سيلاب رود فرات:
يكى از نزديك ترين نشانه هاى ظهور مهدى آل محمد ـ عليهم السلام ـ جارى شدن سيلاب فرات در شهر كوفه است. عن أبي عبداللّه ـ عليه السلام ـ : سنة الفتح ينشق الفرات حتّى يدخل ازقة الكوفة([34]).امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند: در سال ظهور آب فرات طغيان كرده به گونه اى كه وارد كوچه هاى تنگ كوفه مى شود. قال ابن عباس: يا أميرالمؤمنين ما اقترب الحوادث الدالّة على ظهوره؟ فدمعت عيناه وقال: إذا فتق بثق في الفرات فبلغ ازقة الكوفة فليتهيأ شيعتنا للقاء القائم([35]).ابن عباس مى گويد: به امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ عرض كردم: نزديك ترين حادثه كه حكايت از ظهور خواهد داشت چيست؟ پس آنگاه چشمانش اشك آلود شد و فرمود: هرگاه شكافى بر كنار رود فرات ايجاد شود و به كوچه هاى كوفه رسد، آنگاه شيعيان ما آماده ملاقات قائم باشند.نزول بارانهاى پياپى:
هر انسان با ايمانى در اين واقعيّت، ذرّه اى ترديد به خود راه نمى دهد كه قطرات باران به اراده و خواست و طبق قانون خدا بر زمين فرو مى بارد و اين فرمان فرماى هستى است كه قوانين طبيعى را چنين تدوين نموده است: ( وهو الذي أرسل الرّياح بشراً بين يدي رحمته وأنزلنا من السماء ماءً طهورا)([36]). او كسى است كه بادها را بشارت دهندگان از رحمت خويش مى فرستد و ما از آسمان آب پاك نازل مى كنيم. لكن اين قوانين در واكنش به كردارهاى ناهنجار چهره اى ديگر به خود گرفته و به فرمان خداوند در صدد تنبيه برمىآيند. از آن جمله تغيير در نطام بارش و وزش هاست. كه در آخرالزمان دستخوش تحولاتى مىشوند. كه در روايات بدان اشاره شده است؛ ما نيز برخى از آنها اشاره مىكنيم: يكى از نشانه هاى ساعة (ظهور امام زمان ارواحنا فداه) آن است كه باران گرم مىبارد ([37])بيايد بر مردم زمانى كه آسمان ببارد و زمين نرويد ([38])برپا نشودساعة (ظهور) تا ببارد بر مردم باراني كه خانه هاى گلى باقى نماند و گل خانه هاى موئين شسته شود ـ چادرهاى صحرائيان ـ ([39])البته تذكر اين نكته ضرورى است كه منظور از ساعة زمان ظهور امام زمان ارواحنا فداه است كه در روايات بدان تصريح شده است.پيدايش مدعيان پيامبرى و امامت
اعتقاد به نبوت و امامت در جامعه ى مسلمين هميشه به عنوان يك عقيده ى راسخ از زمان پيامبر و امامان نور ـ عليهم السلام ـ مطرح بوده است و آنقدر معروف و مشهور بوده كه كسى از مسلمانان هيچ گاه جرأت انكار آن را نداشته است به خاطر استوارى اين واقعيت عقيدتى و دينى در جامعه ى اسلامى بود كه در تاريخ اسلام، از يك سو با شخصيتهايى روبرو مى شويم كه طرفداران افراطى آنان براى پيشرفت دنيوى و سياست خويش، آنان را به عنوان مهدى نجات بخش يا پيغمبر خدا مطرح ساخته اند و از دگر سوى با عناصرى آشنا مى شويم كه بر اثر انگيزه هاى جاه طلبانه و خيال قدرت و شهرت، به دروغ ادّعاى مهدويّت و نبوّت نموده اند شمار اين افراد با توجه به آمارها به بيش از 50 نفر رسيده است كه بيشتر آنها ادّعاى مهدويّت داشته اند