بخش دوم عوامل خوشبختى
عوامل اعتقادى
الف ) توحيد
ايمان به خداوند سبحان 1 - (الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ) (1) (كسانى كه ايمان آورده اند و دلهايشان به ياد خدا آرام گيرد؛ بدانيد كه با ياد خداست كه دلها آرام مى گيرد كسانى كه ايمان آورده اند و كارهاى شايسته كرده اند، خوشا به حالشان و نيك باد فرجامشان).2 - رسول اللَّه(ص): طُوبى للمؤمنِ إذا أحسنَ قُبِلَ مِنه، و إذا أساءَ غُفرَ لَه. (2) خوشا به حال مؤمن، هنگامى كه احسان كند از او بپذيرند و هنگامى كه بد كند او را ببخشند.3 - رسول اللَّه(ص) - عن جبرئيل عن إسرافيل في فضل دعاء الجوشن -: إنّ اللَّهَ قالَ: طُوبى لِمَن آمنَ باللَّهِ و صَدّقَ بنَبيِّه و صَدّقَ بهذا الدعاءِ والثوابِ، و الويل كلّ الويل لمَن أنكَرهُ و جَحَدَهُ و لم يُؤمِن به. (3) رسول خدا(ص) - به نقل از جبرئيل از اسرافيل دربيان فضيلت دعاى جوشن (4) - فرمود: خداوند تبارك و تعالى فرموده است: خوشا به حال آن كه به خداوند ايمان آورده، و به پيامبر او و اين دعا و پاداش آن باور داشته باشد و واى و هزاران واى بر كسى كه آن را انكار كرده و دروغ پندارد و به آن ايمان نداشته باشد.4 - اللَّه تبارك و تعالى - في الصحيفة الرابعة من صُحف إدريس النبيّ(ع) -: طُوبى لمَن آمنَ بهِ وصَدّقَ برُسُلِه وكُتُبِه، و وَقفَ عندَ طاعَتِه وانتهى عن مَعصيتِه. (5) خداوند تبارك و تعالى در چهارمين صحيفه ادريس پيامبر(ع) فرموده است: خوشا كسى كه به خداوند ايمان آورد و پيامبران و كتابهاى الهى را باور داشته باشد و در طاعت او پايدارى ورزد و به نافرمانى از او پايان دهد.يقين - الإمام عليّ(ع): طُوبى لِمن بُوشِرَ قَلبُه بِبَردِ اليَقينِ. (6) خوشا به حال آن كه قلبش با خنكاى يقين همراه باشد.- الإمام عليّ(ع): طُوبى لمَن لَم تَغمّ عليه مُشتَبهاتُ الاُمورِ. (7) خوشا به حال كسى كه امور مشتبه او را فرا نگيرد.ب ) نبوت
اسلام 1 - رسول اللَّه(ص): أخبَرني ربِّي قالَ:... طُوبى لمَن خَرجَ من الدُنيا على دِينِك، و علامَتُه أنّه على دِينِك، أنْ يرزُقَه اللَّهُ مَحبَّتَك و محبّةَ أهلِ بيتِكَ و قليلٌ منهم إلّا في آخرِ الزمانِ. (8) پروردگارم مرا چنين فرمود:... خوشا به حال آن كه بر دين تو از دنيا برود و نشانه اينكه دين تو را پذيرا شده، آن است كه خداوند، دوستى تو و دوستى اهل بيت تو را نصيبش مى كند و اين دسته (در اين زمان) اندك اند، مگر در آخر الزمان (كه بسيار خواهند بود).2 - علي بن أسباط عنهم(ع): قالَ اللَّهُ تباركَ و تعالى لعيسى(ع) (عند ما وصَفَ رسولَ اللَّهِ(ص) فسَألَه عيسى (ع): إلهي مَن هُو حتّى أُرضِيه ؟ فلَكَ الرِّضا): هُو محمّدٌ رَسولُ اللَّهِ إلى الناسِ كافّةً، أقرَبُهُم مِنّي مَنزِلَةً و أحضَرُهم (9) شَفاعةً، طُوبى لَه مِن نَبيٍّ، و طُوبى لاُمّتِه إنْ هُم لَقونِي على سبيلِه. (10) على بن اسباط از (يكى از) معصومان نقل مى كند: (هنگامى كه خداوند رسول خدا(ص) را توصيف مى نمود، عيسى(ع) پرسيد: بار خدايا او كيست كه خشنودش سازم تا رضايت تو بدست آيد) خداوند تبارك و تعالى خطاب به عيسى(ع) فرمود: او محمّد فرستاده خدا به سوى تمام مردم است، منزلتش از همه به من نزديكتر و شفاعتش از همگان بيشتر است، خوشا به حال چنين پيامبرى و خوشا به حال امّت او اگر در صراط و راه او باشند و به ديدار من آيند.3 - آمنة اُمّ النبيّ(ص): إنّه لمّا أخَذَنِي الطَّلْقُ و اشتدَّ بِي الأمرُ سَمعتُ جَلَبةً (11) و كلاماً لا يَشبَهُ كلامَ الآدميّينَ (يقول):... في أمانِ اللَّهِ و حِفظِه و كَلاءَتِه (12) ، و قد حَشوتُ قَلبَكَ إيماناً و علماً و حِلماً و يقيناً و حكماً و أنتَ خَيرُ البَشرِ، طُوبى لِمن اتّبعكَ و وَيلٌ لمن تَخلّفَ عنكَ. (13) آمنه مادر پيامبر اكرم(ص) مى فرمايد: وقتى كه درد زايمان وجودم را فرا گرفت و كار برايم دشوار شد، زمزمه هايى شنيدم كه شباهتى به صداى آدميان نداشت (كه مى گفت: اى نوزاد)... در أمان و حفظ و حراست خداوند باشى، همانا قلبت را از ايمان و دانش و بردبارى و يقين و خرد لبريز ساختم، تو بهترين انسانهائى، خوشا به حال آنان كه از تو پيروى كنند و بدا به حال آنان كه از تو رويگردان باشند.4 - أبوالحارثة - هو من النصارى، الذين في زمن رسول اللَّه(ص) : في المفتاحِ الرابعِ من الوَحي إلى المسيحِ(ع)، قالَ اللَّهُ تبارَك وتعالى لِعيسى : إنّي أنا اللَّهُ لا إلهَ إلّا أنا الحَيُّ القَيّومُ... فآمِنوا بِي و بِرَسولِي النبيِّ الاُمّي الذي يكونُ في آخِرِ الزمانِ نَبيِّ الرحمةِ... قالَ عيسى (ع): يا مالِكَ الدُّهورِ و عَلّامَ الغُيوبِ مَن هذا العبدُ الصالحُ الذي قَد أحَبَّهُ قَلْبِي و لَم تَرَهُ عَيني؟ قالَ اللَّهُ: ذاكَ خالِصَتِي ورَسُولِي المُجاهدُ... طُوباهُ، طوبى اُمّتِه. (14) ابو حارثه - از مسيحيان زمان رسول اللَّه(ص) - مى گويد: در مفتاح چهارم از وحى خداوند به مسيح(ع) آمده است كه فرمود: منم خداوندى كه خدايى جز من نيست، حىّ و قيومم... پس به من و فرستاده من، پيامبر اُمّى، كسى كه در آخر الزمان پيامبر رحمت است ايمان آوريد... عيسى(ع) گفت: اى مالكِ روزگاران و داناى غيبها، اين بنده صالح كيست كه قلبم دوستار اوست ولى او را نديده ام ؟ خداوند فرمود: او يار صميمى و فرستاده مجاهد من است... خوشا بر او و خوشا بر امت او.5 - رسول اللَّه(ص): طُوبى لِمَن رآني وآمنَ بِي، طُوبى ثُمّ طُوبى - يَقولُها سبعَ مرّاتٍ - لِمَن لَمْ يَرَنِي و آمَنَ بِي. (15) خوشا به حال آن كه مرا ديد و به من ايمان آورد و خوشا و خوشا - و آن را هفت بار تكرار كرد - به حال آنان كه مرا نديدند و به من ايمان آوردند.6 - قيلَ يا رسولَ اللَّه، أرايتَ مَن آمنَ بِكَ و لَم يَرَكَ، و صَدَّقَكَ و لَم يَرَكَ، ماذا لَهم؟ قال(ص): طُوبى لَهم - مَرّتين - اُولئكَ منّا و اُولئكَ مَعَنا. (16) به رسول خدا(ص) گفته شد: اى پيامبر خدا آيا مى شناسى كسى را كه شما را نديده و به شما ايمان آورده باشد و شما را نديده و تصديقتان كرده باشد. (اى رسول خدا) چه سودى براى آنان است ؟ حضرت(ص) فرمود: خوشا به حال ايشان، خوشا به حال ايشان، آنان از ما و همراه ما هستند.ج ) امامت
تشيّع 1 - رسول اللَّه(ص) - عندما قَبّلَ ما بين عَيني عليّ(ع) -: يا أبا الحسنِ، أنتَ عُضوٌ مِن أعضائي، تَزولُ حيثُ زِلتُ، و إنّ لكَ في الجَنّةِ درجةً و هيَ دَرَجةُ الوسيلةِ، فطُوبى لكَ و لِشيعتِكَ مِن بعدِكَ. (17) هنگامى كه رسول خدا(ص) بين دو چشم على(ع) را بوسيد فرمود: اباالحسن ! تو عضوى از اندام من هستى، اگر من لغزش كردم تو هم لغزش مى كنى، براى تو در بهشت درجه اى به نام درجة الوسيلة است، خوشا به حال تو و شيعيانت كه پس از تو مى آيند.2 - الإمام عليّ(ع): الناسُ ثَلاثةُ أصنافٍ، صِنفٌ بَيِّنٌ بِنورِنا، و صِنفٌ يأكلونَ بِنا، و صِنفٌ اهتَدَوا بِنا و اقتَدَوا بأمرِنا و هُم أقلُّ الأصنافِ، اُولئكَ الشيعةُ النُّجَباءُ الحكماء، و العُلماءُ الفُقهاءُ، و الأتقياءُ الأسخياءُ، طُوبى لَهم و حُسنُ مآب. (18) مردم سه گروه اند؛ دسته اى بواسطه ما معروف و مشهور شده اند، دسته اى ما را وسيله آب و نان خود قرار داده اند، و دسته اى به وسيله ما هدايت شده اند و پيرو ما هستند و اينان از همه كمترند، آنان شيعيانى نجيب، حكيم، دانشمند، فقيه، پرهيزگار و بخشنده هستند، خوشا به حالشان و نيكو سرانجامى دارند.3 - ايّوب السجستاني: كنتُ أطوفُ فاستَقبلَني في الطوافِ أنسُ بنُ مالِك، فقالَ لِي: ألَا اُبَشِّركَ بشي ءٍ تَفرحُ بهِ؟ فقُلتُ: بلى . فقالَ: كُنتُ واقِفاً بينَ يَدَي النبيّ(ص) في مسجدِ المدينةِ و هو قاعدٌ في الروضةِ، فقالَ لِي: أسرِعْ و إئتني بعليِّ بنِ أبي طالِب. فذهبتُ فإذا عليٌّ و فاطمةَ(ع)، فقلتُ له: إنّ النبيَّ(ص) يدعوكَ. فجاءَ عليٌّ، فقال(ص): يا عليّ، سَلِّم على جَبرئيلَ. فقال عليٌّ(ع): السلام عليكَ يا جَبرئيلُ. فَردَّ عليه جَبرئيلُ السلامَ، فقالَ النبيُّ(ص): إنّ جَبرئيلَ يقولُ: إنّ اللَّهَ تعالى يَقرأُ عليكَ السلامَ و يقولُ: طُوبى لَكَ و لِشيعتِكَ و مُحبِّيك، و الوَيلُ ثمّ الوَيلُ لمُبغِضيكَ. (19) ايوب سجستانى مى گويد: طواف مى كردم كه به اَنَس بن مالك برخوردم، او به من گفت: آيا تو را به خبرى كه از آن خوشحال شوى مژده ندهم ؟ گفتم: بله (باخبرم ساز). گفت: در مسجد مدينه نزد پيامبر(ص) ايستاده بودم و حضرت در روضه مباركه نشسته بود، به من فرمود: به سرعت على بن ابى طالب را نزد من آور. و من رفتم، على و فاطمه(ع) را يافتم، به او گفتم: پيامبر(ص) تو را فرا خوانده است. حضرت على(ع) آمد و پيامبر(ص) فرمود: على جان بر جبرئيل سلام كن. على(ع) فرمود: السلام عليك يا جبرئيل. جبرئيل(ع) جواب سلام ايشان را داد، آنگاه پيامبر اكرم(ص) فرمود: جبرئيل مى گويد؛ خداوند تبارك و تعالى بر تو سلام مى فرستد و مى فرمايد: خوشا به حال تو يا على و خوشا به حال شيعيان و دوستداران تو و واى واى بر دشمنان تو يا على.4 - رسول اللَّه(ص): طُوبى لِمَن تَمسّكَ بوِلايةِ عليٍّ(ع) مِن بَعدِي حتّى يَموتَ و يَلقانِي و أنا عَنه راضٍ. (20) خوشا بر آن كه پس از من به ولايت على(ع) چنگ زند تا آن كه مرگش فرا رسد و مرا در حالى ملاقات كند، كه از او راضى و خشنودم.5 - رسول اللَّه(ص): لمّا اُسريَ بِي إلى السماء، و انتَهيتُ إلى سِدرَةِ المُنتهى... فَسمعتُ مُنادِياً يُنادي مِن عِندِ رَبِّي: محمّدٌ خَيرُ الأنبياءِ، و أميرُالمؤمِنينَ عليٌّ خَيرُ الأولِياءِ - عليهمُ الصلاةُ والسلامُ -... رَضيَ اللَّهُ عن عليٍّ و أهلِ وِلايتِه... طُوبى لَهُم، ثُمّ طُوبى لَهُم، يَغبِطُهُم (21) الخَلائقُ يَومَ القيامةِ بمَنزِلَتهِم عِندَ رَبِّهم. (22) هنگامى كه مرا شبانه به آسمان بردند (شب معراج) به سدرة المنتهى رسيدم... آنگاه شنيدم ندا دهنده اى از جانب پروردگارم مى گويد: محمّد بهترين انبيا و اميرالمؤمنين على بهترين اولياست - بر آنان درود و سلام -... خداوند از على و پيروان ولايت او خشنود است، خوشا به حالشان، خوشا به حالشان، مردم در روز قيامت به خاطر منزلت و مقامى كه نزد پروردگارشان دارند به حال آنان غبطه مى خورند.6 - رسول اللَّه(ص): طُوبى للمُوالينَ عليّاً(ع) إيماناً بمُحمّدٍ و تَصديقاً لِمَقالِه، كيفَ يَذكُرُهُم اللَّهُ بأشرفِ الذِكرِ مِن فَوقِ عَرْشِه. (23) خوشا به حال آنان كه ولايت على(ع) را پذيرفته اند در حالى كه به محمّد ايمان داشته و سخنان او را تصديق مى كنند، چگونه خداوند با گرانمايه ترين پيامها از بالاى عرش، از آنان ياد مى كند.7 - رسول اللَّه(ص): يا عليّ، خَلَقَ اللَّهُ الناسَ من أشجارٍ شَتّى ، و خَلَقنِي و أنتَ مِن شَجَرةٍ واحِدةٍ، أنا أصلُها و أنتَ فَرعُها، فطُوبى لِعَبدٍ تَمَسّكَ بأصلِها و أكَلَ مِن فَرْعِها. (24) على جان، خداوند مردم را از درختان (و سرشتهاى) گوناگون آفريد ومن و تو را از يك درخت (وسرشت) آفريد، من تنه وساقه آن درختم وتو شاخه آن، پس خوشا به حال كسى كه به اساس و بُن اين درخت چنگ زند واز شاخه آن تغذيه كند.8 - الإمام الصادق(ع): سألَ عُمَرُ بنُ عتبةَ عن رسول اللَّه(ص): أخبِرني عن هذا الرجلِ (يعني علياً(ع)) و قولِكَ فيه «مَنْ كنتُ مَولاهُ فهذا عَليٌّ مَولاهُ» أمِنكَ أمْ مِن رَبِّكَ ؟ قال(ص): الوَحيُ إليَّ مِن اللَّهِ و السَفيرُ جَبرئيلُ و المُؤذِّنُ أنا و ما آذنتُ إلّا ما أمَرنِي. فَرفَعَ المَخزُومِي رأسَهُ إلى السَماءِ فقالَ: «اللّهُمّ إنْ كانَ مُحمّدٌ صادِقاً فِيما يَقولُ فأرسِل عَلَيَّ شَواظَاً مِن النارِ»، فَوَاللَّهِ ما سارَ غيرَ بعيدٍ حتّى أظَلّتْهُ سَحابَةٌ سوداءُ... فأحرَقَتْهُ النارُ... فهَبَطَ جَبرئيلُ و هو يَقولُ: اقرأ يامُحمّدُ (سَألَ سائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقعٍ لِلْكافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ) (25) السائلُ عُمرُ و المُحتَرِفُ عُمرُ. فقالَ النَبيُّ(ص) لأصحابِه: رَأيتُم؟ قالُوا: نَعم. قالَ(ص): و سَمِعتُم؟ قالوا: نَعم. قالَ(ص): طُوبى لِمَن والاهُ و الوَيلُ لِمَن عاداهُ. (26) وقتى كه عمر بن عتبه مخزومى از رسول خدا(ص) پرسيد: مرا از مقام اين مرد (على(ع)) آگاه ساز و بگو اينكه گفتى: «هر كه مولايش منم، اين على مولاى اوست» از سخنان توست يا از پروردگار تو؟ پيامبر(ص) فرمود: «اين وحى از طرف خداوند به من بود كه پيام آورش جبرئيل و اعلام كننده آن منم و من چيزى را اعلام نمى كنم مگر آن كه به آن امر شده باشم.» عمر بن عتبه سرش را به سوى آسمان بلند كرد و گفت: «خدايا اگر محمّد در آنچه مى گويد راستگوست، پس شعله اى از آتش بر من فرو فرست.» به خدا سوگند هنوز زمان زيادى نگذشته بود كه ابر سياهى بر او سايه افكند... پس آتش عذاب الهى او را فرا گرفت، سپس جبرئيل نازل شد وگفت: يا محمّد (اين آيه را) بخوان (درخواست كننده اى، خواست كه عذابى بر او واقع شود و براى كافران بازدارنده اى از آن عذاب نيست) آن درخواست كننده عمر بود و هم او بود كه به آتش سوخت. سپس پيامبر(ص) به اصحابش فرمود: ديديد (چه شد)؟ گفتند: آرى. فرمود: شنيديد (چه گفت)؟ گفتند: آرى. پيامبر(ص) فرمود:خوشا به حال آنان كه او (على(ع)) را دوست بدارند و واى بر آنان كه با او دشمنى ورزند.9 - الإمام الصادق(ع): إنّ يَومَ النَورُوز هُوَ اليَومُ الذي أخذَ فِيهِ النَبيُّ لأميرِالمُؤمِنينَ(ع) العَهْدَ بِغَدِير خُم (27) ، فأقرّوا لُه بالوِلايةِ، فطُوبى لِمَن ثَبَتَ عَليها و الوَيلُ لِمَن نَكَثَها. (28) نوروز همان روزى است كه پيامبر(ص) در غدير خم براى اميرالمؤمنين(ع) عهد و پيمان گرفت، و مردم به ولايت على(ع) اقرار نمودند. پس خوشا به حال آنان كه بر اين عهد و پيمان ثابت قدم بمانند و واى به حال آنان كه پيمان خود را زير پاى نهند.10 - الإمام الصادق(ع) - في زيارةِ عليٍّ(ع) -: طُوبى لِي إنْ كُنتُم مَوالِيَّ أنّي عَبْدُكُم، و طُوبى لِي إنْ قَبلْتُمونِي عَبْداً. (29) امام صادق(ع) - در (تعليم) زيارت مرقد امام على(ع) - مى فرمايد: خوشا به حال من اگر شما آقاى من باشيد و من عبد شما باشم و خوشا به حال من اگر مرا به عنوان عبد و بنده خود بپذيريد.11 - العاقب، أسقف نجران - في المفتاحِ الرابعِ مِن الوَحيِ إلى المَسيحِ(ع) -: قالَ اللَّهُ عزّوجلّ في صِفَةِ مُحمّدٍ(ص) واُمّتِه: طُوبى لاُمّتِه الذينَ على مِلَّتِه يَحْيُونَ، و على سُنَّتِه يَموتُونَ، و مَعَ أهلِ بَيتِه يَمِيلُونَ، آمِنِينَ، مُؤمِنينَ، مُطمَئنّينَ. (30) عاقب، اسقف نجران مى گويد: - در مفتاح چهارم از وحى خداوند به مسيح(ع) آمده است - خداوند تبارك و تعالى در توصيف محمّد(ص) و امتش فرمود: خوشا زندگى امّت محمّد، آنان كه با آداب و دستورات دين او زندگى مى كنند و بر شيوه و شريعتِ سنت او مى ميرند و به اهل بيت او (ائمه اطهار) تمايل دارند، در حالى كه در امنيت و ايمان و اطمينان هستند.12 - فاطمة بنت أسد - بعدَ أنْ دَخَلتْ بيتَ اللَّهِ الحَرامَ و وَلدَتْ علياً(ع)-: فلَمّا أرَدْتُ أنْ أخرُجَ هَتفَ بِي هاتِفٌ؛ يا فاطِمةُ، سَمِّيهِ عَليّاً، فَهُو عليٌّ و اللَّهُ العَليُّ الأعلى يَقولُ: إنّي شَقَقتُ اسمَهُ مِن اسمِي، و أدّبْتُه بأدَبي، و وَقَفْتُه على غامِضِ عِلْمِي، و هو الذِي يُكسِّرُ الأصنامَ في بَيتِي، و هُو الذِي يُؤذِّنُ فَوقَ ظَهرِ بَيتِي، و يُقدِّسُني و يُمجِّدُني، فطُوبى لِمن أحَبَّهُ و أطاعه و وَيلٌ لِمن أبغَضَهُ و عَصاهُ. (31) فاطمه بنت اسد (مادر حضرت على(ع)) - پس از آن كه به درون كعبه رفت و على(ع) متولد شد - مى گويد: هنگامى كه خواستم بيرون روم، هاتفى به من گفت: فاطمه، او را على نام بگذار كه او والاتر است و خداوندِ بلند مرتبه مى فرمايد: بدرستيكه نام او را از نام خودم گرفتم و با آداب خودم او را ادب آموختم و او را بر پوشيدگيها و دشواريهاى علم خويش آگاه ساختم، اوست كه بتها را در خانه من مى شكند، اوست كه بر بام مسجدالحرام اذان سر مى دهد و مرا به پاكى مى ستايد و به بزرگى ياد مى كند، خوشا زندگى آن كه او را دوست دارد و اطاعتش كند و بدا برآن كه او را دشمن بدارد و نافرمانيش كند.شناخت ائمه اطهار(ع) 1 - رسولُ اللَّه(ص): سألتُ جبرئيلَ عَن صاحِبِ العِلْمِ، فقالَ: هُم سِراجُ (32) اُمّتِكَ في الدُنيا و الآخِرةِ، طُوبى لِمن عَرَفَهُم و أحَبَهُم و الوَيلُ لِمن أنكرَ مَعرفَتَهم و أبَغَضهُم و مَن أبَغَضهُم شهِدنا أنّه فِي النارِ و مَن أحَبَّهُم شَهِدنا أنّه في الجَنَّةِ. (33) از جبرئيل پرسيدم، صاحب علم كيست؟ گفت: آنان در دنيا و آخرت چراغ امت تو هستند، خوشا به حال كسى كه آنان را بشناسد و دوست بدارد و واى بر آن كه شناخت آنان را انكار كند و با ايشان دشمنى ورزد و هر كه با آنان دشمنى كند، ما شهادت مى دهيم كه جايگاه او آتش است. و هر كه آنان را دوست بدارد ما گواهى مى دهيم كه مأواى او بهشت است.2 - عمران بن خاقان الوافد - لحاجب بن سليمان أبي موزج -: إنّانَجِدُ في التَوراةِ ثَلاثةَ عَشرَ اسماً، مِنها مُحمُّد و إثنا عَشَر بَعدَهُ مِن أهلِ بَيتِه... (ثمّ قرأ منه ما تَرجَمتُه) إنّ شَموعَلي (شموعل - خ ل) يَخرُج مِن صُلْبِه ابنٌ مُباركٌ، صَلواتِي عليهِ و قُدسِي، يَلدُ اثنا عَشَر وَلَداً يَكونُ ذِكْرُهم باقِياً إلى يَومِ القِيامِة، و عَليهمُ القِيامةُ تَقومُ، طُوبى لِمَن عَرَفَهم بِحَقِيقتهم. (34) عمران بن خاقان الوافد - كه بزرگِ يهوديان زمان رسول اللَّه(ص) بود و سپس مسلمان شد - به حاجب بن سليمان گفت: ما در تورات سيزده نام را يافته ايم كه يكى از آنان محمّد و دوازده اسمِ پس از آن اهل بيت او هستند... (سپس بخشى از زندگى نامه هر يك از آنان را خواند) كه از نسل شموعلى (شموعل) فرزند خجسته اى پديد مى آيد -كه درود و ستايشم بر او باد - از او دوازده فرزند متولد مى شود كه تا روز قيامت از آنان ياد مى شود، خوشا به حال كسى كه حقيقت آنان را بشناسد.محبت ائمه اطهار(ع) 1 - رسول اللَّه(ص) - في أحوال القيامة -: يأتِي النِداءُ مِن قِبَلِ اللَّهِ عَزّوجلّ يسمع النَبِيِّينَ و الصِدِّيِقينَ و الشُهداء و المُؤمنينَ: هذا حَبيبِي مُحمّدُ و هذا وَليِّي عَليٌ ّ، طُوبى لِمَن أحَبَّهُ وَ ويلٌ لِمَن أبغَضَه و كَذَبَ عليه. (35) رسول خدا(ص) درباره چگونگى حالات قيامت مى فرمود: (در آن روز) ندايى از جانب خداوند عزّوجلّ مى آيد كه، پيامبران و صدّيقان و شهدا و مؤمنان آن را مى شنوند (كه مى گويد:) اين دوست من محمّد و اين يار و دوستدار من على است، خوشا به حال آن كه او را دوست بدارد و بدا به حال آن كه او را دشمن شمارد و بر او دروغ بندد.2 - رسول اللَّه(ص) - لعليِّ(ع) -: إنّ اللَّهَ اطّلَعَ إلى الأرضِ فاختارَنِي، ثُمّ اطّلعَ إليها ثانِيةً فاختارَكَ، أنتَ أبُو ولدِي، و قاضِي دَينِي، و المُنجِزُ عِدَاتِي (36) ، و أنتَ غَداً على حَوضِي، طُوبى لِمَن أَحبَّكَ و وَيلٌ لِمَن أبغَضَكَ. (37) رسول خدا(ص)- خطاب به على(ع) - فرمود: خداوند يك بار بر زمين نظر افكند و مرا (به عنوان پيامبر) برگزيد، سپس بار ديگر بر زمين نظر افكند و تو را (به عنوان جانشين و امام پس از من) برگزيد. على جان تو پدر فرزندان من و ادا كننده دين من و وفا كننده وعده هاى من هستى، تو فردا(ى قيامت) در كنار حوضِ (كوثر) من قرار دارى، خوشا به حال آن كه تو را دوست بدارد و بدا به حال آن كه تو را دشمن شمارد.3 - رسول اللَّه(ص) - لعليِّ(ع) -: طُوبى ثُمَّ طُوبى (ثُمَّ طُوبى - خ د) لِمَن أحَبَّكَ و وَفى لَكَ. (38) رسول خدا(ص) خطاب به امام على(ع) - فرمود: خوشا و خوشا و خوشا به حال كسى كه تو را دوست دارد و به تو وفادار باشد.4 - رسول اللَّه(ص) - في حَقِّ الحسنين(ع) مخاطباً به جبرئيلُ(ع) -: هُما سَيِّدا شَبابِ أهلِ الجَنّةِ، طُوبى لِمَن أحَبَّهُما و أباهُما و اُمَّهُما، و وَيلٌ لِمَن حارَبَهُم و أبغَضَهُم. (39) رسول خدا(ص)- خطاب به جبرئيل(ع) - فرمود: حسن و حسين آقايان و سروران بهشتيان هستند، خوشا به حال كسى كه حسن و حسين و پدر و مادر آنان را دوست بدارد و واى بر كسى كه با آنان ستيز و دشمنى ورزد.5 - أبو حارثة - هو من النصارى الذين في زمن رسول اللَّه(ص) -: فِي المِفتاحِ الرابعِ مِن الوَحي إلى المَسيح(ع)، قالَ اللَّهُ تَباركَ وتعالى عِندَما سألَه عيسى (ع): هَلْ لَهُ (محمّدٌ(ص)) بَقيّةٌ ؟ - يَعني ذُرّيةً - قَالَ (اللَّهُ تَباركَ و تعالى ): نَسْلُه (40) مِن مُباركةٍ صِدِّيقةٍ يكونُ لَه مِنها ابنةٌ لَها فَرْخانِ سَيّدانِ يَستَشهِدانِ، أجعلُ نَسْلَ أحمدَ مِنهُما، فَطُوباهُما و لِمَن أحَبَّهُما وشَهدَ أيّامَهُما. (41) ابو حارثه - از مسيحيان زمان رسول اللَّه(ص) - مى گويد: در مفتاح چهارم از وحى خداوند به مسيح(ع) آمده است، وقتى كه عيسى(ع) از خداوند پرسيد: خداوندا آيا محمّد(ص) فرزندانى هم دارد ؟ خداوند تبارك و تعالى فرمود: نسل محمد از (خديجه) زنى فرخنده و صدّيقه است كه از آن زن براى پيامبر دخترى متولد مى شود كه آن دختر دو كودك بزرگمنش - كه به شهادت مى رسند - به دنيا مى آورد. نسل (پيامبرم) احمد را از آن دو كودك قرار دادم، خوشا به حالشان و خوشا به حال كسانى كه آنان را دوست دارند و روزگار ايشان را دريابند (و آنان را يارى كنند).6 - رسول اللَّه(ص) - عندَما سَألَه نَعْثَل اليهودِي عن وَصيِّه -: إنّ وَصيِّي و الخَلِيفةَ مِن بَعدِي عَليُّ بنُ أبِي طالِب(ع) و بَعدَهُ سِبطايَ؛ الَحسنُ ثُمّ الحُسينُ، يَتلُوهُ تِسعةٌ مِن صُلْبِ الحُسينِ، أئمّةُ الأبرارِ... طُوبى لِمَن أحَبَّهم و الوَيلُ لِمُبِغضِيهِم. (42) رسول خدا(ص) - وقتى كه نعثل يهودى از جانشين او پرسيد - فرمود: وصى من و جانشين پس از من على بن ابى طالب(ع) است و پس از او دو نواده من، حسن و سپس حسين هستند و به دنبال حسين، نُه تن از فرزندان حسين، كه آنان امامِ نيكوكارانند... خوشا به حال كسى كه آنان را دوست بدارد و واى بر آن كه آنان را دشمن شمارد.7 - رسول اللَّه(ص): مَن رَزَقَهُ اللَّهُ حُبَّ الأئمّةِ مِن أهلِ بَيتِي فقَد أصابَ خَيرَ الدُنيا و الآخرةِ، فَلا يَشُكَّنَّ أحَدٌ أنّهُ فِي الجَنّةِ، فإنّ في حُبِّ أهلِ بَيتِي عِشرونَ خِصلَةً، عَشرٌ مِنها في الدُنيا و عَشرٌ مِنها في الآخِرةِ، أمّا التي في الدُنيا؛ الزُهدُ، و الحِرْصُ على العَمَلِ، و الوَرَعُ في الدِينِ، و الرَغبةُ في العِبادَةِ، و التَوبةُ قَبلَ المَوتِ، و النَشاطُ في قِيامِ الليلِ، و اليَأسُ مِمّا في أيدِي الناسِ، و الحِفظُ لأمرِ اللَّهِ و نَهيِهِ عزّ وجلّ، و التاسعةُ؛ بُغضُ الدُنيا؛ و العاشرةُ؛ السَخاءُ. و أمّا التي في الآخرةِ؛ فلا يُنشرُ لَه دِيوانٌ، و لا يُنصبُ لَه مِيزانٌ، و يُعطى كِتابَهُ بيَمِينهِ، و يُكتبُ لَه بَراءةٌ مِن النارِ، و يُبيّضُ وَجهُهُ، و يُكسى من حُلَلِ الجَنّةِ، و يُشفَّعُ في مائةٍ مِن أهلِ بَيتهِ، و يَنظُرُ اللَّهُ عزّ وجلّ إليه بالرحمةِ، و يُتوَّجُ مِن تِيجانِ الجَنّةِ، و العاشِرةُ؛ يَدخُلُ الجَنّةَ بغَيرِ حِسابٍ، فطُوبى لمُحبِّي أهلِ بَيتِي. (43) هر كس كه خداوند محبّت امامان اهل بيت مرا به او عطا كند، به خير دنيا و آخرت رسيده است، چنين كسى ترديد نكند، كه او حتماً در بهشت است. چرا كه در محبّت اهل بيت من بيست خصلت است؛ ده خصلت آن در دنيا ظاهر شده و ده خصلت آن در آخرت. امّا خصلتهاى دنيائى (عبارتند از): زهد، تلاش بسيار بر عمل (به دستورات دينى)، ورع و پارسايى در دين، رغبت و تمايل به عبادت، توبه و پشيمانى پيش از مرگ، نشاط و شادابى در نماز شب، اميد نبستن به مال مردم (قناعت)، مراقبت بر انجام حلال و ترك حرامِ خداوند عزّوجلّ و خصلت نهم ستيزه جويى با (تمايلات) دنيا و خصلت دهم سخاوت و بخشندگى است.