً: لفظ سويته به معنى ويران كردن نيامده است و الاّ بايد در حديث امام مى فرمود:

«و لاقبراً مشرفا الا سويته بالارض».

يعنى آنرا با زمين يكسان نمائى.
در صورتيكه امام چنين لفظى در حديث نفرمودند.

ثانياً: اگر مقصود همان چيزى باشد كه وهابيان ادعا كرده اند چرا احدى از علماء اسلام بدان فتوى نداده است!

دليل اين امر روشن است زيرا برابرى قبر با زمين برخلاف سنت اسلامى است، و سنت اسلامى اين است كه قبر مقدارى بلندتر از زمين باشد لذا تمام فقهاى اسلام بر استجاب بلندى قبر از زمين به مقدار يك وجب فتوا داده اند.

«و ينوُبُ ارتفاعُ التراب فَوَِْ القبر بقدر شبر.

مستحب است كه خاك قبر، به اندازه يك وجب از زمين بلندتر باشد.

2) مقصود از اين كه قبر را مساوى كن اين است كه روى قبر را صاف و هم سطح و يكنواخت ساز. در برابر قبرهائى كه بصورت پشت ماهى و كوهان شتر ساخته مى شوند.

در اين صورت حديث ناظر به اين است كه بايد روى قبر صاف و مساوى باشد، نه به صورت پشت ماهى و كوهان شتر كه در ميان برخى از اهل تسنن مرسوم است و از چهار امام معروف اهل تسنن جز شافعى همگى به استجاب آن فتوى داده اند.

مؤيد اين نظر در بين كتب اهل سنت صحيح مسلم است كه حديث را تحت عنوان باب الامر بستويه القبر آورده و اگر مقصود اين بود كه قبرهاى باب الامر بتخريب القبور و هوئها.

بعلاوه اگر مقصود از سفارش اين بود كه قبه ها و ابنيه اى كه روى قبرها قرار دارد ويران كند. چرا على (ع) قبه هاى موجود در زمان حكومت خود را كه بر روى قبور پيامبران الهى بود، ويران نكرد.

بر فرض كه امام به ابى الهياج دستور داده است كه تمام قبرهاى بلند را با زمين يكسان كند اين دستور هرگز بر لزوم تخريب بناء و ساختمانى كه روى قبرها قرار دارد. دلالت ندارد

زيرا امام فرمود
«و لا قبراً الاّ سويته»
و نفرمود «و لابناء و لاقُبه الاّ سويتها»

در حاليكه سخن ما درباره خود قبر نيست بلكه بحث درباره بناها و ساختمانى است كه روى قبر انجام گرفته است.

مبحث دوّم وهابيان و زيارت قبور

در بين فرِ اسلامى گروه وهابى اصل زيارت قبور را حرام نمى دانند ولى سفر براى زيارت قبور اولياء را حرام و ممنوع اعلام كرده اند امّا علماء اسلام به پيروى از آيات قرآن و احاديث مختلف زيارت قبور را تجويز كرده اند.

براى بررسى اين بحث را در آئينه قرآن و احاديث مى نگريم.

/ 8