اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ
عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ فِي هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَة وَلِيَّاً
وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ
طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِيها طَويلاً.
پيشگفتار
(
يا صاحب الزّمان ادركنا )
سخن از «مهدى»
(عليه السلام)، سخن از «هدايت» است.
سخن از «غيبت»،
حديث «جستجو» است.
سخن از
«انتظار»، روايت «حركت و پويايى» است.
سخن از «ظهور»،
بحث از «اشتياق رهايى» است.
«شوق رهايى»،
«حركت» مى آفريند، و نتيجه «جستجو»، حصول «هدايت» است.
«شيعه بودن» با
جمود و سكون سازگار نيست. «شيعه» يعنى «پيرو» و لازمه «پيروى» جهت گيرى «رفتار و
روش»، و شكل گيرى «سلوك و عمل» است.
«شيعه مهدى
(عليه السلام)» بودن، با گمراهى و بى تفاوتى در برابر انحرافات نمى سازد.
و «انتظار
ظهور» داشتن، با ماندن در تاريكى ها و تسليم در برابر وضع موجود قابل جمع نيست.
در آستانه
سالگرد ميلاد پر شكوه امام زمان (عليه السلام)، با ياد امام راحل (قدّس سره) كه با
نور وجودش، راه انتظار را روشن تر ساخت و با ياد شهيدان كه با نثار خونشان، نزديكى
طلوع خورشيد را نويد دادند، و با اميد گسترش روشناى سپيده دم انقلاب اسلامى به همه
آفاق گيتى، حاصل تلاشى مختصر پيرامون «غيبت، انتظار، ظهور» را به شما منتظران حضرت
مهدى (عليه السلام) تقديم مى داريم.
آرزومنديم كه ـ
در تقارن سالگرد ميلاد دو مصلح بزرگِ تاريخِ بشريت، حضرت «مهدى» (عجل اللّه تعالى
فرجه الشريف) و حضرت «عيسى مسيح» (سلام اللّه عليه) كه يادآور حماسه پرشكوه ظهور
متقارن آن دو بزرگوار مى باشد، و اقتداى شكوهمند و پرمعناى آن پيامبر
اولوالعزم(عليه السلام)، به اين آخرين ذخيره الهى و كامل ترين عبد صالحِ خدا در
زمين را، فرا ياد منتظران سوخته جانش مى آورد ـ اين هديه ناچيز، مقبول درگاه حضرت
احديّت واقع گردد.
اللهم ارزقنا توفيق الطاعة و بعد المعصية و صدق النية
و
عرفان الحرمة و اكرمنا بالهدى و الاستقامة
آمين رب العالمين.
ميلاد حضرت مهدى (عليه السلام) مبارك باد
آسمان و زمين
چشم انتظار ولادت او بود. خورشيد هم به انتظار آمدن او نشسته بود. ارواح پاك همه
پيامبران و اولياى الهى، گرداگرد خانه امام حسن عسكرى (عليه السلام)منتظرانه در
آرزوى دميدن نور جمال او به سر مى بردند. فجر نيمه شعبان بود. صداى آشناى اذان در
كوچه پس كوچه هاى غريب شهر سامرا مى پيچيد: «اشهد أن لا اِله الاّ اللّه»، «اشهد
أنّ محمداً رسول اللّه».
سيصد و هشت سال
پيش كه خورشيد وجود پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) در آسمان مكّه طلوع كرد،
ظلمات شرك همه جا را آكنده بود و صداى هلهله بت پرستان بر گرد الهه هاى تراشيده از
چوب و سنگ، فضا را آلوده ساخته بود.
امّا اينك در
سال 255 هجرى قمرى، در آستانه طلوع آخرين خورشيد هدايت و رهبرى، بانك توحيدى «لا
اِله اِلاّ اللّه» از مرزهاى شبه جزيره عرب تا شام و قسمتهاى وسيعى از قاره آفريقا
همه جا طنين انداز شده و شهادت به رسالت محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) بر
مأذنه هاى سرتاسر سرزمين وسيع اسلامى هر صبح و شام تكرار مى شود با اين همه،
جاهليّت ـ اگر چه در چهره اى جديد ـ هنوز پا برجاست و با محصور ماندن اهلبيت (عليهم
السلام)، ظلمت شرك همچنان باقى است و بت هاى كاخ نشين در لباس خلافت پيغمبر(صلى
الله عليه وآله وسلم)همچنان دست اندركار محو توحيدند.
