ما بايد از اخلاص اميرالمؤمنين درس بگيريم
ما در دوران انقلاب بزرگ اسلامى، آن اخلاص را بالمعاينه در زندگى مردممان مشاهده كرديم، و شد آنچه شد. امام بزرگوار ما مظهر اين اخلاص بود، و كرد آنچه كرد. او دنيا را در مقابل اسلام خاضع و خاشع كرد و دشمنان اسلام را به عقب نشينى وادار نمود. امروز هم آحاد ملت ايران، زن و مرد ملت، اقشار مختلف، مخصوصا مسؤولان خصوصا هرچه مسؤ وليتها بالاتر برود محتاج همين اخلاص هستيم، تا اين بار را به سرمنزل برسانيم.طبق نقل در نهج البلاغه، اميرالمؤمنين فرمود: 'و لقد كنّا مع رسول اللّه "صلّى اللّه عليه واله" نقتل ابائنا و ابنائنا و اخواننا و اعمامنا لايزيدنا ذلك الاّ ايمانا و تسليما و مضيّا على اللّقم و صبرا على مضض الا لم' [ نهج البلاغه، خطبه ى 56. ]؛ خالصانه و مخلصانه با كسان و نزديكان خود مى ايستاديم و براى خدا مبارزه مى كرديم. 'فلمّا راءى اللّه صدقنا انزل بعدوّنا الكبت و انزل علينا النّصر' [ نهج البلاغه، خطبه ى 56. ]؛ وقتى در راه خدا با اخلاص و صادقانه عمل كرديم و خداى متعال اين را از ما ديد، دشمن ما را سركوب كرد و ما را پيروز نمود. بعد مى فرمايد: اگر اين طور نبود، اين كارها انجام نمى شد: 'ما قام للدّين عمود و لا اخضرّ للايمان عود' [ نهج البلاغه، خطبه ى 56. ]؛ يك شاخه ى ايمان سبز نمى شد و يك پايه ى دين بر سر پا نمى ماند. به بركت اخلاص و صدق آن مسلمين، اين پيشرفتها انجام شد و جامعه ى اسلامى پديد آمد. تمدن اسلامى و اين حركت عظيم تاريخى امروز هم همان است، و ملت ما و مسلمانان در همه ى عالم و امروز ملت عراق و پيشروان آن ملت و نيز ديگر مردمى كه در هر گوشه ى دنيا به نام اسلام سخن مى گويند، بايد اين درس را از على بن ابى طالب "عليه السّلام" فرا بگيرند.
خطبه نماز جمعه تهران، 16/ 1/ 1370
اگر ملتى قدرت تحليل خود را از دست بدهد، شكست خواهد خورد
من از سابق مكرر گفته ام كه اگر ملتى قدرت تحليل خودش را از دست بدهد، فريب و شكست خواهد خورد. اصحاب امام حسن، قدرت تحليل نداشتند؛ نمى توانستند بفهمند كه قضيه چيست و چه دارد مى گذرد. اصحاب اميرالمؤمنين، آنهايى كه دل او را خون كردند، همه مغرض نبودند؛ اما خيلى از آنها مثل خوارج قدرت تحليل نداشتند. قدرت تحليل خوارج ضعيف بود. يك آدم ناباب، يك آدم بدجنس، يك آدم زبان دار پيدا مى شد و مردم را به يك طرف مى كشاند؛ شاخص را گم مى كردند. در جاده، هميشه بايد شاخص مورد نظر باشد. اگر شاخص را گم كرديد، زود اشتباه مى كنيد. اميرالمؤمنين مى فرمود: 'و لايحمل هذا العلم الاّ اهل البصر و الصّبر' [ نهج البلاغه، خطبه ى 173. ]؛ اول، بصيرت، هوشمندى، بينايى، قدرت فهم و تحليل، و بعد صبر و مقاومت و ايستادگى. از آنچه كه پيش مى آيد، انسان زود دلش آب نشود. راه حق، راه دشوارى است.تمام قدرتمندان و ستمگران عالم آمدند، بر تل باطل چيزى افزودند. همه ى شيطان صفتان در طول تاريخ و در زمان ما آمدند، بر اين سد باطل كه مقابل راه اميرالمؤمنين و بندگان خدا را مى گيرد چيزى اضافه كردند. حق مى خواهد اين تل را از سر راه بردارد و اين سد را بشكافد؛ كار آسانى نيست، كار سختى است. تحمل و صبر و ظرفيت و رجوع به قدرت نفسانى و جوشندگى از درون لازم دارد، تا انسان بتواند راه حق را برود. البته وقتى كه انسان توانست راه حق را هموار كند، آن وقت زندگى، زندگى لذتبخشى است. زندگى يى كه در آن ظلم نباشد، زندگى يى كه در آن زورگويى نباشد، زندگى يى كه در آن تحميل نباشد، زندگى يى كه در آن شيطان بر اعمال و افكار انسان مسلط نباشد، زندگى بسيار روحانى و معنوى يى است.