درس اخلاق استاد سيد فريد موسوى - اهمیت انجام واجب و ترک حرام (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اهمیت انجام واجب و ترک حرام (2) - نسخه متنی

سید فرید موسوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درس اخلاق استاد سيد فريد موسوى

«ان القلب يحيا و يموت فاذا حى فادبه بالتطوع و اذا مات فاقصره على الفرائض.» [1]

حضرت مى‏فرمايد: قلب زنده مى‏شود و مى‏ميرد، پس اگر احساس كرديد كه قلبتان زنده است، به دنبال مستحبات و كارهاى اضافه بر واجبات و ترك محرمات و ترك مكروهات برويد و مباحاتتان را به مستحبات تبديل كنيد.

مباح چيزى است كه ما شرعا دليلى بر استحباب و يا دليلى بر كراهت آن نداشته باشيم; مثلا خوردن ميوه نه مستحب است و نه انجامش مكروه است، پس مباح است.

اكثر حركات و سكناتى كه از ما، در شبانه روز صادر مى‏شود مباح است، يعنى نه ثواب دارد و نه عقاب. اگر انجام بدهيم ثوابى نمى‏نويسند و اگر ترك كنيم گناهى نمى‏نويسند و اين يك مصيبتى است كه آدم توانايى، استعداد و فكرى كه خدا به او داده است تا اين كارهايش را جهت دهد، از آن‏ها استفاده نكند و تمام كارهايش به حالت مباح باقى بماند، در حالى كه انسان مى‏تواند كارى بكند كه آن چيزهايى كه در شرع، به عنوان مستحب وارد شده، انجام دهد و آن چيزهايى كه به عنوان مكروه وارد شده، ترك كند و البته اين‏ها بعد از انجام واجب و ترك محرمات است و بعد به وسيله‏ى راهنما و استاد، كارى كند كه تمام حركات و سكنات مباح او، به مستحب تبديل شود و اين چيزى است كه نياز به راهنما دارد و انسان خودسر نمى‏تواند اين گونه بشود.

پس حضرت بنا بر اين نقل مى‏فرمايد: قلب مرده داريم، قلب زنده داريم، اگر احساس كرديد كه قلبتان زنده است، دنبال انجام مستحبات و ترك مكروهات برويد، مثل قرض دادن، انفاق كردن، خدمت كردن به ديگران و اگر استاد داشتيد، به كمك او تمام كارهاى مباحتان را به مستحب تبديل كنيد.

اگر قلب زنده باشد بايد از انجام واجب و ترك حرام كه خلاص شديد، بالا برويد و نبايد روى اين پله بمانيد; چون پايين‏ترين و اولين پله، يقين است. اگر يقين داراى ده مرحله باشد، اين اولين پله است، چون كسى كه از نظر عمل، معصوم باشد به اين كه واجبى از او فوت نشود و حرامى از او صادر نشود، به اولين پله‏ى يقين وارد شده است، حالا چرا انسان در اين اولين پله‏ى يقين بماند؟ بايد به دنبال انجام مستحبات و ترك مكروهات برود و به وسيله‏ى استاد، مباحش را به مستحب تبديل كند و بالا برود و درجات بعدى يقين را طى كند.

بسيارى از كارهايى را كه زن براى بچه‏ها و شوهرش انجام مى‏دهد مستحب است و باعث ترقى درجات ايمان او است. اين مستحبات باعث احياى بيشتر قلوب مى‏شود.

حالا اگر ما از نظر واجب تزلزل داشته باشيم و به محرمات كمى مبتلا باشيم اين خدمت‏ها و مستحبات، باعث مى‏شود كه كم كم انسان به توبه‏ى از ترك واجب و توبه‏ى از انجام حرام موفق بشود و كم كم به مرحله‏اى برسد كه واجبى از او ترك نشود و حرامى از او سر نزند.

سپس حضرت مى‏فرمايد: «و اذا مات فاقصره على الفرائض‏» ; و اگر احساس كرديد كه قلب مرده است‏بر شما است كه بر ترك حرام و انجام واجب بسنده كنيد; يعنى تنها چيزى كه باعث زنده شدن قلب مى‏شود، انجام واجب و ترك حرام است.

معصوم، بنابراين نقل، درد و درمان را بيان فرموده و مى‏فرمايد: اگر كسى را يافتيد كه قلبش مرده است‏براى اين است كه حرام انجام مى‏دهد; نه اشكى دارد و نه سوزى، نه توجه خوبى به خدا دارد، نه توجه خوبى به ساحت مقدس ائمه‏ى اطهار ( عليهم السلام) ، اين چنين قلبى مرده است و بهترين و تنها راه احياى آن، اين است كه واجبات را انجام دهد و محرمات را ترك كند و از انجام واجب و ترك حرام بالاتر نرود.

