دائرة المعارف جامع اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف جامع اسلامی - نسخه متنی

عباس به نژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مُؤمِن

يكى از نامهاى خداوند است از امامصادق "ع" آمده كه خدا را از اين رو مؤمن گويند كه او مطيع خودش را از عذاب ايمندارد

مُؤمِن

چهلمين سوره قرآن مكّيه است و مشتملبر 85 آيه مى‏باشد از امام باقر "ع" روايت شده: هر كه اين سوره را در هر سه روزيك بار تلاوت نمايد خداوند گناهان اول و آخر او را بيامرزد و تقوى ملازم او سازد "مجمع البيان"

مُؤمن‏آل‏فرعون

به حزبيل رجوع شود

مُؤمن‏آل‏يس

به حبيب رجوع شود

مُؤمن‏طاق

ابوجعفر محمد بن نعمان كوفى معروفبه احول و مؤمن طاق، از بزرگان شيعه و از ياران دانشمند و بحّاث و متكلم امام صادق"ع" و از مدافعان حريم ولايت مخالفان، وى را شيطان طاق مى‏گفتند كه او را در كوىطاق المحامل كوفه دكانى بوده و از اين جهت او را طاقى نيز مى‏گفته‏اند، و به نقلىاصل او از روستاى قلعه طاق در طبرستان بوده و در كوفه سكونت داشته وى با منحرفينعصر خود مانند ابوحنيفه و نيز با مذاهب انحرافى آن زمان چون خوارج و زيديه مناظراتو مباحثاتى داشته و در اين باره كتابهائى چون: الامامه، المعرفه، الرد علىالمعتزله، كتاب فى امر طلحه و الزبير و عايشه تأليف نموده وى در اواسط قرن دوم مى‏زيستهو وفات او بعد از وفات امام صادق "ع" بوده

مؤمن طاق را با ابوحنيفه بحثهاى فراوان بودهاز آن جمله: روزى ابوحنيفه به وى گفت: شما شيعه به رجعت "بازگشت" امامان خويشمعتقديد كه روزى مردمان زنده شوند و حكومت به دست پيشوايان شما باشد گفت: آرىچنين است ابوحنيفه گفت: پس مبلغى مرا وام بده كه هنگام رجعت به تو مسترد دارم مؤمنگفت: به تو مى‏دهم بدين شرط كه كسى تو را ضامن شود كه آن روز تو به صورت انسان نهبه صورت خوك زنده شوى

روز ديگر ابوحنيفه به وى گفت: اگر على بن ابىطالب چنانكه شما مى‏گوئيد پس از پيغمبر "ص" خلافت حق او بوده چرا حق خويش رامطالبه ننمود؟ مؤمن گفت: مى‏ترسيد جنيان او را بكشند چنانكه سعد بن عباده را بهتير مغيرة بن شعبه كشتند "بحار: 499/47"

مُؤمِنون

بيست و سومين سوره قرآن كريم مكّيهو مشتمل بر 118 آيه است از امام صادق "ع" روايت شده كه هر كه به تلاوت اين سورهدر هر جمعه مداومت كند عاقبت به خير از دنيا برود و جايگاهش در فردوس اعلى باپيامبران و مرسلين باشد "مجمع البيان"

مُوميا

حنوط كردن اجساد مردگان به حنوط رجوعشود

مُؤَن

جِ مَؤنة هزينه‏ها و جيره‏هاى روزانهكه به عهده كسى باشد

مُؤَنَّث

جنس ماده انسان و حيوان و غيره،خلاف مذكر

مُونِس

انس دهنده نام روز پنج‏شنبه

مَوؤُد

زنده به گور شده

مَوؤدة

دختر زنده به گور كرده چنانكه درجاهليت معمول تازيان بوده مرحوم طبرسى مى‏گويد: در جاهليت چنين رسم بود كه چون زنرا وقت زادن مى‏رسيد كنار گودالى مى‏نشست، اگر دختر مى‏زاد وى را در آن گودال مى‏افكندو اگر پسر بود او را نگه مى‏داشت "بحار: 255/23"

مَؤُونة

بار ثقل مايحتاج معيشت چون توشهسفر و نفقه عيال ج: مُؤَن و مؤونات

رسول اللَّه "ص": من آثر محامداللَّه علىمحامد الناس كفاه اللَّه مؤونة الناس "بحار: 304/72" اشدّ شى‏ء مؤونة اخفاءالفاقة "بحار: 247/78"

ابوعبداللَّه "ع": الناطق عنا بما نكره اشدّمؤنة من الخديع "بحار: 397/75"

مَوهِب

بخشش و عطا ج، مواهب

مَوهَبَت

بخشش و دهش و انعام و عطية ج: موهباتو مواهب

مُؤَهِّل

سزاوار كننده

مُؤَهَّل

كسى كه به سزاوارى شناخته شده سزاوارشده

مُوهِن

سست كننده ذلكم و انّ اللَّه موهن كيدالكافرين "انفال: 18"

مَوهوب

چيز بخشيده شده ج: مواهيب

موهوم

پنداشته آنچه انسان تصور كند ولى اساسو پايه‏اى نداشته باشد

مُوهِى

سست كننده ضعيف كننده درنده، چاكدهنده در حديث رسول "ص" آمده: المؤمن موهٍ راقع : مؤمن هم پاره كننده است و همپيوند دوزنده كنايه از اين كه چون بدى كند آن بدى را به نيكى جبران نمايد، اگردين خويش را به گناه پاره كند هم به ثواب آن را بدوزد "المجازات النبوية: 168"

موى

رشته‏هاى باريك و نازك كه بر روى پوستبدن برخى از جانداران مى‏رويد به عربى شعر گويند به مو رجوع شود

مُؤَيَّد

نيرو داده شده

مُؤَيِّد

نيرو دهنده

مَوِيز

قسمى كلان از انگور كه خشك كرده نگهدارند و به عربى زبيب گويند در حديث رسول "ص" آمده كه فرمود: بر شما باد به مويزكه صفرا را فرو مى‏نشاند و بلغم را آرام و عصب را محكم مى‏سازد و كوفتگى را برطرفنموده دل را تقويت مى‏كند از اميرالمؤمنين "ع" روايت شده كه هر آنكس هر ناشتابيست و يك دانه مويز سرخ بخورد هر بيمارى از او برطرف گردد جز بيمارى مرگ و ازامام صادق "ع رسيده كه مويز پى را محكم نموده، كوفتگى را برطرف مى‏سازد و نفس راخوش‏بو مى‏نمايد "بحار: 62 و 66"

مُويه

گريه و زارى ناله آهسته با گريه

مَه

اسم فعل مبنى بر سكون، يعنى بازايست انكفف

مِه

ميغ و نزم و آن بخارى باشد تيره و ملاصقزمين "برهان" به عربى ضُباب گويند

مَها

بلور جِ مهاة به معنى گاو وحشى

/ 813