دیدگاه شرق به معماری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیدگاه شرق به معماری - نسخه متنی

ناصر عراقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


معماري مفهوم
تبلور موجوديت نياز انسان در حرمت امنيت
است.
انسان نيازمند و انسان بي نياز بحث
ايجاد و چگونگي فضاهاي معماري مي نمايند.
نياز انسان به ابزار جهت راحت تن، مفهوم
تمدن است، ابزار و چگونگي عادات قومي
تلقين اشكال را مي دهد.
قبل از اين كه به اين عادات توجه نماييم،
بايد انسان را مدنظر قرار بدهيم، انديشه
شرق و تربيت اصيل شرقي كه از اشرافيت خاص
آدمي برخوردار است، انسان و زواياي مخفي
او را شايد بيشتر از ديگر اقوام به ميدان
نفوذ و شناخت آورده است، آنچنان كه براي
هر حركت و رفتاري نامگذاري نموده و هم
چنان كه روشن است هنگامي نامگذاري مي
گردد كه آن فعل و يا واقعيت رفتاري حداقل
براي گروهي معين روشن باشد تا در كلام
جهت ناصواب را بخود نگيرد تا شنونده در
تداعي ها سرگردان نگردد، بلكه اعلام
تجربه مشابه باشد و هادي به درك حقيقي
موضوع گردد.
اين گونه شناخت از دقت و توجه والايي
برخوردار بوده و نشانه آنست كه تا چه
اندازه متفكرين شرقي در گذشته رفتارهاي
انساني را مورد توجه داشتند و آن را با
چه دقتي مورد بررسي و تحليل و تجزيه قرار
داده اند.
واقعيت اين است كه آدمي بر اساس آنچه كه
معتقد است رفتار مي كند نه به آنچه كه
نمود به كلامي مي نمايد. غزالي در اين
مورد توجه شاياني نموده و بررسي او باور
انديشه است.
عوامل مؤثر در رفتار آدمي در اين محدوده
فارغ از بررسي و اعلام است اما نه اين كه
مورد بررسي قرار نگرفته باشد. اين مطلب
خود يك شاخه علمي است، و داراي نظريه هاي
فراواني مي باشد كه بعضي از آن مورد
توافق بوده و بعضي ديگر از آنها در بوته
آزمايش قرار گرفته است و تعدادي از آن هم
مورد اختلاف است. به هر حال، زماني تحت
عنوان ريشه رفتار به نام روانشناسي و
زمان به عنوان رفتار شناسي و ديگر
عناويني كه به خود اختصاص داده، شناخته
شده بود، مثلا": رفتار گروهي در علم
جامعه شناسي مطرح مي گردد و مسايل آن
مورد توجه است.
اين مقدمه كوتاه براي مطرح نمودن اين
موضوع است، كه معماري لباس رفتار فردي و
گروهي يا قومي است، و نياز مشترك شناخته
شده گروهي يا قومي عنوان فرهنگ را دارد.
يا به زبان ديگر فرهنگ، كردار يك قوم است.
داد و ستد باورها بين اقوام به هر گونه
كه باشد، اگر مؤثر واقع گردد باعث تغيير
كردار قوم مي گردد، كه نمود آن تغيير
فرهنگ است. اگر اين تغييرات براي توسعه
انسان باشد مثبت بوده و اگر تأثير آن جهت
نزول نفس باشد، منفي است. اين عوامل خود
موضوع بحث روز است، البته بهتر است كه
شخص با ارزشهاي محدود خويش حكم به كليت
ندهد، مطلب اين است، كه محك و مقياس مورد
نظر حداقل واقع بينانه باشد، تا عناوين
مورد بحث با آن ارزيابي گردد. نظر از
واقع بين بودن اين است كه سليقه شخصي يا
ارزشهاي محدود فردي، عامل ارزش گذاري
نگردد، زيرا كه ارزشهاي محدود متأثر از
فرد محدود نمي تواند كه حكم كلي نامحدود
در جهان فيزيك (ناسوت) را داشته باشد.
نظر از اين مطلب نه اين است كه انسان را
از محدوده قضاوت خارج كنيم، نه، بلكه
يادآور مي گردد، مطلب شناخت رديف
ارزشهاي دو انسان است، يكي بي نياز (انسان
كامل و مكمل) ديگري همه نياز، يكي در
آرامش مطلق، ديگري متردد در باربري
نظرات، هر دوي اين انسان صاحب نظر و
قضاوت است، فرق مطلب اين دو انسان در
ماندگاري كمي و كيفي است، حكم يا نظر
اولي در بي زماني است، و تغييرات در
مباحث او راهي ندارد (اصل علم)، ديگري
مدت ماندگاري نظراتش يا حكمش به ساعت
است، يعني خود عين تغييرات است، يا به
زبان ديگر پايه ثابتي براي اظهار نظر
ندارد.
حال اگر پذيرفته شده باشد، كه معماري
لباس متجسد اين رفتار ها است، بدون
ترديد، بايد مفهوم اصالت معماري را در
اصالت انسان ها جستجو كرد، و اين انسان
شاخص است كه شخصيت او در مفهوم علم، عامل
شده و به لباس قومي خود اصالت مي بخشد.
اقوام يا اجتماع انساني هميشه متأثر از
وجود ارزشمند اين گونه شخصيتهاي بارز
بوده است. شاهد و شاخص مطلب، وجود
ارزشمند انبياء و اولياء است كه سنتهاي
رفتاري و نظام حقوقي شرق و غرب متأثر از
وجود ارزشمند آنهاست. زيرا وجودشان،
كاشف روابط نظام حيات بوده و آن را به