اگر احساس مردگى در قلب كرديد نمى‏خواهد نماز شب بخوانيد، راه احياى قلب، نماز شب نيست، اين اشتباهات در جامعه‏ى ما جا افتاده است، در جامعه‏ى ما اهميت انجام واجبات و ترك محرمات به شدت رو به افول است، كه يكى از آن‏ها، مساله‏ى حيات و ممات قلب است.

در يك روايت ديگر مى‏فرمايد: «ان للقلوب اقبالا و ادبارا فاذا اقبلت فاحملوها على النوافل و اذا ادبرت فاقتصروا بها على الفرائض‏» ; [2]گاهى انسان حال خوشى دارد، گاهى حالش گرفته است. مى‏فرمايد: در آن اوقاتى كه حالش خوش است اين را بايد بداند كه ريشه‏ى خوشى دل و ريشه‏ى اقبال قلب اين است كه به انجام واجب و ترك حرام مقيد شده و در سايه‏ى آن، دل روشن شده و آرامش پيدا كرده است و دل‏خوشى معنوى به او دست داده و در اين حالت چون ريشه‏ى اين خوش‏دلى، انجام واجب و ترك حرام است، مى‏فرمايد: (فاحملوها على النوافل) اين قلب را بكشانيد به سوى كارهاى بالاتر از انجام واجب و ترك حرام، تا اين كه بتوانيد در مرتبه‏ى ايمان قدم برداريد.

از اين روايت‏شريف برداشت مى‏شود كه ريشه‏ى اساسى خوش‏بودن دل و حالت‏خوش روحى داشتن و از آن طرف هم اضطرابى در زندگى نداشتن، بهترين دليل بر اين است كه اين شخص اهل انجام واجب و ترك حرام مى‏باشد.

اين حرف‏ها اهميت اين را مى‏رساند كه اگر ما خوشى دل مى‏خواهيم در اين دنياى وارونه و ظلمانى و مصيبت زده، بايد واجبات را انجام دهيم و محرمات را ترك كنيم. يعنى انجام واجب و ترك محرمات در اسلام اين قدر اهميت دارد كه مى‏فرمايد: علت مردگى اين دل‏ها و اين كه خوشى در اين خانواده‏ها و جامعه وجود ندارد به خاطر اين است كه مبتلا به حرام و ترك واجب هستند و خيلى تكاليف بر ما واجب است و خيلى تكاليف بر ما حرام است و ما اطلاعى از آن نداريم.

گرفتارى موجود در دل و سينه دو صورت دارد:

صورت اول; اين است كه اين آشفتگى و ناراحتى دل و ناآرامى قلب در سايه‏ى مبتلا شدن به بعضى محرمات و انجام ندادن واجبات است كه بايد آن‏ها را درست كند تا دلش زنده شود.

صورت دوم; اين است كه واجبات و محرمات را مى‏داند و آن‏ها را پياده مى‏كند و به آن‏ها مقيد هست، ولى در عين حال گاهى دلش گرفته مى‏شود. مى‏فرمايد در اين حالت اگر شما سراغ نماز رفتيد هر چه مى‏توانيد نماز را مختصر بخوانيد و نوافل را نخوانيد، چرا كه اگر ما بخواهيم در حالت گرفتارى حال، بعدا زمينه‏ى زمين‏خوردگى پيدا نكنيم بايد به انجام واجبات و ترك محرمات اكتفا كنيم; يعنى اگر حوصله نيست تسبيحات اربعه يك مرتبه كافى است، اگر دل گرفته است، قنوت نگيرم، لذا امام حسب اين نقل مى‏فرمايد: در حالى كه دلت گرفته و اهل انجام واجب و ترك حرام هستى، از مستحبات پرهيز كن.

نكته‏ى ديگر اين است كه مى‏فرمايد: (جعل لكم بابا تستفتحون به ابواب الفرائض و مفتاحا الى سبيله) ; [3]يعنى تمام انجام واجبات و ترك محرمات يك طرف و مساله‏ى دوستى با خاندان عصمت و طهارت طرف ديگر است.

مى‏فرمايد: اگر مى‏خواهيد درى برايتان باز شود، براى انجام دادن واجب و ترك حرام، بايد محبت على (ع) و اولاد على (عليهم‏السلام) در سينه‏ى شما باشد. لذا دارد كه: «الولاية هى خاتمتها و الجامعة لجميع فرائض و السنن‏» كسى كه در وادى ولايت و پذيرش محبت و اعتقاد به چهارده معصوم (عليهم‏السلام) داخل شود در دل اين ولايت و دوستى، تمام انجام واجب و ترك محرمات و سنن خوابيده است، لذا برادران و خواهران اهل سنت، گرفتار يك مشكلى هستند و آن اين كه خيمه‏شان ستون ندارد، يعنى انجام واجبات و ترك محرمات در آن‏ها بدون ولايت است، لذا اين قبول نيست مگر اين كه جاهل باشند.

