بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
زماني كه افق اجتماع مردم حجاز را تيرگي فراگرفته بود به ناگاه روز جمعه ربيع الاول سال ميلادي ، نوري از جانب شرق درخشش گرفت و همچون بارقه آسماني فضاي جهان هستي را براي هميشه منور ساخت. آمنه كه پس از مرگ شوهرش عبدالله روز و شب در اتاق ساده و محقر خود بسرمي برد ، در فجر صادق چنين روزي فرزندي به دنياآورد كه او را محمد (ص) ناميدند . فرزندي از خانواده بني هاشم از خانوادههاي اصيل مكه، كودكي كه از تبار ابراهيم (ع)است. مورخان نوشتهاند: در همان لحظه كه محمد(ص) زاده شد ، ايوان مدائن بلرزيد و كنگرههاي آن فرو افتاد ، بارگاه و روح و قلب بزرگترين امپراطور كره زمين را وحشت فرا گرفت. درياچه ساوه كه سالهاآن را ميپرستيدند خشك شد و آتشكده فارس كه هزارسال آن را روشن نگاه داشته بودند ، خاموش گشت. تاريخ گواهي ميدهد كه در آن شب نوري از جانب حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گرديد و همي رفت تا به مشرق رسيد . تخت هر پادشاهي در آن صبح سرنگون شد ،علم كاهنان و سحر ساحران باطل گشت، هر بتي در هر جاي عالم بود بر رو افتاد. بتهاي كعبه همه سرنگون شدند ونداي «جاء الحق وزهق الباطل ،ان الباطل كان زهوقا» ميان زمين و آسمان در پيچيد، و بدين سان محمد(ص) ديده برجهان گشود. پيش از تولد او، پدر بزرگوارش عبدالله از دنيا رفته بود و در سن سالگي نيز مادر مكرمهاش آمنه را از دست داد. محمد(ص) به مدت چهار سال زير نظر عبدالمطلب پدربزرگش بود و پس ازآن كه جدش دارفاني را وداع گفت ، تحت سرپرستي و كفالت عمويش ابوطالب درآمد .
دوران جواني محمد (ص) به چوپاني و تجارت گذشت .
نزديك به سال تحت حمايت ابوطالب بود كه در اين مدت ضمن پرداختن به چوپاني و امور تجارت ، اغلب به انديشه و تعمق در خلقت موجودات و آفرينش اين جهان و تربيت نفس ميگذرانيد . در اين دوره هميشه وهمه جا مردم را از عادات و رفتار زشت منع ميكرد وبه فضيلت و تقوا ،درستي و راستي ،علم و دانش ،امانت و صداقت ارشاد مينمود. ماه رجب پيامبر خدا در آستانه چهل سالگي بود كه در غار حرا ندايي شنيد «اقراباسم ربك الذي خلق ». اين نخستين پيام خدابه آخرين نجاتبخش انسانها و برترين رهبرجهان بشريت بود .آري ،درآن روزها نخستين شعاع وحي از دامنه غار بر قلب پر عطوفت پيامبر بزرگ اسلام پرتو افكند و جهان به سوي يكتاپرستي واخلاق پسنديده رهنمون گشت . از آن پس ،زندگاني سراسر انقلاب و مبارزه رسول اكرم آغازي دوباره داشت. آن حضرت طي سال اقامت در مكه بيشترين رنجهارا از سوي بت پرستان و نابخردان تحمل كرد چرا كه دعوت وي براساس توحيد و بسط و نشر عدالت بود و با منافع مشركان سازگاري نداشت . دعوت پيامبر گرامي اسلام درسه سال اول بعثت به دليل همين فشارها به صورت پنهاني انجام شد تاآن كه به فرمان خداوند با دعوت خويشاوندان پيامبر به اسلام ،آخرين دين خدا علني گشت . تا زماني كه ابوطالب زنده بود از پيامبر (ص ) در مقابل مشركان دفاع ميكرد اما با درگذشت وي و خديجه همسر پيامبر(ص) در سال دهم بعثت ،محمد (ص ) دو دوست و حامي و ياوررا از دست داد و آزار بيشتري از سوي مشركان به جان خريد . در نتيجه همين فشارهابود كه پيامبر فرمان هجرت به حبشه را به پيروان خود صادر كرد و خود در نقاط مختلف حجازبه دعوت مردم به اسلام پرداخت . در همين زمان بود كه قبيله اوس و خزرج شهر يثرب دعوت پيامبر را لبيك گفتند و پيامبر پس از سال دعوت به اسلام درمكه و تحمل آزار بسياراز سوي مشركان راه يثرب را در پيش گرفتند . با ورود پيامبر به يثرب ، اين شهر، مدينه النبي نام گرفت و تبديل به پايگاه مهم اسلام شد .در مدت ده سال اقامت پيامبر در اين شهر،اسلام گسترشي چشمگير يافت و دشمنان آن در حجاز به هزيمت دچار شدند . غزوه و بيش از سريه از جنگهايي بود كه با حضور پيامبر يا جانشين ايشان درراه گسترش اسلام انجام گرفت و تبوك آخرين غزوهاي بود كه فرماندهي آن را حضرت محمد (ص) برعهده داشت . رهبربزرگ اسلام پس از فداكاري بسيار و تحمل مشقتهاي فراوان در راه دعوت مردم به خير و نيكي و پرستش الله ،سرانجام در روزچهارشنبه صفر سال يازدهم هجرت به ملكوت اعلي پركشيد .