وجود اميرالمؤمنين، يك درس جاودانه براى همه نسلهاى بشر است
اين ولادت باسعادت و مبداء يك بركت الهى بر بشريت را به همه ى آزادگان عالم، مخصوصا مسلمين جهان و بالاخص به مردم مؤ من و فداكار كشور عزيزمان، تبريك عرض مى كنم.وجود اميرالمؤمنين "عليه الصّلاة والسّلام"، از جهات متعدد و در شرايط گوناگون، براى همه ى نسلهاى بشر، يك درس جاودانه و فراموش نشدنى است؛ چه در عمل فردى و شخصى خود، چه در محراب عبادتش، چه در مناجاتش، چه در زهدش، چه در محو و غرق شدنش در ياد خدا، و چه در مبارزه اش با نفس و شيطان و انگيزه هاى نفسانى و مادّى. اين جملات از زبان اميرالمؤمنين، در فضاى آفرينش و فضاى زندگى انسان، همچنان پُرطنين است: 'يا دنيا... غرّى غيرى' [ نهج البلاغه، كلمات قصار، ش 77. ]: اى جلوه هاى دنيا، اى زيباييهاى پُرجاذبه، اى هوسهايى كه قويترين انسانها را به دام خود مى كشيد، برويد كس ديگرى غير على را فريب بدهيد؛ على بزرگتر و بالاتر و قويتر از اين حرفهاست. بنابراين، يكايك انسانهاى بيدار، در لحظه لحظه ى زندگى اميرالمؤمنين و در ارتباطش با خدا و معنويت، درسهاى فراموش نشدنى پيدا مى كنند.
ديدار با اقشار مختلف مردم و مسؤولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران
سالروز ميلاد حضرت على "ع"، 10/ 11/ 1369
توازن در شخصيت
امروز نكته اى را درباره زندگى اميرالمؤمنين "ع" عرض كنم و آن خصوصيتى است كه من از آن به 'توازن در شخصيت اميرالمؤمنين "ع'" تعبير مى كنم. توازن عجيبى در شخصيت آن بزرگوار هست. يعنى صفات ظاهرا متضاد و ناسازگار در وجود اميرالمؤمنين، آن چنان كنار هم زيبا چيده شده كه خود يك زيبايى به وجود آورده است. انسان نمى بيند كه اين صفات در كسى با هم جمع بشودو از اين قبيل صفات متضاد، در اميرالمؤمنين "ع" الى ما شاء الله هست؛ نه يكى نه دو تا، خيلى زياد است. حالا چند مورد از اين صفات متضادى كه در كنار هم در اميرالمؤمنين حضور و وجود پيدا كرده است، مطرح كنم:مثلا رحم و رقت قلب در كنار قاطعيت و صلابت، با هم نمى سازد؛ اما در اميرالمؤمنين "ع" عطوفت و ترحم و رقت قلب در حد اعلاست كه واقعا براى انسانهاى معمولى، اين طور حالتى كمتر پيش مى آيد. مثلا كسى كه به فقرا كمك كنند، به خانواده هاى مستضعف سربزنند، زيادند؛ اما آن كسى كه اولا اين كار را در دوران حكومت و قدرت خود انجام بدهد، ثانيا كار يك روز و دو روزش نباشد كار هميشه او باشد ثالثا به كمك كردن مادى اكتفا نكند؛ مى رود با اين خانواده، با آن پيرمرد، با اين آدم كور و نابينا، با آن بچه هاى سغير مى نشيند، مانوس مى شود، دل آنها را خوش مى كند، البته كمك هم مى كند و بلند مى شود، فقط اميرالمؤمنين است. شما در بين انسانهاى رحيم و عطوف، چند نفر مثل اين طور انسان پيدا مى كنيد؟ اميرالمؤمنين "ع" در ترحم و عطوفتش، اين طورى است.
او به خانه بيوه زن صغير دار كه مى رود، تنورش را كه آتش مى كند، نان كه برايش درست مى كند، غذا كه برايش برده است، با دست مبارك خودش در دهان بچه ها او غذا كه مى گذارد، اينها بماند؛ براى اين كه اين بچه هاى گرفته و غمگين، لبخندى بر لبانشان بنشيند، با اينها بازى مى كند، خم مى شود، اينها را روى خود سوار مى كند، راه مى رود، در كلبه محقر اينها سرگرمشان مى كند، تا گل خنده بر لبان اين بچه هاى يتيم بنشيند. اين، رحم و عطوفت اميرالمؤمنين "ع" است كه يكى از بزرگان آن وقت گفت: آن قدر ديدم كه اميرالمؤمنين "ع" با انگشتان مبارك خودش، عسل در دهان بچه هاى يتيم و فقير گذاشت كه 'لوددت ان اكون يتيما'؛ در دلم گفتم، كاش من هم بچه يتيمى بودم كه على اين طور من را مورد لطف و تفضل خودش قرار مى داد. اين، ترحم و رقت و عطوفت اميرالمؤمنين است.