بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
حضرت امام صادق ـ عليهالسلام ـ در پاسخ به سؤالى درباره ترس بر جان پسر بچه از سرماى در حالت اِحرام، فرمود: «ائتِ بهم الَعْرج فيحرموا منها ... فَاِنْ خفتَ عليهم فَائْتِ بهم الجُحْفَةَ.»[39] «آنان را به منطقه عَرْج[40] ببر و از آنجا مُحْرِمْ شوند ... اگر بر جانشان بيم دارى، آنان را به جُحْفه[41] ببر و از آنجا محرِمْ شوند.» نيز آن حضرت فرموده است: «اُنْظروا مَنْ كان معكم من الصبيان فقدّموه اِلى الْجُحْفَةِ او الى بَطْنِ مُرّ و يُصنع بهم ما يصنعُ بِالْمُحْرِمِ وَ يُطاف بهم و يُرْمى عنهم، وَ مَنْ لا يجدُ منهم هَدْياً فَلْيَصُمْ عَنْهُ وَلِيُّهُ، وَ كان الامام على بن الحسين ـ عليهالسلام ـ يَضَعُ السِّكّينَ فى يد الصّبىِّ ثُمَّ يقبض على يديْه الرَّجُلُ فيذبح.»[42] «بنگريد آنان كه كودكان را با خود همراه دارند، آنان را به جُحفه يا بَطْن مرّ ببرند و آنچه را كه شخص مُحْرِم انجام مىدهد، برايشان انجام دهيد و آنان را طواف دهيد و به جايشان رمى جمرات كنيد، و هر كودكى كه قربانى با خود ندارد، پدرش به جاى وى روزه بگيرد، و امام زينالعابدين ـ عليهالسلام ـ چاقويى در دست كودك قرار مىداد، سپس مردى (قصابى) دو دست كودك را مىگرفت و حيوان را ذبح مىكرد.» تمرين دادن كودك بر عمل خير چون انفاق بر فقيران و بيچارگان مستحب است. حضرت امام على بن موسى الرضا ـ عليهالسلام ـ مىفرمود: «مُرِ الصبّى فليتصدّق بيده بِالكِسْرةِ وَ القبضةِ و الشىءِ و ان قَلَّ، فانَّ كلّ شىءٍ يُراد به اللّهُ و ان قلّ بعد اَنْ تصدق النيّة فيه عظيم ... .»[43] «از پسر بچهات بخواه تا با دست خود تكهاى يا مشتى يا چيزى ـ اگرچه اندك ـ را انفاق كند؛ زيرا هر آنچه با قصد خالص در راه خدا داده شود ـ اگرچه مقدار ناچيزى باشد ـ بزرگ است ... .» نيز مىفرمود: «فَمُرْهُ اَنْ يتصدَّقَ وَ لَوْ بِالْكِسْرَةِ مِنَ الْخُبْزِ.»[44] «از كودك بخواه تا صدقه دهد؛ اگرچه يك تكه نان باشد.» بنابراين، تمرين كودك بر انفاق از برترين روشهاى تربيتى بر عدم دلبستگى به دنيا و تقليل دادن اثر مال دوستى در روحيه كودك است، كه خود تمرينى براى او نسبت به مهرورزى بر فقيران و بيچارگان محسوب مىشود. كودك را مىبايد به ارزيابى اعمالش تمرين داد و اينكه اجازه دهد ديگران نيز عملكردش را به بوته نقد نهند. تمرين دادن كودك در دوره طفوليت بر طاعات و عبادات، در دوره بزرگسالى نيز او را بر طاعات و عبادات استوار خواهد داشت و بهترين شاهد بر اين مسئله سيره اهل بيت ـ عليهمالسلام ـ است، چنان كه حضرت امام حسن مجتبى ـ عليهالسلام ـ «مَشى عشرينَ مَرَّةً مِن المدينةِ للحجِّ عَلى رِجْلَيْهِ.»؛[45] «بيست بار، پاى پياده از مدينه به زيارت خانه خدا مشرف شد.» و حضرت امام حسين ـ عليهالسلام ـ از لشكر اموى مىخواهد به وى و يارانش اجازه دهند تا شب دهم محرم (شب عاشورا) را به عبادت بگذرانند. «فَلَمّا اَمْسَوْا قامُوا اللَّيْلَ كُلَّه يصلّون و يستغفرون وَ يَتضرّعون و يدعون.»