و امّا ويژگيهايى كه در آخرت دارد؛ نامه عملش باز نمى شود، ترازوى عدل الهى براى محاسبه اعمالش قرار داده نمى شود، نامه عمل او را به دست راستش مى دهند، رهايى از آتش برايش نوشته مى شود، چهره اش سپيد و نورانى مى شود، زيورهاى بهشتى به او پوشانده مى شود، و شفاعت صدنفر از خانواده اش را مى پذيرند، خداوند عزّوجلّ با نظر لطف و رحمت به او مى نگرد، تاجى از تاجهاى بهشتى بر سرش نهاده مى شود، و دهمين ويژگى آن كه بدون حساب داخل بهشت مى شود. خوشا به حال دوستداران اهل بيتم.8 - الإمام عليّ(ع): يا مَعشَرَ الصَحابةِ ! واللَّهِ ما تَقدّمتُ على أمرٍ إلّا ما عَهدَ إليَّ فيهِ رَسولُ اللَّهِ(ص)، فطُوبى لمَن رَسَخَ حُبُّنا أهلَ البيتِ في قَلْبِه ليَكونَ الإيمانُ أثبتَ في قَلبِه مِن جَبلِ اُحُد في مَكانِه، و مَن لَم تَصِر مَودّتُنا في قَلبِه، انماثَ (44) الإيمانُ في قلبِه كانِمياثِ المِلْحِ في الماءِ. (45) اى گروه صحابه! به خدا سوگند دست به كارى نزدم مگر آن كه رسول خدا(ص) در آن كار با من عهد و پيمان بست. خوشا آن را كه محبت ما اهل بيت بگونه اى در قلبش رسوخ كند كه ايمان قلبى اش از كوه احد استوارتر باشد و هر كس كه مودّت و دوستى ما در قلبش جاى نگيرد، ايمان از قلب او محو مى شود، چنانكه نمك در آب ذوب و ناپديد مى گردد.9 - رسول اللَّه(ص) - لجُندبِ بن جُنادةَ اليَهودي عندما أسلمَ -: ياجُندُبِ في زَمَنِ كُلِّ واحدٍ مِنهُم جَبّارٌ يَعتَرِيهِ و يُؤذِيهِ، فإذا عَجّلَ اللَّهُ خُروجَ قائمِنا يَملأُ الأرضَ قِسْطاً و عَدْلاً كما مُلئتْ ظُلْماً و جَوْراً. ثمّ قال(ص): طُوبى للصابِرينَ في غَيبَتِه، طُوبى للمُقِيمِينَ على مَحبَّتِهم، اُولئكَ وَصَفَهمُ اللَّهُ في كِتابهِ و قالَ: (الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِالْغَيْبِ) (46) و قالَ: (اُولئكَ حِزْبُ اللَّهِ ألا إنّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) (47) . (48) رسول خدا(ص) - خطاب به جندب بن جناده يهودى، هنگامى كه مسلمان شد- فرمود: جندب! در زمان هر يك از جانشينان معصوم من، سلطان ستمگرى مسلط مى شود و آنان را مى آزارد، و هنگامى كه خداوند در فرج قائم آل محمّد تعجيل كند (و او ظهور نمايد) زمين را عدل و داد فرا مى گيرد، چنانكه ظلم و ستم آن را فرا گرفته بود. آنگاه پيامبر(ص) فرمود: خوشا روزگار آنان كه در زمان غيبت (بر دشواريها) صبر نمايند و خوشا به حال آنان كه بر دوستى ائمه اطهار(ع) در غيبت (امام زمان(ع)) پايدار بمانند، آنان كسانى اند كه خداوند در قرآن اينگونه توصيفشان نموده است و فرموده است: (آنان كه به غيب ايمان مى آورند. ) و فرموده: (آنان حزب خدا هستند، آرى حزب خداست كه رستگارانند.)10 - رسول اللَّه(ص) - لاُبيّ بن كعب عندما يتذكّرُ المهدي(ع) -: يااُبيّ، طُوبى لِمَن لَقِيَهُ، طُوبى لِمَن أحَبَّهُ و طُوبى لِمَن قالَ بهِ، يُنجِيهمُ اللَّهُ مِن الهَلَكةِ بالإقرارِ بهِ. (49) رسول خدا(ص) - هنگامى كه ابى بن كعب، مهدى(ع) را ياد مى كرد - فرمود: يا اُبى، خوشا به حال آنان كه او را ببينند و خوشا به حال آنان كه او را دوست بدارند و خوشا به حال آنان كه از او بگويند، (چرا كه) خداوند تبارك و تعالى به خاطر اقرار به امامتِ او، مردم را از هلاكت نجات مى دهد.پيروى از ائمه اطهار(ع) 1 - رسول اللَّه(ص): لا يَتمُّ الإيمانُ إلّا بِمَحَبَّتِنا أهلَ البيتِ، و إنّ اللَّهَ تَباركَ و تَعالى عَهدَ إليَّ أنّهُ لا يُحبُّنا أهلَ البيتِ إلّا مؤمنٌ تقيٌ، و لا يَبغَضُنا إلّا مُنافِقٌ شَقيٌّ، فطُوبى لمَن تَمسَّكَ بِي و بالأئمّةِ الأطهارِ من ذُرِّيَّتِي. (50) ايمان كامل نمى شود، مگر با محبّت ما اهل بيت، و خداوند تبارك و تعالى با من پيمان بسته است كه ما اهل بيت را دوست نمى دارد مگر مؤمن با تقوى ، دوست نمى دارد و با ما دشمنى نمى ورزد مگر منافق بدبخت، پس خوشا به حال آنان كه به من و ائمه اطهار كه فرزندان من هستند تمسّك (وتوسل) جويند.2 - رسول اللَّه(ص) - لعليٍّ و فاطمةَ (ع) -: طُوبى لمَن كانَ مَعكُم، وطُوبى لمَن أعَزَّكُم إذا خَذَلَكُم الناسُ، و أعانَكُم إذا جَفاكُم الناسُ، و آواكُم إذا طَرَدَكُم الناسُ، و نَصَرَكُم إذا قَتَلَكُم الناسُ، الوَيلُ لَكُم مِن اُمّتِي و الويلُ لاُمّتِي من اللَّهِ. (51) رسول خدا(ص) - خطاب به على و فاطمه (ع) - فرمود: خوشا بر آنان كه با شما هستند و خوشا بر آنان كه شما را عزيز و گرامى مى دارند، در آن هنگام كه مردم شما را خوار مى شمارند، به فريادتان مى رسند، هنگامى كه مردم بر شما ستم روا دارند ، پناهتان مى دهند، هنگامى كه مردم شما را از خود مى رانند ، به ياريتان بر مى خيزند، زمانى كه مردم شما را مى كُشند، واى از ستمكارى امت من بر شما و واى از كيفر خدا بر امتم.3 - رسول اللَّه(ص) - عندما سألَه نَعثلُ اليهودي عَن وصيِّه -: إنّ وَصِيِّي و الخَليفةَ مِن بَعدِي عليُّ بُن أبي طالِب(ع)، و بَعدَه سِبطَايَ الحَسنُ و الحُسينُ، يَتلُوهُ تِسعةٌ مِن صُلْبِ الحُسينِ، أئمّةُ الأبرارِ... طُوبى لِمَن تَمَسَّكَ بِهم و الوَيلُ لِمُبغِضِيهِم. (52) رسول خدا(ص) - وقتى كه نعثل يهودى از جانشين او پرسيد - فرمود: وصى من و جانشين پس از من على بن ابى طالب(ع) است و پس از او دو نواده من حسن و حسين هستند و به دنبال حسين، نُه تن از فرزندان حسين، كه آنان امامِ نيكوكارانند... خوشا به حال كسى كه به آنان تمسك جويد و بدا بر دشمنان ايشان.4 - رسول اللَّه(ص): طُوبى لِمَن... اتّبعَ الأخيارَ مِن عِترَتِي مِن بَعدِي. (53) خوشا به حال كسى كه... پس از من، برگزيدگان عترتم را پيروى كند.5 - رسول اللَّه(ص): يا عَليُّ... طُوبى لِمَن أطاعَكُم و وَيلٌ لِمَن عَصاكُم. (54) على جان !... خوشا به حال آنان كه از شما (اهل بيت) پيروى كنند و واى به حال آنان كه شما را نافرمانى كنند.6 - الإمام الحسن(ع): مُحمّدٌ و عليٌّ أبَوا هذه الاُمّة، فطُوبى لِمَن كانَ بِحقِّهما عارِفاً، و لَهُما في كلِّ أحوالِه مُطِيعاً، يَجعَلُه اللَّهُ مِن أفضلِ سُكّانِ جِنانِه، و يُسْعِدُه بِكَراماتِه و رِضوانِه. (55) محمّد و على پدران اين امت هستند، پس خوشا بر آنان كه به حقّ آن دو آشنا باشند و در هر حال، از آنان پيروى كنند. (كه در اين حالت) خداوند آنان را از برترين ساكنان بهشت خويش قرار دهد و آنان را با كرامت و رضوان خويش سعادتمند گرداند.7 - الإمام عليّ(ع): شِيعتُنا ثلاثةُ أصنافٍ؛ صِنْفٌ يَصِلُونا، و صِنْفٌ يَصِلُونَ الناسَ، و صِنْفٌ وَالَوا وَلِيَّنا و عادَوا عَدُوَّنا، اُولئكَ الأولياءُ الأخيارُ، الحُكماءُ العُلَماءُ، و طُوبى لَهم و حُسْنُ مآب. (56) شيعيان ما سه گروه اند: گروهى (فقط) با ما رابطه دارند و گروهى با ديگران (حاكمان جور) و گروه سوم دوستان ما را دوست خود و دشمنان ما را دشمن خود مى شمارند، آنان (دسته سوم) دوستان برگزيده و حكيمان دانشمندند، خوشا به حالشان و نيك باد فرجامشان.8 - الإمام الباقر(ع): يَأتِي على الناسِ زَمانٌ يَغيبُ عَنهم إمامُهم، فَيَا ُطوبى للثابِتِينَ على أمرِنا فِي ذلك الزمانِ، إنّ أدنى ما يَكونُ لَهم مِن الثَوابِ أنْ يَنادِيهمُ الباري جَلّ جلالُه فيَقولُ: عِبادِي و إمائي، آمنْتُم بِسِرِّي، و صَدَّقتُم بِغَيبِي، فابْشِرُوا بحُسْنِ الثَوابِ مِنِّي، فأنتُم عِبادِي و إمائي حَقّاً، مِنكُم أتَقَبّلُ، و عَنكُم أعفُو، و لكم أغفِرُ، و بِكُم أسقِي عِبادِي الغَيثَ، و أدفعُ عنهمُ البَلاءَ و لَولاكُم لأنزَلْتُ عَليهمُ عَذابِي. (57) روزگارى بر مردم خواهد رسيد كه امامشان در غيبت است، پس خوشا به حال آنان كه در آن روزگار بر ولايت ما ثابت قدم بوده و پايدارى كنند، (وبدانند) كمترين پاداش آنان اين است كه خداوند جل جلاله خطاب به ايشان مى گويد: بندگان و كنيزان من، به سرّ من ايمان آورديد، و غيب مرا تصديق نموديد، پس بشارتتان باد به پاداش نيكوى من، كه شما به حقّ، بندگان و كنيزان من هستيد، (اعمالتان را) از شما مى پذيرم و از شما درگذرم، و به خاطر شما (بندگان گنهكارم را) مى بخشم و به خاطر شما باران رحمتم را بر بندگانم فرو مى فرستم، و بلا را از آنان دور مى سازم و اگر شما نبوديد برايشان عذاب فرو مى ريختم.9 - الإمام الباقر(ع): طُوبى لِمَن كانَ في زُمرَةِ رَسولِ اللَّهِ غَداً و أهلِ بَيتِه. (58) خوشا به حال آنان كه فردا(ى قيامت) در گروه رسول خدا و اهل بيت او باشند.10 - الإمام الصادق(ع): طُوبى لِمَن تَمسَّكَ بأمرِنا في غَيبَةِ قائِمنا، فلَم يَزِغْ قَلْبُه بعدَ الهِدايةِ. (59) خوشا بر آنان كه در غيبت قائم آل محمّد به ولايت ما تمسّك جويند (كه در اين صورت هدايت شده اند) و پس از هدايت، قلبشان (از راه راست) منحرف نشود.11 - الإمام الكاظم(ع): طُوبى لِشِيعتِنا المُتَمَسِّكينَ بحَبْلِنا في غَيبَةِ قائِمنا، الثابِتِينَ على مُوالاتِنا و البَراءَةِ من أعدائِنا، اُولئكَ مِنَّا و نَحنُ مِنهم، قَد رَضُوا بِنا أئمَّةً و رَضينا بِهم شِيعةً، فطُوبى لَهم، ثُمّ طُوبى لَهم، و هُم واللَّهِ مَعَنا في دَرَجاتِنا يومَ القِيامةِ. (60) خوشا به حال شيعيان ما، آنان كه در زمان غيبت