در روايات فراوان هست كه خداوند سبحان براى بهشت‏حداقل قيمتى گذاشته است كه بنده‏ها بعد از پرداخت اين قيمت مى‏توانند داخل بهشت‏شوند و آن قيمت، انجام واجب و ترك حرام است.

يك كسى مستحبات انجام نمى‏دهد، مكروهات را ترك نمى‏كند، ولى حرام انجام نمى‏دهد و با تمام وجود، واجباتش را انجام مى‏دهد، اين بايد بداند كه حداقل قيمت‏بهشت همين است.

يكى از مشكلات اساسى كه خيلى‏ها به آن مبتلا هستند، غيبت است. اگر خواهران بتوانند اين حرام را ترك كنند، بعد بتوانند احكام مخصوص بانوان را ياد گرفته و پياده كنند، صد در صد بهشتى هستند با توجه به اين كه اين همه خدمت‏ها كه براى بچه‏هايشان و شوهرشان انجام مى‏دهند، زندگى را اداره مى‏كنند، همه‏ى اين‏ها انفاق و ايثار (مستحب) است و اين‏ها باعث تقويت ايمان و سرعت دادن به سير كمال و يقينشان مى‏شود، اما با يك غيبت تمام زحماتشان را هدر مى‏دهند و ملايكه تمام حسناتشان را به پرونده‏ى آن كسى كه غيبت او را كرده‏اند منتقل مى‏كنند.

«انما وضعت الفرائض على قدر اقل الناس طاقة من اهل الصحة‏» ; [4]از طرفى حداقل قيمت‏بهشت انجام واجب و ترك حرام ست‏بعد خدا چون ارحم الراحمين است و بنده‏هايش را دوست دارد، انجام واجب و ترك حرام را از نظر توانايى به اندازه‏ى ضعيف‏ترين خلايق، از لحاظ صحت جسمانى قرار داده، لذا مثلا شما به هر كيفيتى كه مى‏توانيد نماز بخوانيد، نماز بخوانيد، يعنى اگر آدم‏ها را از لحاظ قدرت بدنى، تقسيم كنيم; مثلا مى‏گويند ضعيف‏ترين آدم‏ها كسى است كه فلج‏شده و مانند يك تكه گوشت در رخت‏خواب افتاده، مى‏فرمايد من به اندازه‏ى همان توانش از او واجبات و محرمات را مى‏خواهم نه بيشتر.

اين اهميت انجام واجب و ترك حرام را مى‏رساند كه اضعف مخلوقين حق ترك آن را ندارد و تكليف در حد توانايى‏اش مى‏باشد.

مسايلى چون غيبت، دروغ، تهمت، نيازى به توان و قدرت جسمانى ندارد; همين اندازه كه عقل موارد غيبت را درست‏بشناسد يك لحظه اراده كند غيبت را ترك مى‏كند و اين طور نيست كه عنان ما دست هوا و هوس باشد و بزرگ‏ترين امتيازى كه خدا در انسان‏ها قرار داده عقل است و انسان با اراده مى‏تواند خلاف را ترك كند.

روايت ديگرى كه در اهميت انجام واجبات و ترك محرمات وارد شده بيان مى‏كند كه: «من ابى الفرائض فقد احبط الله عمله حتى يلقى الله و لا حجة له عنده‏» ; [5]اگر كسى از انجام واجب و ترك حرام ابا كرد، تمام واجباتى كه انجام داده و محرماتى كه ترك كرده همه حبط عمل مى‏شود تا اين كه روز قيامت‏خدا را ملاقات مى‏كند در حالى كه هيچ دليل و عذر موجهى براى اين ابا كردن از انجام واجب و ترك حرام ندارد. اين روايت‏باز اهميت انجام واجب و ترك حرام را مى‏رساند.

و اما در قرآن در مورد كسانى كه واجبات و محرمات را ياد گرفته و انجام دهند بشارت آمده كه: «لا خوف عليهم و لا هم يحزنون‏» كه ديگر ترسى براى آنان نيست، نه در هنگام جان دادن و نه شب اول قبر و نه در برزخ و نه در پنجاه هزار سال وقوف در پنجاه موقف قيامت و آن‏ها با شادى تمام وارد بهشت مى‏شوند، چون اين وعده‏ى خداوند است.

ادامه دارد...

[1] . مستدرك الوسائل، ج 3، ص 55.

[2] . وسائل الشيعه، ج 4، ص 70.

[3] . بحارالانوار، ج 75، ص 374.

[4] . بحارالانوار، ج 6، ص 65.

[5] . بحارالانوار، ج 22، ص 292.

/ 1