فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الأیام جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الأیام - جلد 2

عباس قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


شب : 23

در اين شب ، سنه 289، ((معتضد بالله )) احمد بن طلحة بن متوكل ، خليفه 16 عباسى ، وفات كرد و ((معتضد)) را ((سفاح ثانى )) ميگفتند بجهت آنكه تجديد كرد دولت بنى عباس را پس از آنكه كهنه و ضعيف شده بود، چه از زمان ((متوكل )) پيوسته سلطنت ايشان در ضعف بود تا ايام او، و او مردى سفاك و خونريز بوده و لكن با علويين و آل ابوطالب مهربان بود و سببش آن بوده كه در اياميكه در حبس پدرش بود، حضرت امير المؤ منين (ع ) را در خواب ديده بود كه باوى فرموده بود: اى احمد! امر سلطنت بر تو مستقر خواهد گشت : چون بسلطنت رسيدى متعرض اولادهاى من مشو. ((معتضد)) هم باين مطلب عهد كرده بود، لهذا در ايام خلافت خود بعهد خود پاينده بود و معترض ‍ اولادهاى آنحضرت نميشد و بر ايشان انعام ميكرد و ظاهرا فرمايش امير المؤ منين (ع ) در اخبار غيبيه خود در آ،جا كه بنى عباس رانام ميبرد تا آنكه مى فرمايد:

(( وسادس عشر هم اقضاهم للذقم و اوصلهم للرحم )) ، اشاره بهمين مطلب باشد.

روز : 25

در اين روز، سنه 478، امام الحرمين ((عبدالملك بن شيخ عبدالله جوينى )) شافعى استاد ((غزالى )) و غيره در ((نيشابور)) وفات كرد و بعد از چند سال جنازه او را به ((كربلا)) حمل دادند و در نزد پدرش بخاك سپردند ((ابن خلكان )) گفته كه در روز فوت او بازارها را به بستند و منبر او را شكستند و شاگردان او كه قريب بچهارصد نفر بودند، دوات و قلم خود را شكستند و يكسال كامل ، عزاى او را گرفتند و نقل شده كه پدرش مادر او را كه جاريه بوده از پول حلال خريده بود و از كسب يدخود او را طعام ميداد و چون ((امام الحرمين )) را متولد كرد باو وصيت كرد كه شير ديگرى را باو مده كه شير در طفل اثر دارد، اتفاقا وقتى مادرش كسالتى داشت و آن طفل ميگريست ، يكى از زنان همسايه بحال او رفت كرد و مقدارى شير باو داد، در اين حال پدرش وارد شد و چون برخوردن او، شير غير را اطلاع يافت همان وقت او را سرازير كرد و پيوسته دست بدلش كشيد تا آن شر را قى كرد و گفت : مردن طفل من آسانتر است بر من از فساد طبع او به شير غير گويند: گاهى در حين مناظره ، فترتى براى ((امام الحرمين )) حاصل ميشد، ميگفت : اين از بقيه همان شير است .

فقير گويد: مسلم است كه شير در طبيعت طفل خيلاثردارد و در كلمات جامعه حكمتيه رسول خدا (ص ) است كه ((الرضاع يغير الطباع )).

در باب فصاحت و بلاغت ((حسن بصرى )) نقل شده كه مادرش ((خيره )) كنيز ((ام سلمه )) زوجه رسولخدا (ص ) بود و گاهى كه ((خيره )) پى حاجتى ميرفت و ((حسن )) ميگريست ، ((ام سلمه )) پستان خود را در دهان او ميگذاشت و او را مشغول ميساخت گاهى شير از پستانش بيرون ميامد و ((حسن مى مكيد، لاجرم گفتند: حكمت و فصاحت او از بركت پستان ((ام سلمه )) بوده .

در حال ((شريك قاضى )) در غره ذى القعده ، دانستى كه لقمه حرام نيز تاءثير غريبى دارد.

/ 130