شايد
از اين روست كه حضرت مهدى (عليه السلام) در آغاز ولادت، زبان به ذكر شهادتين
مى گشايد «أشهد أن لا اِله اِلاّ اللّه وحده لاشريك له و أنّ محمداً رسول اللّه
(صلى الله عليه وآله وسلم)»( [1]
)
يا به روايتى
ديگر در همان آغازين لحظه هاى تولّد زانو مى زند و مى گويد:
«الحمد للّه رب
العالمين و صلى اللّه على محمد و آله، زعمت الظلمة أنّ حجة اللّه داحضة، لو أذن لنا
فى الكلام لزال الشك»( [2] ).
سپاس خداى را
كه پروردگار عالميان است. و سلام و صلوات خدا بر محمد و خاندانش باد. ستمگران گمان
بردند، كه حجت خدا نابود شدنى است! اگر به ما اجازه سخن گفتن داده مى شد، شك و
ترديد مردم در باره ما از بين مى رفت».
پدرش
امام حسن عسكرى (عليه السلام) كه اينك با ديدن چهره زيباى اولين و آخرين فرزند
خويش، وعده خدا را عملى مى يافت، سرشار از شادى، سر به سجده گذاشت و گفت:
«الحمد للّه الذى لم
يخرجنى من الدنيا حتّى ارانى الخلف من بعدى.»( [3] ).
«سپاس خدا را
كه مرا زنده نگه داشت تا فرزند و جانشين مرا به من بنماياند.» سپس سر برداشت و به
حاضران نگريست و فرمود:
«او در صورت و
سيرت، شبيه ترين مردم به رسول اللّه است، خدا او را در دوران غيبتش، محفوظ مى دارد
و سپس ظاهر مى گرداند تا زمين را آنچنان كه از جور و ستم پر شده باشد از عدالت و
داد آكنده سازد». [4 ]
چشمان حضرت
نرجس(عليها السلام) به اشك نشسته بود، آنقدر شاد بود كه آرامش بستر را تاب
نمى آورد. برخاست و نشست و به صورت نورانى و چشمهاى درشت فرزندش خيره شد. مهدى
(عليه السلام) كه در آغوش حكيمه خاتون قرار داشت، دستهايش را به طرف مادر دراز كرد
و لحظه اى بعد در آغوش گرم او جاى گرفت.
امام حسن عسكرى
(عليه السلام) فرمود: «او چنانكه جدّمان رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود:
همنام و هم كنيه ايشان خواهد بود، پس نامش «محمد» و كنيه اش «ابوالقاسم» است.»
عطر خاطره
انگيز «صلوات» در فضاى خانه كوچك امام حسن عسكرى پيچيده بود و همگى اهل خانه داشتند
به رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم)مى انديشيدند. اى كاش او هم بود ... كه
بود.
راه شناخت مهدى (عليه السلام)
براى شناخت
حضرت مهدى (عليه السلام) و ويژگى هاى شخصى و كيفيت غيبت و ظهور او هيچ وسيله اى
بهتر از آيات شريفه قرآن كريم و روايات معصومين (عليهم السلام)نيست. با اينكه در
اين زمينه و با اتكاى به همين آيات و روايات، بيش از هزار كتاب و رساله نوشته شده
است بازهم به طور يقين مى توان گفت كه در تمامى آنها، جز بخش كوچكى از معارف مربوط
به اين آخرين ذخيره الهى، تبيين نشده است. زيرا ابعاد وجودى او را ـ همچنان كه در
باره اميرالمؤمنين (عليه السلام)فرموده اند ـ كسى جز خدا و پيامبر(صلى الله عليه
وآله وسلم)به تمام و كمال نشناسد. و باز كلام خدا و پيامبر و اهلبيت را هركسى به
درستى فهم نتواند كرد.
علاوه بر اين،
خاصيت دوران غيبت است كه نمى توان مطمئن بود كه همه فرمايشات آنان به ما رسيده
باشد.
با اين همه،
آنچه در پى مى آيد تنها مرورى بر پاره اى عناوين و ذكر نمونه هايى در هر باب است.
بسان بر گرفتن قطره هايى از دريايى بى كرانه، كه گفته اند:
آب دريا را اگر
نتوان كشيد***هم به قدر تشنگى بايد چشيد
مهدى (عليه السلام) و قرآن
الف) همپاى قرآن:
اينكه پيامبر
اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) در سفارش مشهور خويش فرمود:
«انى تارك فيكم
الثقلين كتاب اللّه و عترتى ما ان تمسّكتم بهما لن تضلّوا ابداً»( [5] ).
