بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید حكايت تعشق او بازن نصرانيه و قضيه ازاله كردن بكارت دختر خود و داستان او با ((ابن عائشه )) مغنى در تواريخ معتبره مسطور است و از صفات معروفه او آنست كه كنيزان پدرش را كه منكوحه پدرش بودند و اولاد از وى آورده بودند، وطى كرد و معروف بود به ((وليد فاسق )) و ((وليد زنديق )).در ((اخبار الدول )) و ((تاريخ خميس )) از رسولخدا(ص ) روايت كرده اند كه فرمود:(( ليكونن فى هذه الامة رجل يقال له الوليد هواشد لهذه الامة من فرعون لقومه ))و بسى عجيب است از ((قاضى عياض )) كه گفته : ((وليد)) يكى از خلفاى اثنى عشر است كه در حديث متواتر النقل متفق عليه منصوصند.((قرمانى )) نقل كرده كه ((وليد)) بسى و سه بليه مبتلا بود كه كمتر بليه اش آن بود كه از ناف خود بول مى كرد و در ايام او، يحيى بن زيد بن على السجاد عليه السلام در ((جوزجان )) شهيد شد بنحويكه در تاريخ خود ذكر كرده ام .
روز : 30
در اين روز، سنه 198، ((سفيان بن عينيه )) در ((مكه )) وفات كرد و ((سفيان )) از اصحاب ما نيست و معاصر و هم مشرب است با سفيان ثورى و روايت است كه وقتى ملاقات كرد حضرت صادق (ع ) را و گفت تا كى تقيه ميكنى و حال آنكه باين سن رسيده اى ؟ حضرت فرمود: قسم بآنكسى كه برانگيخت محمد صلى الله عليه وآله را بحق ، اگر مردى در تمام عمرم خود نماز كند مابين ركن و مقام پس ملاقات كند خدا را بغير ولايت ما اهل بيت ، هر آينه ملاقات كرده خدا را به مرگ جاهليت كه بر كفر باشد.و در اين روز، سنه 501، وفات كرد: ((صدقه بن منصور مزيدى اسدى )) ملقب به ((سيف الدوله )) و او مردى حليم و كريم و عفيف و شجاع بوده و خانه او در ((بغداد)) محل امان خائفان بوده و او از شيعيان با اخلاص امير المؤ منين است بلكه سلسله جليله ((بنى اسد)) كه ايشان را مزيدى نيز خوانند و در عرق عرب امات داشتند، تمام شيعه بوده اند و ((سيف الدوله )) همانستكه در حدود سنه 498: شهر ((حله )) را بنا كرد و از اين جهت آن بلدار ((سيفيه )) گويند.از ((اصبغ بن نباته )) مرويستكه در مسافرت امير المؤ منين عليه السلام به ((صفين )) من در خدمت آنجناب بودن ، بر بالاى تلى بر آمد و اشاره فرمود به نيستانى ما بين ((بابل )) و تل و فرمود: مدينه و چه مدينه گفتم : اى مولاى من مى بينم شما را كه نام شهر ميبريد، آيا در اينجا شهرى بوده و آثارش محو گشته است ؟فرمود: نه ولكن بعدها، شهرى بنا شوده او را ((حله سيفيه )) گويند، بنا كند او را مردى از ((بنى اسد)) و در آن بلد، مردمان اخيارى پديد آيند كه :(( لو اقسم احد هم على الله لا بر قسمه )) .