؛[46] «همين كه شب فرا رسيد، تمام آن را به نماز و استغفار و زارى و دعا گذراندند.» و حضرت امام على بن الحسين ـ عليهالسلام ـ به سبب زيادى عبادتش به «زين العابدين»؛[47] «زينت عبادتگران» معروف شد. «و كان لا يدع صلاة اللّيل فى السّفر و الْحَضَرِ.»؛[48] «و نماز شب را چه در سفر و چه غير سفر وا نمىگذارد.» و هرگاه نيازمندى به وى مراجعه مىكرد، مىفرمود: «مرحباً بمن يَحْمِلُ لى زادى اِلى الآخرةِ»؛[49]«آفرين به كسى كه توشهام را برايم به سوى آخرت حمل مىكند.» باقى اهل بيت ـ عليهمالسلام ـ نيز كه هر يك در ستيغ ارتباط با خدا و اخلاص در عبادت او قرار داشتند، پيشتر بر طاعات و عبادات تمرين كرده بودند؛ به گونهاى كه ميان آنان و عبادت خدا الفتى خاص و رغبتى ويژه پديد آمده بود. از اين رو بر والدين است كه كودكان را از باب تمرين بر طاعات و عبادات به صورتى كه موفقيت آميزتر باشد، تشويق كنند؛ مانند آنكه آنان را تحسين و ستايش نمايند يا با دادن هداياى مادى و معنوى بدان رهنمون شوند.
4ـ مراقبت از كودك
در اين مرحله، والدين اگر مىخواهند كار تربيتىشان بر كودك نتيجهبخش باشد، بايد رفتارش را زير نظر بگيرند و او را به سوى راستى و درستى راه نمايند. نيز پنهانى مراقب افكار و تصورات و عواطفش باشند؛ به گونهاى كه او را تحريك نكنند، بلكه دوستانه به وى كمك كنند تا مسير درست زندگىاش را بيابد و بپيمايد. زير نظر داشتن رفتارهاى او در اجتماع ضرورىتر از خانه است، تا آنكه براى وى دوستانى شايسته انتخاب كنند و از دوستى با رفيقان نااهل باز دارند. البته آنگاه كه ارشاد و راهنمايى سودمند نگردد، تنبيه و عقوبت ضرورت مىيابد. كودك را مىبايد به ارزيابى اعمالش تمرين داد و اينكه اجازه دهد ديگران نيز عملكردش را به بوته نقد نهند. علاوه بر آنكه بايسته است مفهوم نظارت الهى ـ و اينكه خداوند ناظر ريز و درشت اعمال و نيات ماست ـ را در اعماق وجودش بارور كرد تا در صورت عدم توجه و نبود مراقبت و نظارت از جانب والدين، مانع انحراف او گردد. مراقبت از كودك و نظارت بر اعمالش از جهت چگونگى اجرا و ابزارهاى آن به والدين واگذار شده و هر يك براساس دانش و تجربهاش در زندگى بدين مهم همت مىگمارد. آن دو نيز در اين عرصه نيازمند هميارى و همفكرى و مشاركت يكديگرند. نظارت مادر بر كودك ـ چه دختر، چه پسر ـ ضرورىتر از نظارت پدر بر كودك است؛ چه آنكه اغلب پدران در بيرون از منزل به كار اشتغال دارند. كودك بايد احساس كند كه از طرف پدر و مادر رها نشده، بلكه آنان خواستار وى و مراقب رفتارهايش هستند. البته اين امكان براى والدين وجود دارد كه از ديگران نيز در كار نظارت بر كودك استفاده نمايند، مثلاً در عرصههايى كه پدر و مادر همراه كودك نيستند همچون مدرسه و برخى تجمعات ديگر، بر خويشان و دوستان در كار نظارت تكيه كنند. هميارى در كار نظارت، در تربيت شايسته كودك و نجات او از انحرافى كه ممكن است در حالت غفلت و اهمال رخ دهد جداً نتيجهبخش است.