قائم آل محمّد به ريسمان ما ائمه چنگ مى زنند، بر دوستى ما و دورى از دشمنانمان ثابت قدم و استوارند، آنان از ما هستند و ما از آنانيم، آنان به امامت و پيشوائى ما خشنودند و ما هم از پيروى و شيعه بودن آنان خشنوديم، خوشا به حالشان، خوشا زندگيشان. به خدا سوگند آنان روز قيامت در مقام و جايگاه ما ائمه و در كنارمان خواهند بود.12 - رسول اللَّه(ص): طُوبى لِمَن أدرَكَ قائمَ أهلِ بَيتِي و هو مُقْتدٍ به قَبلَ قِيامِه، يَأتَمُّ به و بِأئّمةِ الهُدى مِن قَبْلِه، و يَبَرأُ إلى اللَّهِ عزّوجلّ مِن عَدوِّهم، اُولئكَ رُفَقائي و أكَرمُ اُمّتي عَلَّي . (61) خوشا به حال آنان كه قائم اهل بيت مرا (مهدى(ع)) دريابند، در حالى كه پيش از قيام وى، پيرو او شده، دنباله روى او و امامان هدايتگر پيش از او باشند و از دشمنانشان دورى گزينند، آنان دوستان من و گراميترين افراد امت، نزد من هستند.13 - الإمام الجواد(ع): إذا ماتَ إبنِي عَليٌّ بَدَأَ سِراجٌ بَعْدَه ثُمّ خَفى، فَوَيلٌ لِلمُرتاب و طُوبى لِلغَريبِ الفارِّ بِدِينِه، ثُمّ يَكونُ بَعدَ ذلكَ أَحداثٌ تَشِيبُ فيها النَّواصي و يَسيرُ الصُّمَّ الصِّلابَ. (62) پس از مرگ فرزندم على (امام هادى(ع)) نورى مى درخشد (امام عسكرى(ع)) و پس از آن خاموشى و خفاست (غيبت امام زمان(ع)) پس واى بر آن كه شك كند و خوشا به حال غريبانى كه براى حفظ دين خود بگريزند (تقيه كنند، يا از حكّام ستمگر دور شوند)، سپس از پس اين روزگاران، دشواريهايى پيش خواهد آمد كه موهاى سر از غم و غصه سپيد مى شود و زندگى بسى سخت و دشوار مى گردد.14 - رسول اللَّه(ص): طُوبى لِمَن كان مِن أولياءِ الحُسَينِ و شِيعتِه، هُم واللَّهِ الفائزُونَ يَومَ القِيامَةِ. (63) خوشا به حال دوستداران و پيروان حسين، به خدا سوگند آنان روز قيامت از پيروزمندان و برندگان هستند.15 - الإمام الصادق(ع): مَرَّ أميرُالمَؤمنينَ(ع) في اُناسٍ مِن أصحابِهِ بِكَربَلا، فَلمّا مَرَّبها اغرَورَقَتْ عَيناهُ بالبُكاءِ، ثُمّ قالَ: هذا مَناخُ رِكابِهم وهذا مَلقى رِحالِهم، هاهُنا تُهراقُ دِماؤهم، طُوبى لَكِ مِن تُربةٍ، عَليكِ تُهراقُ دِماءُ الأحِبَّةِ. (64) امير المؤمنين(ع) با گروهى از اصحابش از كربلا مى گذشت، هنگامى كه به سرزمين كربلا (محل شهادت امام حسين(ع)) رسيد، اشك در چشمانش حلقه زد و فرمود: اينجا اقامتگاه كاروانشان و اين مكانِ فرود بار سفرشان است و همينجا خونشان ريخته مى شود، خوشا بر تو اى تربتى كه خون محبوبان (خدا و پيروان حسين) بر تو ريخته مى شود.16 - الإمام الصادق(ع): بَيْنا الحُسينُ عِندَ رَسول اللَّهِ(ص) إذْ أتاهُ جَبرَئيلُ(ع) فقالَ: يا مُحمّدُ أتُحبُّه ؟ قالَ(ص): نَعمْ. قالَ: أما إنّ اُمّتَكَ سَتَقتُلُه. فَحَزَنَ رَسولُ اللَّهِ(ص) حُزْناً شَديداً، فقالَ جبرئيلُ(ع): أيسرّك أنْ اُرِيكَ التُربةَ التي يُقتلَ فِيها؟ قالَ(ص): نَعمْ. (و عِندَما رَأها) قالَ رَسولُ اللَّهِ(ص): طُوبى لَكِ مِن تُربةٍ، و طُوبى لِمَن يُقتَلُ فِيكِ. (65) هنگامى كه حسين نزد رسول خدا(ص) بود، جبرئيل(ع) نزد حضرت آمد و عرض كرد: محمّد! آيا دوستش دارى ؟ فرمود: آرى. جبرئيل گفت: ولى امّت تو بزودى او را خواهند كُشت، در اين هنكام رسول خدا(ص) بسيار اندوهناك شد، آنگاه جبرئيل(ع) عرض كرد: آيا اگر سرزمينى را كه حسين در آن به شهادت مى رسد به تو نشان دهم خوشحال مى شوى ؟ حضرت(ص) فرمود: بله، (و وقتى كه آن سرزمين را ديد) فرمود: خوشا بر چنين سرزمينى و خوشا به حال كسى كه بر روى تو به خون مى غلتد.انتظار فرج 1 - الإمام الصادق(ع): يا أبا بصير، طُوبى لِشِيعةِ قائمِنا المُنتَظِرينَ لِظُهورِهِ في غَيبَتِه، و المُطِيعِينَ لَه في ظُهورِه، اُولئكَ أولياءُ اللَّهِ الذينَ لا خَوفٌ عَليهِم و لا هُم يَحزَنُون. (66) ابوبصير! خوشا به حال شيعيان قائم آل محمد، آنان كه در زمان غيبت او، ظهورش را انتظار مى كشند و هنگامى كه او ظهور كند، گوش به فرمان او هستند، آنان دوستان و ياران خدايند، كسانى كه ترس و اندوهى به دل ندارند.2 - في زيارة الحُجّةِ بنِ الحسن(ع): طُوبى لِمَن سَعَدَ بِوِلايتكَ، و وَيلٌ لِمَن شَقِيَ بِجُحُودِكَ. (67) در زيارتنامه امام زمان(ع) آمده است: خوشا به حال آنان كه با قبول ولايت تو (در زمان غيبت و پس از آن) به سعادت برسند و بدا بر آنان كه با انكار آن به تيره روزى برسند.صبر بر سختيهاى غيبت امام عصر(ع) 1 - رسول اللَّه(ص): - لجندُبِ بن جنادةَ اليهودي عندما أسلَمَ -: ياجُنْدُبُ، في زَمَنِ كُلِّ واحدٍ مِنهم سُلطانٌ يَعتَرِيهِ و يُؤذِيهِ، فإذا عَجَّلَ اللَّهُ خُروجَ قائِمنا يُملأُ الأرضُ قِسْطاً و عَدْلاً كما مُلئتْ جَوْراً و ظُلْماً. ثُمّ قال(ص): طُوبى لِلصابِرينَ في غَيبَتِه، طُوبى للمُقيمِينَ على مَحبَّتِهم اُولئكَ وَصَفَهمُ اللَّهُ في كتابهِ و قالَ: (الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِالْغَيْبِ) (68) و قالَ: (اُولئكَ حِزْبُ اللَّهِ ألا إنّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) (69) . (70) رسول خدا(ص) - خطاب به جندب بن جناده يهودى، هنگامى كه مسلمان شد- فرمود: جندب! در زمان هر يك از جانشينان معصوم من، سلطان ستمگرى مسلط مى شود و آنان را مى آزارد، و هنگامى كه خداوند در فرج قائم آل محمّد تعجيل كند (و او ظهور نمايد) زمين را عدل و داد فرا مى گيرد، چنانكه ظلم و ستم آن را فرا گرفته بود. آنگاه پيامبر(ص) فرمود: خوشا روزگار آنان كه در زمان غيبت (بر دشواريها) صبر نمايند و خوشا به حال آنان كه بر دوستى ائمه اطهار در غيبت (امام زمان(ع)) پايدار بمانند، آنان كسانى اند كه خداوند در قرآن اينگونه توصيفشان نموده است و فرموده است: (آنان كه به غيب ايمان مى آورند.) و فرموده: (آنان حزب خدا هستند، آگاه باشيد حزب خداست كه رستگارانند.)2 - الإمام عليّ(ع) - في أوصافِ أصحابِ المَهدي(ع) -: اللّهُمَّ و إنّي لأعلَمُ أنّ العِلمَ لا يأزَرُ كُلُّه و لا يَنقَطِعُ مَوادُّه، و أنّكَ لا تُخْلِي أرضَكَ مِن حُجّةٍ لَكَ عَلى خَلقِكَ، ظاهِرٌ لَيسَ بِالمُطاعِ أو خَائِفٌ مَغْمورٌ، كي لاتَبطُلَ حُجّتُكَ، و لا يَضِلَّ أولياؤكَ بَعدَ إذْ هَدَيتَهُم، بَل أينَ هُم و كَمْ ؟ اُولئك الأقَلُّونَ عَدَداً، و الأعظَمُونَ عِندَ اللَّهِ جَلَّ ذِكُره قَدْراً، المُتّبِعونَ لِقادَةِ الدِينِ، الأئمّةِ الهادِينَ، الّذينَ يَتَأدَّبُونَ بِآدابِهم، و يَنْهَجُونَ نَهْجَهُم، فَعِندَ ذلكَ يَهجِمُ بِهمُ العِلْمُ على حَقيقةِ الإيمانِ، فَتَستَجِيبَ أرْواحُهم لِقادَةِ العِلْمِ و يَسْتَلِينُونَ مِن حَدِيثِهم ما اسْتَوعَرَ على غَيرِهِم، و يَأنَسُونَ بِما اسْتَوحَشَ مِنهُ المُكَذِّبُونَ و أباهُ المُسْرِفُونَ، اُولئكَ أتباعُ العُلَماءِ، صَحبُوا أهلَ الدنيا بِطاعَةِ اللَّهِ تَباركَ و تعالى و أوليائِهِ، و دانُوا بالتَّقيةِ عن دِينِهم و الخَوفِ مِن عَدوِّهم فَأرواحُهم مُعلَّقةٌ بِالمَحلِّ الأعلى ، فُعلماؤهُم و أتباعُهم خُرْسٌ صُمتٌ في دَولةِ الباطِلِ، مُنتظِرُونَ لِدَولَةِ الحَقِّ، و سَيُحقُّ اللَّهُ الحَقَّ بِكَلِماتِه و يَمْحَقُ الباطِلَ. ها، ها، طُوبى لَهم على صَبرِهم على دِينِهم في حالِ هُدنَتِهم،و يا شَوقَاهُ إلى رُؤيَتِهم في حالِ ظُهورِ دَولَتِهم، و سَيَجمَعُنا اللَّهُ و إيّاهُم في جَنّاتِ عَدنٍ و مَن صَلَحَ مِن آبائِهم و أزواجِهم و ذُرِّياتِهم. (71) امام على(ع) - در وصف ياران حضرت مهدى(ع) - فرمود: بارخدايا من مى دانم كه بساط علم و دانش برچيده نمى شود و مايه هايش از ميان نمى رود (يعنى هيچگاه روى زمين را كفر و ضلالت محض فرا نمى گيرد و هميشه كم و بيش آثارى از توحيد و هدايت يافت مى شود) مى دانم كه تو روى زمين را از حجّت خود بر خلق خالى نمى سازى كه او يا آشكار است و فرمانش نبرند (مانند اميرالمؤمنين و امام حسن(ع) در دوران خلافت خود) و يا ترسان و پنهان (مانند امام زمان(ع)) تا حجت تو باطل نگردد (و مردم بهانه اى نداشته باشند) و دوستان تو بعد از آن كه هدايتشان فرمودى گمراه نشوند، ولى آنان كجايند و چقدر ؟ تعدادشان بسيار اندك است و نزد خداى جلّ ذكره ارزشى بسيار بزرگ و گرامى دارند، آنان پيرو پيشوايان دين و امامان هدايتگرند. همان كسانى كه به آداب ائمه پرورش يافته و به راه ايشان رفته اند.و در اينجاست كه دانش، حقيقت ايمان آنان را در بر مى گيرد و روحشان، نداى پيشوايان دانش را لبيك مى گويد و همان سخنانى كه بر ديگران مشكل آيد براى آنان دلنشين باشد و به آنچه تكذيب كنندگان، از آن وحشت دارند و متجاوزان سرباز مى زنند انس و الفت دارند. آنان پيرو علما هستند، براى اطاعت خداى تبارك و تعالى و اولياى او، با اهل دنيا معاشرت كنند، نسبت به دين خود و از ترس دشمن، تقيه را آئين خود سازند، روح ايشان با جايگاهى رفيع گره خورده است، و دانشمندان و پيروانشان در زمان دولت باطل، زبان در كام و خاموش اند و هميشه در انتظار دولت حق چشم به راه و آماده اند، ونزديك است كه خدا هم با كلمات خود (كلمات ائمه يا آيات قرآن و يا با تقدير خود) حق را استوار سازد و باطل را از ميان بر دارد.هاى، هاى، خوشا به حالشان كه در زمان صلح و آرامش، بر دينشان شكيبايى ورزيدند، و چه شوقى به ديدار آنان به هنگام برپايى دولتشان دارم، خدا ما و ايشان و پدران و همسران و فرزندان نيكوكارشان را در بهشت برين گرد هم خواهد آورد.يارى امام عصر(ع) 1 - الإمام الباقر(ع) - في أمرِ ظهورِ المَهدي(ع) -: يا طُوبى لِمَن أدرَكَهُ و كانَ من أنصارِه، و الوَيلُ كُلُّ الوَيلِ لِمَن نَاوَاهُ و خَالَفَهُ، و خَالَفَ أمرَهُ و كانَ مِن أعدائِه. (72) امام باقر(ع) - در باره ظهور مهدى(ع) - فرمود: خوشا زندگى آنان كه او را ببينند و از ياوران او باشند و واى و هزاران واى بر آنان كه با او و برنامه او دشمنى و ستيزه كنند و در زمره دشمنان او باشند.2 - الإمام الباقر(ع) - فيما سَألتْهُ اُمّ هاني عن آية (فَلا اُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْكُنَّسِ) (73) -: نِعمَ المَسألة سَألتِني يا اُمَّ هانِي، هذا مَولودٌ في آخِرِ الزَمانِ هُو المَهديُّ مِن هذه العِترَةِ، تَكونُ لَهُ حَيْرَةٌ و غَيْبَةٌ يَضِلُّ فيها أقوامٌ و يَهتَدي فيها أقوامٌ، فيا طُوبى لَكِ إن أدَركْتِيهِ، و يا طُوبى لِمَن أدَرَكَه. (74) امام باقر(ع) - در پاسخ به امّ هانى كه از آيه (نه! سوگند به اختران گردان نهان شوند و از نو آيند) پرسيد، فرمود: امّ هانى! خوب مسئله اى پرسيدى، اين مولودى در آخر الزمان است. او مهدى اين خاندان است، او را سرگردانى و غيبتى است كه در آن كسانى گمراه و مردمانى هدايت مى شوند پس خوشا به حال تو اگر او را ببينى و دريابى و خوشا به حال آن كه او را درك كند و دريابد.3 - الإمام الصادق(ع) - في وصفِ المهدي(ع) -: هُوالمُفرِّجُ للمكربِ عن شِيعتِه، بَعدَ ضَنَكٍ شَديدٍ و بَلاءٍ طَويلٍ و جَورٍ، فطُوبى لِمَن أدرَكَ ذلك الزمانَ. (75) امام صادق(ع) در توصيف امام مهدى(ع) : اوست كه پس از سختيهاى شديد و مصيبتها و ستمهاى طولانى پيروانش را از غم مى رهاند، پس خوشا به حال كسانى كه آن زمان را دريابند.سوگوارى ائمه اطهار(ع) 1 - الإمام الصادق(ع) - لأصحابِه و هُم جُلوسٌ حَولَه -: إنّكم لَتَذكُرونَ مُصيبَتَنا أهلَ البيتِ، و ما مُنِعْنا مِن حُقوقِنا، فأيدِينا مِن حُقوقِنا صَفراتٍ ؟ فقالوا: بلى يابَن رَسول اللَّهِ، و إنّا لنَبكِي عليه. فقال(ع): طُوبى لِرِيحِكُم و أرواحِكُم، ضَمِنْتُ لَكُم الضَمانَ، بضَمانِ اللَّهِ و ضَمانِ رَسولِهِ، و ضَمانِ عليٍّ بن أبي طالِب، فَأعِيْنُونا على تِلكَ بالوَرَعِ. (76) امام صادق(ع) - خطاب به يارانش در حالى كه پيروانش گرد ايشان حلقه زده بودند - فرمود: آيا شما از مصيبتها و حقوقى كه از ما دريغ كرده اند - و دست ما از حقّمان خالى است - ياد مى كنيد ؟ اصحاب گفتند: آرى اى فرزند رسول خدا و ما بر آن مصائب اشك مى ريزيم و گريه مى كنيم. حضرت فرمود: خوشا به عطر و بوى شما و خوشا به روح و روانتان، من براى شما ضمانت مى كنم كه خداوند ضامن شما شود و رسول خدا ضامن شما شود و على بن ابى طالب ضامن شما شود، ولى شما نيز در برابر اين ضمانت با دورى از گناه مارا يارى كنيد.زيارت مرقد امام حسين(ع) 1 - الإمام الصادق(ع): فإذا انقَلَبْتَ مِن عِندِ قَبرِ الحُسينِ(ع) ناداكَ مُنادٍ، لو سَمعتَ مَقالَتَه لأقَمْتَ عُمرَكَ عِندَ قَبرِ الحُسينِ(ع)، و هو يَقولُ: طُوبى لَكَ أيُّها العَبدُ قَد غَنِمْتَ وسَلِمتَ، قَد غُفِرَ لَكَ ما سَلَفَ، فاستأنِف العَمَلَ. (77) وقتى كه از زيارت مرقد حسين(ع) باز مى گردى، ندا دهنده اى تو را خطاب مى كند كه اگر گفته او را مى شنيدى، تمام عمرت را در كنار مرقد حسين(ع) مى گذراندى، آن منادى مى گويد: خوشا به حالت اى بنده (خدا)، همانا غنيمت ارزشمندى بدست آوردى و در امان شدى، گناهان گذشته ات بخشوده شد، پس عمل از سر گير.2 - الإمام السجاد(ع): مَن أحَبَّ أنْ يُصافِحَهُ مائةُ ألفِ نَبِيٍّ و أربعةٌ و عُشرونَ ألفِ نَبِيٍّ فَلْيَزُرْ الحُسينَ(ع) لَيلةَ النِصفِ مِن شَعبانَ، فإنّ المَلائكةَ و أرواحَ النَبِيِّينَ يستَأذِنُونَ اللَّهَ في زِيارَتِه، فيَأذَنُ لَهم، فطُوبى لِمَن صَافَحَهم و صافَحُوهُ. (78) هر كس دوست دارد كه صد و بيست و چهار هزار پيامبر با او مصافحه كنند، بايد مرقد امام حسين(ع) را در شب نيمه شعبان زيارت كند، زيرا فرشتگان و روح پيامبران (در آن شب) براى زيارت مرقد حسين(ع) از خداوند اجازه مى گيرند و خداوند به آنان اجازه مى دهد، پس خوشا به حال آنان كه با ايشان مصافحه كنند.د ) معاد
عمل براى آخرت 1 - الإمام الصادق(ع) - في وَصِيّتِه لعبدِاللَّهِ بنِ جُندب -: طُوبى لعَبدٍ طَلَبَ الآخرةَ و سَعى لها. (79) امام صادق(ع) - در وصيتش به عبداللَّه بن جندب - فرمود: خوشا به حال بنده اى كه آخرت را بجويد و براى آن بكوشد.2 - علي بن أسباط عنهم(ع)- في بيانِ ما وَعَظَ اللَّهُ تباركَ وتَعالى بهِ عيسى(ع) -: طُوبى لكَ يابنَ مَريَم إنْ كُنتَ لَها (الآخرةَ) مِن العامِلِينَ معَ آبائكَ آدمَ و إبراهِيمَ في جَنّاتٍ و نَعِيم، لا تَبتَغى بها بَدَلاً و لا تَحويلاً كذلكَ أفعلُ بِالمُتّقِينَ. (80) على بن اسباط از (يكى از) معصومان: - در كلامى كه خداوند تبارك و تعالى عيسى(ع) را موعظه مى نمود - نقل مى كند: خوشا به حال تو اى فرزند مريم، اگر از كسانى باشى كه براى آخرت كار مى كنند، (كه در اين صورت) با پدرانت آدم و ابراهيم در ميان بهشت و نعمتهاى خدا خواهى بود (مكانى كه) به جاى آن، چيز ديگرى را جايگزين نمى خواهى، (بدان كه) من با تقواپيشگان اين چنين خواهم كرد.3 - الإمام عليّ(ع): طُوبى لِمَن كَذّبَ مُناهُ (81) و أخرب دنياه لعمارة اُخراه. (82) خوشا به حال آن كه آرزوهايش را تكذيب كند (و فريب آنان را نخورد) ودنياى خود را براى آبادانى آن جهان ويران سازد (آخرت را بر دنيا ترجيح دهد).4 - علي بن عيسى رفعه - فيما ناجاه اللَّه به موسى(ع) فقال اللَّه له-: يا موسى، أبناءُ الدُنيا و أهلُها فِتَنٌ بَعضُهم لبَعضٍ، فكُلٌّ مُزَيّنٌ له ما هُو فيه، و المُؤمنُ مَن زُيِّنتْ له الآخرةُ، فهو يَنظُرُ إليها ما يَفتِرُ، قد حالَتْ شَهوَتُهابَينَهُ و بَينَ لذَّةِ العَيشِ فأدلجَتْهُ (83) بالأسحارِ كفِعلِ الراكبِ السائقِ إلى غايَتِه، يَظلُّ كئيباً و يُسمى حَزيناً، و طُوبى لَه لَو قَد كُشِفَ الغِطاءُ ماذا يُعايِنُ مِن السُرورِ. (84) على بن عيسى در حديثِ مرفوعى روايت مى كند- در آن كلماتى كه موسى(ع) با خداوند مناجات كرد - خداوند به او فرمود: موسى! برخى فرزندانِ دنيا و اهل دنيا در كار يكديگر فتنه مى كنند و (بدان كه) هر كس در هر چه هست همان برايش آرايش و زينت است، پس مؤمن كسى است كه آخرت در نظرش زيبايى و زينت دارد، و از اين رو يكسره و بدون فتور و سستى به آن مى نگرد. عشق به آن جهان ميان او و لذتهاى زندگى دنيا فاصله انداخته و همان عشق است كه او را در سحرگاهان از جا مى كند و همانند رفتار سوارى كه مركب را به سوى منزل و مقصد مى راند، روزش را به اندوه (رسيدن به مقصد) و شبش را به غم (رسيدن به منزل حقيقت) مى گذراند. خوشا به حال او وقتى كه پرده اين جهان از برابر ديدگانش به كنار رود، چه شادى و سرورى را به چشم خواهد ديد.5 - الإمام عليّ(ع): طُوبى لِمَن خافَ العِقابَ، و عَملَ للحِسابِ. (85) خوشا به حال آن كه از كيفر و جزاى (اعمالش) در هراس است و براى روزِ حساب در تلاش.6 - الإمام عليّ(ع): طُوبى لِمَن ذَكَر المَعادَ، و قَنَعَ بالكَفافِ، و أعَدَّ للحسابِ. (86) خوشا به حال آن كه به ياد آخرت باشد و (در زندگى) به كفاف (87) قانع باشد و خود را براى (جواب در) روز حساب آماده سازد.7 - الإمام عليّ(ع): طُوبى لِمَن أحسَنَ إلى العِبادِ و تَزَوَّدَ لِلمعادِ. (88) خوشابه حال آن كه با بندگان خدا نيكى كند وبراى آخرت خود زاد و توشه برگيرد.8 - الإمام عليّ(ع): طُوبى لِمَن أرادَ المَعادَ، و عَملَ للحِسابِ، و قَنعَ بالكَفافِ، و رَضِيَ عنِ اللَّهِ عزّوجلّ. (89) خوشا به حال آن كه آهنگ آخرت كند و براى (جواب در) روز حساب بكوشد و به كفاف در زندگى قانع و از خداوند عزّوجلّ خشنود باشد.9 - الإمام عليّ(ع): طُوبى لِمَن بادَرَ الأجَلَ، و اغْتَنَمَ المهل (90) ، و تَزوَّدَ من العَمَل. (91) خوشا به حال آن كه بر أجل پيشى گيرد و فرصتها(ى زندگى) را غنيمت شمرد و با كار(هاى نيكو) براى آخرت زاد و توشه فراهم سازد.10 - الإمام عليّ(ع): طُوبى لِمَن... أحرَزَ أمرَ آخِرَتِه. (92) خوشا به حال آن كه... كار آخرتش را فراهم آورده باشد.