و بدين سان بر همپايى و همراهى خاندان خويش سلام اللّه عليهم با قرآن كريم، تأكيد
نمود، دلالت بر اين دارد كه در زمان ما، كتاب خدا قرآن كريم جز در كنار مهدى آل
محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) كه يگانه ذخيره و باقيمانده اين دودمان پاك است،
كتاب هدايت انسانها نتواند بود و از گمراهى و سرگردانى مردم، جلوگيرى نتواند كرد.
و نيز اينكه
رسولخدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
«علىّ مع القرآن و
القرآن مع علىّ لايفترقان حتى يردا على الحوض»( [6] ).
با توجه به اينكه در اين عصر، وصايت و وراثت حضرت على(عليه السلام) در همه مقامات
ولايتى و شئونات هدايتى اش تنها از آن حضرت مهدى (عليه السلام)مى باشد، بر چنين
همراهى و همپايى و معيّتى، بين او و قرآن نيز دلالت دارد.
ب) شريك قرآن:
همه ائمه
بزرگوار، «شركاء قرآن كريم» شمرده شده اند [7 ]
چنانكه بطور ويژه در يكى از زيارتهاى مخصوصه حضرت مهدى (عليه السلام) با تعبير
«السلام
عليك يا شريك القرآن»
از ايشان ياد
شده است.
ج) تلاوت كننده و ترجمان قرآن:
از آن رو كه
تلاوت آيات كتاب خدا بهترين وسيله انس باخداست، و براى مقرّبان درگاه حق هيچ لذّتى
بالاتر از خواندن قرآن و تدبّر در آن نيست، حضرت مهدى (عليه السلام) كه در اين
دوران والاترين درجات انس و بالاترين مقامات قرب الى اللّه را داراست، شايسته ترين
كسى است كه به عنوانِ
«يا تالِىَ كتابِ
اللّه و ترجمانَه»( [8] ).
مى تواند مورد خطاب قرار گيرد.
د) قرائت كننده و تفسيرگر قرآن:
براى قرائت و
تفسير قرآن كريم چه كسى شايسته تر از حضرت مهدى(عليه السلام)است كه در اين زمان
«چراغ هدايت» و «حامل علوم قرآن» و «نگاهبان گنجينه دانش الهى» و «حافظ سرّ خدا»
تنها اوست و «امانات نبوّت» و «وديعت هاى رسالت» در اين عصر تنها به او سپرده شده
است؟ [9 ]
اوست كه قرآن را چونان كه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) و على (عليه
السلام)قرائت مى كردند، قرائت مى كند و آنچنان كه خداى محمد و على (عليهما
السلام)مى پسندد و مقرر فرموده است، تفسير مى نمايد.
«السلام عليك حين تقرء
و تبيّن»( [10] ).
چه خوش است صوت
قرآن زتو دلربا شنيدن***به رخت نظاره كردن، سخن خدا شنيدن
هـ
) تعليم دهنده احكام قرآن:
... صاحب الزّمان و
مُظهر الايمان و مُلقِّن احكام القرآن...( [11] ).
«سلام خدا بر
صاحب الزمان و آشكار كننده ايمان و تلقين و تعليم دهنده احكام قرآن.»
و)
احياگر قرآن:
در آخر الزمان
كه سنّت هاى قرآنى به فراموشى سپرده شده و بسيارى از معارف اين كتاب الهى از سوى كژ
انديشان به تحريف و تبديل كشيده شده و حيات و حيات آفرينى آياتش، در حصار جهل و هوس
دنيا پرستان ناديده گرفته شده است، مهدى (عليه السلام)مى آيد تا احياگر اين معجزه
جاويد باشد و اسلام و مسلمين را در پرتو انوار فروزان آن جانى تازه بخشد.
«اللهمّ جدّد به ما
امتحى من دينك و أحىِ به ما بُدّلَ من كتابك و أظهر به غُيّر من حكمك».( [12] ).
«خدايا از دينت
آنچه به نابودى گراييده بوسيله او تجديد فرما. و از كتابت آنچه دگرگونى و تبديل
پذيرفته بوسيله او احيا كن. و از احكامت آنچه را كه تغيير يافته بوسيله او آشكار
گردان.»