صورت هديه براي تعالي، با عناوين به
بشريت عرضه نمودند، و آن بدون كم و كاست
است، چون كشف بدون تعلق من مي باشد، لذا
آن عين وجود است، خلاصه كلام اين كه وجود
از قوانين خودش پاسداري مي كند، زيرا كه
اين چنين برپا است. پس بايد ابدي باقي
بماند. از آنجايي كه وجود لايتناهي است،
عناوين ارايه شده مجرد اين كاشفان همت
بلند، در بيان وجود، در حد درك اجتماع
بوده، كه رابطه مستقيم به شناخت و نفوذ
آن جامعه در قوانين وجود دارد. لذا آن
بيان مجرد نسبت به اين رابطه جلوه هاي
گوناگون مي نمايد، در حالي كه موضوع يكي
بيشتر نيست.
حال بايد عنايت به مفاهيم، لباس و
رنگارنگ نام از ميان محو گرديده، و اصول
هميشه پايدار حقيقت نمودار مي گردد.
پس از اين مقدمه كوتاه، مي توان گفت كه
شرف معماري بي اغراق بيان شرف انساني
است كه خلاصه اي از آن در اين تأمل ارايه
شد.
پس معماري فقط ايجاد يك اطاق ساده يا
مكعب نيست، بلكه گاهي با حفظ توجه، مي
توان يك اطاق ساده و بي پيرايه را ملاحظه
داشت، كه عظمت حيات در آن زاويه در عشق
ابدي و ازلي بايزيد بسطامي ملاحظه نمود.
يا اين كه از اردبيل، تجلي شيخ صفي كه
هنر اصفهان، توسعه و تذهيب آن است،
ميراث فرهنگ بشري گردد.
اين مثال به شاهد براي تجلي نفوذ ارزش
انسان والا، در معماري و اثر آن در فرهنگ
قومي و هنري، ارايه شد.
بهتر است، شناخت محدود در حيطه مسايل
معماري، فتواي نقض ديگر موارد امكاني را
ننمايد، بمانند تجلي قدرت در معماري ......
با نگرشي ديگر، معماري جايگاه ارايه
صفتهاي موصوف انساني بوده، اعم از ثروت،
قدرت، هنر، ظلم، عدالت ........... بوده، و در
بعضي مواقع تداخل چند يا چندين صفت
عنوان شده و تاريخ آن را به عنوان دوره
هاي معماري ثبت نموده است، كه البته
بررسي اجزا موضوعي آن، تقاضاي بضاعت هاي
علمي خود را دارد. به خلاصه، از اين رو
است، كه امروزه مراكز آموزشي معتبر
جهاني در خصوص معماري فقط به يك رشته
بسنده نمي نمايند، و از اين رو مي توان
رديف موضوعهاي معماري را به صورت خلاصه
بيان نمود. معماري هنر، معماري نور،
معماري اقتصاد، معماري بازسازي، معماري
فرهنگي، معماري بهداشتي، معماري اقليم،
معماري داخلي، معماري زيست محيطي،
معماري فضاهاي سبز، معماري محيطي،
معماري ارگونومي ...............
امكان شناخت حجم اطلاعات نظري و علمي هر
يك از اين عناوين بيان يك دوره آموزشي
است، مفهوم اين است كه اطلاعات زير فصل
موضوع چنان نافذ و گسترده در موضوع شده
است، كه در حوصله يك رشته علمي نمي گنجد.
لذا در فاصله زماني معين امكان انتقال
تجربه و اطلاعات به ديگري را از دست مي
دهد. از اين رو تقسيم بندي هاي كنوني
ايجاد گرديد، تا هر نفر در دوره زماني
معين توان فراگيري را داشته باشد.
ناگفته نماند قرابتهاي موضوعي در
ساختار معماري جز مسايل آموزشي لاينفك
است، مانند: آموزش سازه، تأسيسات .........
كه جز آموزشهاي اصلي است. يك معمار
مفاهيم ايمني را در كميت و كيفيت مي سنجد
يعني نه فقط به امنيت فيزيك ساختمان مي
انديشد، بلكه به ايمني رفتار كه عدم آن
تخريب فرهنگي با آن است، هم مي انديشد.
زيرا هم چنان كه معلوم است ديوارها،
راهروها، فضاهاي باز و بسته يك واحد يك
مجموعه تلقين رفتار و عادت مي كند كه به
تكرار نام ديگر آن سنت است.
حال اگر رعايت نحوه جايگزيني يا رديف
نمودن اجزا معماري كه با سنتهاي اخلاقي
و انساني همراه نباشد را بنماييم قطعا"
عمل تخريب فرهنگي را به جاي آورده ايم.
رعايت مفاهيم سنت هم نوا در اجرا معماري
شرط بوده تا تربيت تلقيني قومي، اعم از
پيرو جوان رعايت شده باشد. ولي متأسفانه
ناهمگوني آن چنان شده كه كمتر جواني است
كه ياد ايامي را كه در منازل گذشته خود
پيموده است، به ياد بياورد، زيرا كه از
توان تطبيقي انسان در قالب سازه هاي
اجباري سوء استفاده شده است. در نتيجه
هيچ همنوايي بين تربيت مدرسه، خانه و
فضا وجود ندارد، كه هيچ، بلكه مفاهيم
اين عناوين عامل مخدوش نمودن يكديگر هم
هستند. پس مي توان گفت كه بار مسيوليت
فرهنگي و اعتلاي يك قوم، يك ملت، در نحوه
كار طراحي معمار است.
اميد است كه اين حرفه با همنوايي با ديگر
علوم ارزشمند، مسيوليت اعتلاي حرفه خود
را كه همانان زير مجموعه مقام والاي
انساني است را به انجام برساند.

با تشكر
ناصر عراقي
تهران مهرماه 77












/ 1