عفو الهى در آخرت 1 - رسول اللَّه(ص):... المَوتُ أوّلُ مَنزِلٍ مِن منازِلِ الآخِرةِ، و آخِرُ مَنزِلٍ مِن مَنازِلِ الدُنيا، فطُوبى لِمَن أكرَمَ عِندَ النُزولِ بأوَّلِها، و طُوبى لِمَن أحسنَ مُشايَعَتَه في آخرِها. (93) مرگ اولين منزل از منازل آخرت و آخرين منزل از منزلهاى دنياست، پس خوشا به حال آن كه، وى را هنگام ورود در نخستين منزلِ (آخرت) گرامى بدارند و خوشا به حال آن كه در آخرين منزل (دنيا) از او مشايعت و همراهى شايسته اى به جا آورند.2 - اللَّه تبارك و تعالى في الصَحيفةِ الثالثةِ والعشرين مِن صُحفِ إدريسَ النبي(ع): سَيَعودُ كُلُّ شَي ءٍ إلى عُنصُرِه (94) ... و تَقومُ القِيامَةُ، و طُوبى للناجِينَ و وَيلٌ للهالِكِينَ. (95) خداوند تبارك و تعالى در بيست و سومين صحيفه ادريس پيامبر(ع) فرموده است: بزودى هر چيز به اصل خويش باز مى گردد... و قيامت بر پا مى شود، پس خوشا به حال آنان كه (از شدت حساب در قيامت) نجات يابند و بدا بر آنان كه هلاك شدگان باشند.3 - الإمام السجاد(ع) - في مُناجاتِه للهِ عزّوجلّ: طُوبى لِمَن رَضِيتَ عَنهُ، و وَيلٌ لِمَن سَخطتَ عليه. (96) خوشابه حال آن كه تو از او خشنود باشى و واى بر آن كه تو بر او غضبناك گردى.4 - الإمام عليّ(ع) - في قولِه تَعالى (عَسَى أنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَاماً (97) مَحْمُوداً) (98) -: فطُوبى لِمَن كانَ لَهُ في ذلك المَقامِ حَظٌّ و نَصِيبٌ و وَيلٌ لِمَن لَم يَكُن لَه في ذلكَ المقامِ حَظٌّ و نَصيبٌ. (99) امام على(ع) در موردآيه (اميد است كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند) مى فرمايد: خوشا به حال كسى كه از آن جايگاه سهمى داشته باشد و واى بر كسى كه از آن جايگاه بهره و سودى نداشته باشد.ورود به بهشت 1 - رسول اللَّه(ص): لَمّا خَلَقَ اللَّهُ جَنّةَ عَدْنٍ... أمَرَها فاهتَزَّتْ و نَطَقتْ فقالتْ: أن لا إلهَ إلّا أنتَ، الحَيُّ القَيّومُ، فطُوبى لِمَن قُدِّرَ لَه دُخولِي. قالَ اللَّهُ سُبحانَه: و عِزَّتِي و جَلالِي و ارتِفاعِ مكانِي، لا يَدخُلُكِ مُدْمنُ خَمرٍ، و لا مُصِرٌّ على رِبا، و لا فَتّانٌ - و هو النَمّامُ -. (100) وقتى كه خداوند بهشت جاويدان را آفريد، به آن امر كرد، پس تكانى خوردو به سخن آمد و گفت: تو خداوندى هستى كه خداى ديگرى جز تو نيست، حىّ و قيّومى، پس خوشا به حال آن كه براى او تقدير شد كه در من داخل شود. آنگاه خداوند سبحان فرمود: به عزت و جلال و بلند مرتبگى ام سوگند، كه شرابخوار و رباخوار و فتنه گر - كه همان سخن چين باشد - را درون تو راه نمى دهم.2 - رسول اللَّه(ص) - في تَفسيرِ قَولِه عزّوجلّ (فِي جَنّاتِ عَدْنٍ) (101) -: عَدْن، دارُ اللَّهِ التي لَم تَرَها عَينٌ و لَم تَخطُر على قَلْبِ بَشَرٍ، لا يَسكُنُها غيرُ ثلاثةٍ: النَبيِّينَ و الصِدِّقِينَ و الشُهداءِ. يَقولُ اللَّهُ عزّوجلّ: طُوبى لِمَن دَخَلَكِ. (102) رسول خدا(ص) - در تفسير آيه (در بهشت جاويدان) - فرمود: «عدن» خانه خداست، خانه اى كه هيچ چشمى آن را نديده و (تصورش) بر قلب كسى خطور نكرده است و هيچ كس در آن ساكن نشده مگر سه دسته: پيامبران، صديقان و شهدا. خداوند عزّوجلّ مى فرمايد: خوشا به حال آن كه در تو جاى گيرد.3 - رسول اللَّه(ص): إنّ فِي الجَنّةِ لَمُجتَمَعاً للحُورِالعِينِ يَرفَعنَ بأصواتٍ لَم يَسمَع الخلائقُ مِثلَها... طُوبى لِمَن كانَ لَنا و كُنّا لَه. (103) حوريان در بهشت همايشى ويژه دارند كه صداى خود را بطورى كه مردمان مانند آن را نشنيده اند بلند مى كنند و مى گويند:... خوشا به حال آنان كه براى ما باشند و ما براى آنان باشيم. 4 - رسول اللَّه(ص): إنّ اللَّهَ خَلَقَ جَنّةَ عَدْنٍ و بَناها بِيَدِه، لِبْنَةً (104) مِن ذَهبٍ و لبْنَةً مِن فِضَّةٍ، و جَعَلَ مَلاطَها المِسكُ و تُرابَها الزَعفَرانُ و حَصباءَها (105) اللُؤلُؤ، ثمّ قالَ لها «تَكلَّمِي» فقالت: قد أفلَحَ المُؤمِنونَ. فقالَتْ المَلائكُة: طُوبى لَكِ مَنزلُ المُلوكِ. (106) خداوند تبارك و تعالى بهشت جاويدان را آفريد و آن را به دست قدرت خود بنا نمود، خشتى از طلا و خشتى از نقره بر هم نهاد و ملاط آن از مُشك، و خاكش را از زعفران، شن و ريگش را از مرواريد قرار داد، سپس به بهشت فرمود: سخن بگو. بهشت به سخن آمد و گفت: بيقين مؤمنان رستگار شدند. آنگاه فرشتگان گفتند: خوشا به حالت اى بهشت كه جايگاه بزرگان شدى.1 . سوره رعد: آيه 28 - 29.2 . الفردوس بمأثور الخطاب: 2 / 448 / 3935.3 . مهج الدعوات: 229، بحار الأنوار: 94 / 400 / 4 به نقل از «مهج الدعوات» در هر دو كتاب از امام كاظم از پدرانش(ع) از رسول خدا(ص).4 . دعاى جوشن كبير، دعايى است كه هزار نام از اسماء اللَّه در آن ذكر شده است. اين دعا در مفاتيح الجنان مرحوم شيخ عباس قمى نقل شده است.5 . بحار الأنوار: 95 / 457.6 . غرر الحكم: 4 / 245 / 5968.7 . غرر الحكم: 4 / 246 / 5974.8 . مناقب الإمام أميرالمؤمنين(ع) للكوفي: 2 / 180 / 657 و ص 168 / 647.9 . حضرهم شفاعه: اى شفاعته حاضرة مهيأة لكل من يستحقها (مرآة العقول: 25/ 333).10 . الكافي: 8 / 139 / 103، بحار الأنوار: 14 / 297 / 14 به نقل از «الكافي».11 . جلَبَة الرجال: اختلاط الاصوات (مجمع البحرين: 2/ 25).12 . كلأهُ: حفِظهُ (مجمع البحرين: 1/ 360).13 . كمال الدين: 176 / 32، أمالي الصدوق: 218 / 2، روضة الواعظين: 76، بحارالأنوار: 15 / 256 / 8 به نقل از «كمال الدين».14 . إقبال الأعمال: 2 / 340، بحار الأنوار: 21 / 317 به نقل از «إقبال الأعمال» و رجوع كنيد به الاختصاص: 113.15 . الخصال: 342 / 6، بحارالأنوار: 22 / 305 / 1 به نقل از «الخصال»، مسند ابن حنبل: 4 / 310 / 12579، صحيح ابن حبّان: 16 / 213 / 7230، مسند أبي يعلى: 2 / 129 / 1369، تاريخ بغداد: 4 / 91.16 . المعجم الكبير: 1 / 212 / 576، مسند ابن حنبل: 6 / 136 / 17393 بدون ذكر «اُولئك منّا و اُولئك معنا»، كنزالعمّال: 14 / 47 / 37898 به نقل از «أبو نعيم».17 . مائة منقبة: 108 / 53.18 . مختصر بصائر الدرجات: 104.19 . مائة منقبة: 133 / 79، بحارالأنوار: 27 / 117 / 97 به نقل از «دفائن النواصب».20 . الاُصول الستة عشر: 131.21 . الغَبْط: حسد خاص، يقال: غبطتُ الرجل اغبطه غبطاً: اذا اشتهيت ان يكون لك مثل ما له وان يدوم عليه ما هوفيه (النهاية: 3/ 339).22 . تفسير فرات الكوفي: 586 / 756، بحارالأنوار: 36 / 146 / 117 به نقل از «تفسير فرات الكوفي» در هر دو كتاب به نقل از امام باقر(ع) از رسول خدا(ص).23 . التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري(ع): 616 / 361، بحارالأنوار: 68 / 37 / 79 به نقل از «التفسير المنسوب...» در هر دو كتاب به نقل از امام سجاد(ع) از رسول خدا(ص).24 . أمالي الطوسي: 610 / 1261، بحار الأنوار: 15 / 19 / 30 به نقل از «أمالي الطوسي» در هر دو كتاب به نقل از امام سجاد از پدرانش(ع) از رسول خدا(ص).25 . سوره معارج: آيه 1 - 