مهدى (عليه السلام) در قرآن
در قرآن، آيات
بسيارى وجود دارد كه به شهادت روايات مستند و معتبر، در باره حضرت مهدى(عليه
السلام) و قيام جهانى او نازل گرديده است.
در كتاب شريف
«المحجّة فى ما نزل فى القائم الحجّة(عليه السلام)» كه توسط محدث بزرگوار، مرحوم
سيد هاشم بحرانى و با بهره گيرى از دهها جلد كتب تفسير و حديث، تأليف گرديده،
مجموعاً (132) آيه از آيات كريمه قرآن ذكر شده كه در ذيل هر كدام يك يا چند روايت
در تبيين كيفيت ارتباط آيه با آن حضرت(عليه السلام) ، نقل شده است.
در اينجا به
ذكر چند روايت در اين مورد، بسنده مى كنيم:
1 ـ امام صادق
(عليه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ:
«هو الذى ارسل رسوله
بالهدى و دين الحق ليظهره على الدّين كلّه و لو كره المشركون( [13] ).»
فرمود:
«به خدا سوگند!
هنوز تأويل اين آيه نازل نشده است و تا زمان قيام قائم (عليه السلام) نيز نازل
نخواهد شد. پس زمانى كه قائم (عليه السلام)به پا خيزد، هيچ كافر و مشركى نمى ماند
مگر آنكه خروج او را ناخوشايند مى شمارد.» [14 ]
2
ـ امام باقر (عليه السلام) در باره آيه شريفه
«و قل جاء الحق و زهق
الباطل إن الباطل كان زهوقاً»( [15] ).
فرمود:
«زمانى كه
قائم(عليه السلام) قيام نمايد، دولت باطل از بين خواهد رفت.» [16 ]
3
ـ امام صادق (عليه السلام) در بيان معناى آيه كريمه
«و لقد كتبنا فى
الزبور من بعدالذكر أن الأرض يرثها عبادى الصّالحون»( [17] ).فرمود:
«تمام كتب
آسمانى، ذكر خداست، و بندگان شايسته خدا كه وارثان زمين هستند، حضرت قائم(عليه
السلام) و ياران او مى باشند.» [18 ]
4
ـ امام باقر (عليه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ:
«الذين إن مكّنّاهم فى
الأرض اقاموا الصلوة و آتوا الزكاة...»( [19] ).
فرمود:
«اين آيه درحق
آل محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) است در حق حضرت مهدى(عليه السلام)و ياران او كه
خداوند شرق و غرب زمين را تحت سلطه آنان قرار مى دهد و به وسيله آنان دين را پيروز
گردانده و بدعتها و باطلها را مى ميراند.» [20 ]
5
ـ امام سجاد(عليه السلام) زمانى كه اين آيه شريفه را قرائت نمود:
«وَعَد اللّه الّذين
آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنَّهم فى الأرض كما استخلف الذين من قبلهم و
ليمكّننّ لهم دينهم الّذى ارتضى لهم و ليبدِّلنّهم من بعد خوفهم أمناً يعبدوننى و
لايشركون بى شيئاً»( [21] ).
فرمود:
«به خدا سوگند!
آنان شيعيان ما اهلبيت هستند، خداوند ـ آن خلافت در زمين و اقتدار بخشيدن به دين را
ـ به وسيله آنان و به دست مردى از ما، كه مهدى اين امت است، تحقق خواهد داد و هم
اوست كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)در باره اش فرمود: اگر از عمر دنيا جز يك
روز باقى نمانده باشد، خداوند همان روز را آنچنان طولانى خواهد كرد كه مردى از
خاندان من كه همنام من است فرا برسد و زمين را آنچنان كه از ظلم و جور پر شده باشد،
از عدل و داد آكنده سازد.» [22 ]
6
ـ امام صادق (عليه السلام) فرمود: «آيه
«أمّن يجيب المظطرّ
اذا دعاه و يكشف السّوء و يجعلكم خلفاء الأرض»( [23] ).
در باره قائم از آل محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) نازل شده است. به خدا سوگند، او
همان مضطرّ درمانده اى است كه چون در مقام ابراهيم دو ركعت نماز گزارد و فرج خويش
از خدا بخواهد، خداوند دعايش را اجابت كند و بديها را برطرف سازد و او را در زمين
خليفه قرار دهد.» [24 ]
حضرت مهدى (عليه السلام) در احاديث قدسى
1 ـ خداوند
فرمود: «اى پيامبر! بوسيله تو و پيشوايان از نسل تو بر بندگان خويش رحمت مى آورم، و
به وسيله قائم از بين شما، زمين خود را با تسبيح و تقديس و تهليل و تكبير و
بزرگداشت مقام الوهيّت، آباد مى سازم.
