نقل شده كه در يك واقعه در ((بصره )) سيصد هزار نفس از مردم بكشت و فتنه او بر مردم ((بصره )) سخت عظيم بود و مرد ((بصره )) در ايام او، بغير از قليلى كه سالم ماندند، بعضى مقتول و بعضى غريق گشتند و بسيارى از ايشان مخفى پنهان شده بودند.مردم ((بصره ))، روزها پنهان بودند و شبها بيرون ميآمدند و سگها و گربه ها را ميگرفتند و از گرسنگى ميخوردند، تا آنكه سگ و گربه و موش را تمام كردند. پس هر گاه يك نفر از ايشان مى مرد، گوشت او را بر خود قسمت ميكردند و ميخوردند و چنان كار بر مردم تنگ شد كه گفته اند: زنى را ديدند كه سرى بر دست گرفته و ميگريد. سبب پرسيدند. گفت : مردم دو خواهرم جمع شدند تا بميرد تا گوشت او را بخوردند. هنوز خواهرم جان نداده بود كه او را پاره پاره كردند و گوشت او را قسمت كردند و از گوشت او قسمت بمن نداند جز سرش را و در اين قسمت بر من ظلم نمودند.فقير گويد: اميرالمومنين (ع ) در اخبار غيبيه خود مكرر اشاره فرموده به خرج ((صاحب زنج )) و قتل مردم ((بصره )) و گرسنگى و گرفتاريهاى ايشان و در ((نهج البلاغه )) است كه فرموده :(( فتن كقطع الليل المظلم لا تقوم لها قائمة الى ان قال عليه السلام فويل لك يا بصرة من جيش من نقم الله لار هج له و لا حس و سيبتلى اهلك بالموت الاحمر و الجوع الاغبر. ))و نيز در اين روز، سنه 562، وفات كرد در ((مرو))، ((ابوسعيد عبدالكريم بن محمد سمعانى مروزى )) شافعى ، مورخ نساب صاحب انسان و تواريخ مشهور و تذئيل تاريخ بغداد و غيرها و سمعان بطن من تميم .