2.26 . جامع الأخبار: 49 / 53، بحارالأنوار: 37 / 167 / 42 به نقل از «جامع الأخبار».27 . واقعه غدير خم كه در هجدهم ذي الحجة سال دهم هجرى قمرى واقع شده است، در برنامه كامپيوترى أبوثمامه - كه تاريخهاى قمرى را به شمسى و ميلادى تبديل مى كند - مطابق با 28 اسفند سال دهم هجرى شمسى است، لذا با احتساب اندكى جابجايى در تاريخ ايام، امكان وقوع اين واقعه در نوروز زياد مى باشد.28 . عوالي اللآلي: 3 / 41 / 116، بحارالأنوار: 59 / 119 به نقل از «المهذّب البارع».29 . بحارالأنوار: 100 / 345 / 32 به نقل از «المزار الكبير».30 . الاختصاص: 113.31 . معاني الأخبار: 62 / 10، علل الشرائع: 136 / 4.32 . السراج: في الأصل المصباح وربما يستعار لغيره (مجمع البحرين: 2/ 309).33 . إرشاد القلوب: 166.34 . بحارالأنوار: 36 / 225 / 22 به نقل از «مقتضب الأثر».35 . معاني الأخبار: 116 / 1، علل الشرائع: 165 / 6، تفسير القمّي: 2 / 325، بحارالأنوار: 7 / 327 / 2 به نقل از «تفسير القمي» با كمى اختلاف.36 . العِدة: الوعد ويجمع على عِدات (لسان العرب: 3/ 462).37 . بشارة المصطفى: 163، بحارالأنوار: 39 / 216 / 7 به نقل از «بشارة المصطفى» در هر دو كتاب به نقل از امام رضا از پدرانش(ع) از على(ع).38 . تفسير الفرات للكوفي: 216 / 288 به نقل از امام على(ع) از رسول خدا(ص).39 . أمالي الطوسي: 500 / 1095، بحار الأنوار: 25 / 111 / 76 به نقل از «أمالي الطوسي» در هر دو كتاب به نقل از امام صادق(ع) از رسول خدا(ص).40 . النسل: الوَلَد (مجمع البحرين 5/ 483).41 . إقبال الأعمال: 2 / 340، بحارالأنوار: 21 / 317 به نقل از «إقبال الأعمال».42 . كفاية الأثر: 13، فرائد السمطين: 2 / 134 / 430، بحار الأنوار: 36 / 284 / 106 به نقل از «كفاية الأثر».43 . الخصال: 515 / 1، روضة الواعظين: 298، مشكاةالأنوار: 81، بحارالأنوار: 27 / 78 / 12 به نقل از «الخصال».44 . مُثْتُ الشي ء في الماء: أذبتُه فانماث هو فيه انمياثا (مجمع البحرين: 2/ 265).45 . كتاب سليم بن قيس: 2 / 380 / 40، بحارالأنوار: 39 / 352 / 26 به نقل از «كتاب سليم بن قيس» بدون ذكر «ليكون الإيمان في قلبه...».46 . سوره بقره: آيه 3.47 . سوره مجادله: آيه 22.48 . كفاية الأثر: 60، بحارالأنوار: 36 / 306 / 144 به نقل از «كفاية الأثر».49 . كمال الدين: 268 / 11، عيون أخبار الرضا(ع): 1 / 63 / 29، إعلام الورى: 381، بحارالأنوار: 36 / 208 / 8 به نقل از «كمال الدين»، در تمام كتابها به نقل از امام جواد از پدرانش(ع) از رسول خدا(ص).50 . كفاية الأثر: 110، بحار الأنوار: 36 / 322 / 178 به نقل از «كفاية الأثر».51 . تأويل الآيات الظاهرة: 2 / 752.52 . كفاية الأثر: 13، فرائد السمطين: 2 / 134 / 430، بحار الأنوار: 36 / 285 / 106 به نقل از «كفاية الأثر».53 . الكافي: 8 / 169 / 90 به نقل از امام باقر(ع) از رسول خدا(ص)، تحف العقول: 30، بحار الأنوار: 76/ 131 / 42 به نقل از «الكافي».54 . أمالي المفيد: 110 / 9، بحارالأنوار: 23 / 142 / 93 به نقل از «أمالي المفيد» در هر دو كتاب به نقل از امام رضا از پدرانش(ع) از رسول خدا(ص).55 . التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري(ع): 330 / 192، بحارالأنوار: 23 / 259 / 8 به نقل از «التفسير المنسوب...».56 . شرح الأخبار: 3 / 489 / 1416.57 . كمال الدين: 330 / 1، بحارالأنوار: 52 / 145 / 66 به نقل از «كمال الدين».58 . شرح الأخبار: 3 / 488 / 1414.59 . كمال الدين: 358 / 55، معاني الأخبار: 112 / 1، بحارالأنوار: 52 / 123 / 6 به نقل از «كمال الدين».60 . كمال الدين: 361 / 5، كفاية الأثر: 265، إعلام الورى: 433، بحار الأنوار: 51 / 151 / 6 به نقل از «كمال الدين».61 . كمال الدين: 287/ 1، الغيبةللطوسي: 456/ 466، الخرائج والجرائح: 3/ 1148، بحارالأنوار: 52 / 129 / 25 به نقل از «الغيبة للطوسي» در تمام كتابها با كمى اختلاف.62 . الغيبة للنعماني: 186 / 37، بحارالأنوار: 51 / 157 / 3 به نقل از «الغيبة للنعماني».63 . أمالي الصدوق: 120 / 3، بحارالأنوار: 44 / 225 / 5 به نقل از «أمالي الصدوق» در هر دو كتاب به نقل از امام باقر(ع) از رسول خدا(ص).64 . خصائص الأئمّة(ع): 47، كامل الزيارات: 269، قرب الإسناد: 26 / 87، بحار الأنوار: 101 / 116 / 44 به نقل از «كامل الزيارات» در هر دو كتاب به نقل از امام صادق از پدرانش(ع).65 . أمالي الطوسي: 314 / 638، كامل الزيارات: 59 / 1 و ص 60 / 5، بشارة المصطفى: 214، بحارالأنوار: 44 / 235 / 22 به نقل از «كامل الزيارات».66 . كمال الدين: 357 / 54، بحارالأنوار: 52 / 150 / 76 به نقل از «كمال الدين».67 . مصباح الزائر: 438، بحارالأنوار: 102 / 99 / 2 به نقل از «مصباح الزائر».68 . سوره بقره: آيه 3.69 . سوره مجادله: آيه 22.70 . كفاية الأثر: 60، بحارالأنوار: 36 / 306 / 144 به نقل از «كفاية الأثر».71 . الكافي: 1 / 335 / 3.72 . الغيبة للنعماني: 255 / 13 و ص 235 / 22، مختصر بصائر الدرجات: 213، بحار الأنوار: 52 / 231 / 96 به نقل از «الغيبة للنعماني».73 . سوره تكوير: آيه 15 - 16. 74 . كمال الدين: 230 / 14، بحار الأنوار: 51 / 137 / 4 به نقل از «كمال الدين».75 . كمال الدين: 335 / 5، بحار الأنوار: 52 / 129 / 24 به نقل از «كمال الدين».76 . مناقب الإمام أميرالمؤمنين(ع) للكوفي: 2 / 292 / 763.77 . كامل الزيارات: 153 / 4 / و ص 207 / 5، بحار الأنوار: 101 / 67 / 58 به نقل از «كامل الزيارات».78 . إقبال الأعمال: 3 / 339، بحار الأنوار: 11 / 58 / 61 به نقل از «إقبال الأعمال».79 . تحف العقول: 301، بحار الأنوار: 78 / 280 / 1 به نقل از «تحف العقول».80 . الكافي: 8 / 136 / 103، تحف العقول: 498، بحار الأنوار: 14 / 293 / 14 به نقل از «الكافي».81 . المنى: جمع المُنية وهو ما يتمناه الانسان ويشتهيه ويقدّر حصوله (مجمع البحرين: 1/ 401).82 . غرر الحكم: 4 / 242 / 5958. 83. أدلج إدلاجاً: سار الليل كله، وربما اطلق الادلاج على العبادة في الليل توسعاً (مجمع البحرين: 2/ 301).84 . الكافي: 8 / 47 / 8، تحف العقول: 494، بحارالأنوار: 13 / 336 / 13 به نقل از «تحف العقول».85 . غرر الحكم: 4 / 247 / 5977.86 . شرح نهج البلاغة لابن ابي الحديد: 20 / 257 / 16.87 . كفاف، آن مقدار از روزى و قُوت است كه انسان را بس باشد (فرهنگ معين).88 . غررالحكم: 4 / 241 / 5955.89 . المعجم الكبير: 4 / 56 / 3618، نهج البلاغة: حكمت: 44، روضة الواعظين: 497، مشكاة الأنوار: 127، بحارالأنوار: 32 / 553 / 462 به نقل از كتاب «صفين» در تمام كتابها با كمى اختلاف.90 . المهل: التؤدّة والتباطؤ (النهاية: 5/ 375).91 . غرر الحكم: 4 / 244 / 5975.92 . غرر الحكم: 4 / 244 / 5965.93 . مصباح الشريعة: 457، بحارالأنوار: 6 / 133 / 32 به نقل از «مصباح الشريعة» در هر دو كتاب به نقل از امام صادق(ع) از رسول خدا(ص).94 . العنصر: الأصل و النسب (مجمع البحرين: 3/ 408). 95 . بحارالأنوار: 95 / 468.96 . الصحيفة السجادية الجامعة: 596، دعاى 257.97 . مقام محمود، مقام شفاعت كبرى براى رسول خدا (ص) در روز قيامت است و براين تفسير روايات شيعه و سنى از پيامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) اتفاق دارند. (تفسير الميزان: 13 / 176)98 . سوره اسراء، آيه 79.99 . التوحيد: 261 / 5، الإحتجاج: 1 / 567 / 137، بحار الأنوار: 7 / 119 / 6 به نقل از «التوحيد».100 . النوادر للراوندي: 6، مستدرك الوسائل: 9 / 150 / 10522 به نقل از «النوادر للراوندي».101 . سوره توبه: آيه 72.102 . تفسير مجمع البيان: 5 / 77، بحار الأنوار: 8 / 85 به نقل از «تفسير مجمع البيان»، تفسير جامع البيان (تفسير الطبري): 6 / 180.103 . سنن الترمذي: 4 / 694 / 2564، مسند ابن حنبل: 1 / 329 / 1342 در هر دو كتاب به نقل از امام على (ع) از رسول خدا(ص)، تفسير القمي: 2 / 82، بحارالأنوار: 8 / 120 / 11 به نقل از «تفسير القمي».104 . اللَبْنْ: - كحمل - : ما يعمل من الطين ويبنى به، الواحدة: لبنة (مجمع البحرين:6/ 306).105 . الحصباء: صغار الحصى (مجمع البحرين: 2/ 43).106 . المعجم الأوسط: 4 / 99 / 3710.