و به وجود او
زمين را از دشمنانم پاك مى كنم و آن را ميراث اولياى خويش قرار مى دهم، و به وسيله
او كلمه توحيد را تعالى بخشيده، كلمه كافران را به سقوط مى كشانم، و به دست او و با
علم خود سرزمين ها و دل بندگانم را حياتى تازه مى بخشم و گنج ها و ذخيره هاى پنهان
را به مشيت خود برايش آشكار مى سازم.
و با اراده خود
او را بر نهانى ها و مكنونات قلبى ديگران آگاه مى گردانم و با فرشتگان خود او را
يارى مى رسانم تا در اجراى فرمان من و تبليغ دين من مددكار او باشند. او به حقيقت
ولىّ من است و به راستى هدايتگر بندگان من مى باشد.» [25 ]
2 ـ امام
باقر(عليه السلام) در وجه نامگذارى حضرت «مهدى (عليه السلام)» به «قائم آل محمد(صلى
الله عليه وآله وسلم)» حديثى قدسى روايت فرمود: «زمانى كه جدم حسين كه صلوات خدا بر
او باد به شهادت رسيد، فرشتگان با گريه و زارى به درگاه خداوند عزوجلّ ناليدند و
گفتند: پروردگارا! آيا از آنان كه برگزيده و فرزند برگزيده تو را، و امام انتخاب
شده از بين خلق را كشتند، در مى گذرى؟!
خداوند به آنان
وحى فرمود كه: «فرشتگان من آرام گيريد. سوگند به عزّت و جلالم كه از آنان انتقام
مى گيرم اگرچه بعد از گذشت زمانى طولانى باشد.» سپس فرزندان از نسل حسين (عليه
السلام) را كه پس از او به امامت مى رسند به ملائكه نشان داد و آنان شاد شدند.
در بين اين
پيشوايان، يك نفرشان به نماز ايستاده بود
«فإذا احدهم قائم
يصلّى فقال اللّه عزّوجلّ: بذلك القائم أنتقم منهم.»
خداوند عزّوجلّ
فرمود: به وسيله آن «قائم» از دشمنان و قاتلان حسين(عليه السلام)انتقام مى گيرم.» [26 ]
حضرت مهدى(عليه السلام) درآينه كلام معصومين (عليهم السلام)
1
ـ رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) :
«لاتقوم الساعة حتى
يقوم القائم الحق منّا و ذلك حين يأذن اللّه عزّوجلّ له و من تبعه نجا و من تخلّف
عنه هلك. اللّه اللّه عباد اللّه فأتوه و لو على الثلج فانّه خليفة اللّه عزّوجلّ و
خليفتى.»( [27] ).
«روز قيامت فرا
نمى رسد مگر آنكه از بين ما «قائم حقيقى» قيام نمايد. و آن قيام، زمانى خواهد بود
كه خداى عزّوجلّ او را اجازه فرمايد. هركس پيرو او باشد نجات مى يابد و هركه از
فرمانش تخلّف ورزد، هلاك مى شود. اى بندگان خدا ! خدا را، خدا را; بر شما باد كه به
نزدش آييد اگرچه بر روى يخ و برف راه رويد. زيرا او خليفه خداى عزّوجلّ و جانشين من
است.»
2
ـ اميرالمؤمنين على (عليه السلام) :
قال للحسين(عليه
السلام)
: «التاسع
من ولدك يا حسين! هو القائم بالحق، المظهر للدين، الباسط للعدل»، قال الحسين (عليه
السلام)فقلت: يا اميرالمؤمنين و إنّ ذلك لكائن؟ فقال (عليه السلام): «اى و الذى بعث
محمداً بالنبوة و اصطفاه على جميع البريّه و لكن بعد غيبة و حيرة لاتثبت فيها على
دينه اِلاّ المخلصون المباشرون لروح اليقين الذين أخذ اللّه ميثاقهم بولايتنا و كتب
فى قلوبهم الايمان و ايّدهم بروح منه».( [28] ).
«به حسين (عليه
السلام) فرمود: نهمين فرزند تو اى حسين! قيام كننده به حق و آشكار سازنده دين و
گستراننده عدالت است.