و گفته اند مائيم همان مهدى موعود كه قرآن نويد آمدنش را مى دهد و چون اكثر آنان ادّعاى مهدويّت و امامت داشته اند ما در اين زمينه سخن مى گوئيم كسانى كه در تاريخ بدين عنوان شهرت يافته اند به اعتبارى بر سه گروه قابل تقسيم اند. 1 ـ كسانى كه ديگران بر اساس انگيزه هاى خاص آنان را مهدى نجات بخش خواندند مانند محمّد حنفيّه فرزند امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ و زيد فرزند امام سجّاد ـ عليه السلام ـ و محمّد بن عبداللّه محض فرزند امام سجاد ـ عليه السلام ـ . 2 ـ كسانى كه با انگيزه هاى جاه طلبى و قدرت خواهى چنين ادّعايى نموده اند و اين گروه بسيارند از جمله ى آنها، مهدى عبّاسى فرزند منصور دوانيقى است. 3 ـ كسانى كه طبق نقشه ى استعمار و به اشاره ى بيدادگران، به چنين ترفندى دست يازيدند و بى شرمانه خود را مهدى نجات بخش معرفى كردند از جمله ى آنها بنيانگذار بهائيّت، على محمّد باب را مى توان نام برد.[1]. بداء به معناى آن است كه خداوند تدبيرى بر خلاف تدبير ظاهرى ديگرى را به جريان آورد كه البته اين بحث از مباحث پيچيده كلامى است كه مى بايست به كتب معتبر و استادان فرزانه اين رشته مراجعه كرد. [2]. بحارالانوار،ج 52 ، ص 250. [3]. غيبت نعمانى، ص 161. [4]. كمال الدين، ج 2، ص 651 . [5]. غيبت نعمانى ، ص 302. [6]. غيبت نعمانى ،ص 253. [7]. غيبت نعمانى، ص 164. [8]. الزام الناصب ، ج 2 ص 197. [9]. الزام الناصب، ج 2، ص 180. [10]. بعيد به ذهن نمى رسيد كه اين تعبير كنايه از بزرگان حكومتى بوده كه در سايه دين بر مردم در آن دوران حكومت مى كنند چنانچه بنى عباس نيز چنين بودند. [11]. بحارالانوار، ج 52، ص 186. [12]. معجم ملاحم و فتن، ج 3، ص 25 و 26. [13]. الزام الناصب، ج 2، ص 180 (با اندكى تصرّف). [14]. بحارالانوار، ج 52، ص 388. [15]. ملاحم ابن طاوس، ص 77; عقد الدرر، ص 128، باب 5. [16]. ارشاد شيخ مفيد، ص 339; بحارالانوار، ج 52، ص 210. [17]. الزام الناصب، ص 67. [18]. بحارالانوار: 52 / 237. [19]. دلائل الامامة: 235. [20]. غيبت نعمانى: 271. [21]. كمال الدين: 655; بحارالانوار: 52 / 207; منتخب الانوار: 178; العدد القويه: 66. [22]. كافي ،ج1 ص338 [23]. بحارالانوار: 52 / 307. [24]. بحارالانوار، ج 52، ص 203; كمال الدين، ج 2، ص 649. [25]. غيبت طوسى، ص 439; بحار الانوار ، ج 52، ص 289. [26]. غيبت نعماني ،ص 254 [27]. غيبت نعمانى، ص 254، باب 14، روايت 13; عقد الدرر، ص 105; بحارالانوار، ج 52، ص 230. [28]. عقد الدرر، ص 65 ؛ غيبت طوسي ، ص 267. [29]. غيبت طوسى ، ص 438. [30]. عقد الدرر، ص 65. [31]. غيبت طوسى، ص 438. [32]. غيبت نعمانى، ص305. [33]. كفاية الموحدين ، ج 3 ، ص 847. [34]. اثبات الهداة، ج 3، ص 733. [35]. معجم ملاحم و فتن، ج 3، ص 170; صراط مستقيم، ج 2 ص 258. [36]. سوره ي فرقان، 48. [37]. كنز العمال، 14 ، ص 224 و 241 [38]. كنز العمال ، 14 ، ص 243 [39]. بحار الانوار ، 52، 212، غيبت طوسى ، 269 و كشف الغمة، 2، 460