امام حسين
(عليه السلام) گويد: پرسيدم: يا اميرالمؤمنين! آيا حتماً چنين خواهد شد؟
فرمود: آرى!
قسم به كسى كه حضرت محمد (صلى الله عليه وآله وسلم)را به پيامبرى بر انگيخت و او را
بر تمام خلايق برگزيد، چنين خواهد شد، امّا بعد از غيبت و حيرتى كه در آن كسى ثابت
قدم بر دين نمى ماند مگر مخلصين و دارندگان روح يقين آنان كه خداوند نسبت به ولايت
ما از آنان پيمان گرفته و ايمان را بر صفحه دل شان نگاشته و با روحى از جانب خود
تأييد فرموده است.»
3 ـ حضرت زهرا (عليها السلام):
[1]
ـ
منتخب الاثر صفحه 332.
[2]
ـ
منتخب الاثر صفحه 341 ـ كمال الدين صفحه 430.
[3]
ـ
كفاية الاثر ص 291.
[4]
ـ مدرك
پيشين.
[5]
ـ كنزل
العمال ج 1 ص 44 ـ مسند احمد بن حنبل ج 5 ـ ص 89 و 182: من در بين شما دو
وديعت گرانبها باقى مى گذارم تا زمانى كه به آن دو چنگ زده باشيد هرگز
گمراه نخواهيد شد.
[6]
ـ
ينابيع المودة صفحه 90: على(عليه السلام) با قرآن است و قرآن باعلى است،
هرگز از يكديگر جدا نشوند تا آن زمان كه در حوض كوثر بر من وارد شوند.
[7]
ـ
«زيارت جامعه» از ملحقات مفاتيح الجنان: السلام عليكم ائمّة المؤمنين... و
عباد الرحمن و شركاء القرآن...
[8]
ـ
مفاتيج الجنان، «زيارت آل يس» ـ روايت شده از ناحيه مقدسه امام زمان(عليه
السلام) ـ .
[9]
ـ
تعابيرى برگرفته از «زيارت جامعه» مندرج در زيارت سوم از ملحقات مفاتيح
الجنان.
[10]
ـ
مفاتيح الجنان، زيارت آل يس.
[11]
ـ بخشى
از زيارت «سلام اللّه الكامل التام» در استغاثه به حضرت صاحب الزمان(عليه
السلام).
[12]
ـ
صلوات ابوالحسن ضرّاب اصفهانى، وارد شده از ناحيه مقدسه امام زمان(عليه
السلام) در اعمال روز جمعه.
[13]
ـ سوره
توبه، آيه 33 اوست خدايى كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرو فرستاد تا آن
را بر همه اديان پيروز گرداند اگرچه ناخوشايند كافران باشد.
[14]
ـ كمال
الدين و تمام النعمة ـ شيخ صدوق ـ ج 2 ص 670.
[15]
ـ سوره
اسراء، آيه 81 بگو حق آمد و باطل از بين رفت، همانا باطل نابود شدنى است.
[16]
ـ
الروضة ص 287.
[17]
ـ سوره
انبياء آيه 105 براستى بعد از ذكر، در زبور نوشتيم كه بندگان صالح من
وارثان زمين خواهند بود.
[18]
ـ
تفسير على بن ابراهيم، ج 2 ص 77.
[19]
ـ سوره
حج، آيه 41 كسانى كه اگر آنان را در زمين قدرت بخشيم نماز به پا مى دارند و
زكات مى دهند.
[20]
ـ
تأويل الآيات الظاهرة ـ كتاب خطى ـ.
[21]
ـ سوره
نور آيه 55 خدا به مؤمنان و شايستگان شما وعده داده كه آنان را در زمين
همچون پيشينيان خلافت بخشد و دين مورد رضايت خود را براى آنان تمكين و
اقتدار دهد و ترس آنان را به امنيّت تبديل كند تا مرا بپرستند و شرك
نورزند.
[22]
ـ
تفسير عياشى ج 3 ص 136.
[23]
ـ سوره
نمل، آيه 62 جز خدا كيست كه دعاى درمانده واقعى را اجابت كند و بلاء را رفع
نمايد و شما را خلفاى زمين قرار دهد؟
[24]
ـ
تفسير قمى ـ ج 2 ص 129.
[25]
ـ
بحارالانوار ج 51 ص 66.
[26]
ـ مدرك
پيش صفحه 29.
[27]
ـ
بحارالانوار ج 51 ص 65.
[28]
ـ مدرك
پيشين ص 51.