عثمان در اين جهت، جز تبعيت از شيوه ابوبكر و عمر و عمل به رأى خود و پشت سر گذاشتن نصوص شرعى روشى نداشت .از جمله بدعتهاى او تبديل نماز قصر به تمام بود .بر طبق سنت رسول خدا (ص) شخص مسافر، نمازهاى چهار ركعتى را دو ركعت مى خواند و اين سنت تا زمان عثمان همچنان باقى بود .اما عثمان پس از گذشت شش سال از خلافتش اين سنت را زير پا گذاشت .همچنين با وضع زكات در اسب، موارد زكات را از نه مورد به ده مورد افزايش داد .از ديگر بدعتهاى او آن بود كه در نمازهاى عيد فطر و عيد قربان، خطبه را بر نماز مقدم كرد؛ حال آنكه در زمان رسول خدا (ص) نماز بر خطبه ها مقدم بود .ديگر آنكه اجازه داد مرد با دو خواهر ازدواج كند، مشروط بر اينكه آن دو خواهر، مملوك باشند؛ (در صورتى كه قرآن، به شكلى مطلق ازدواج با دو خواهر را ممنوع كرده است، اعم از آنكه دو خواهر، آزاد باشند، يا مملوك و كنيز) .قرآن در اين مورد مى فرمايد: حرمت عليكم أمهاتكم و بناتكم .و أن تجمعوا بين الأختين .:حرام است بر شما ازدواج با مادرانتان و دخترانتان ..و اين كه با دو خواهر ازدواج كنيد (سوره نساء، آيه 7( همچنين عده طلاق خلع (يكى از اقسام طلاق) را نيز از سه طهر (كه نص صريح قرآن است) به يك طهر تقليل داد .قرآن مى فرمايد: والمطلقات يتربصن بأنفسهن ثلاتة قروء: زنان مطلقه بايد به مقدار گذشتن سه پاكى انتظار بكشند (سوره بقره، آيه 228( به موجب اطلاق آيه فوق و شمول آن نسبت به تمام انواع طلاق، طلاق خلع نيز مانند ساير انواع طلاق است؛ اما خليفه با اين حكم مخالفت كرد .از ديگر بدعتهاى او مخالفت با سنت پيامبر مبنى بر عدم تجويز خوردن گوشت شكار در حال احرام در ايام حج است .يكى ديگر از اجتهادات خليفه كه مخالفت صريح با حكم خداوند بود، عدم اجراى حكم قصاص در مورد فرزند خليفه ثانى، عبيدالله بن عمر بود .پس از آنكه عمر بن خطاب توسط ابولؤلؤ- كه يك نفر ايرانى بود- مجروح شد، فرزند خليفه، (يعنى عبيدالله )از روى تعصب عربى و عصبانيت، يك ايرانى به نام هرمزان را بدون هيچ گناهى و فقط به جرم ايرانى بودن و هم نژادى با قاتل خليفه كشت .اين خبر به عمر رسيد و او در همان حال جراحت و بيمارى دستور داد در صورتى كه بيّنه اى مبنى بر مشاركت اين دو نفر با ابولؤلؤ اقامه نشد، عبيدالله قصاص شود .اما پس از مرگ عمر و روى كار آمدن عثمان، خليفه جديد به منبر رفت و گفت: هرمزان از مسلمين بود و وارثى جز مسلمين ندارد و من كه امام شما هستم، او را مى بخشم .آيا شما هم او را مى بخشيد؟ حكم عفو او مورد اعتراض على بن ابى طالب (ع) قرار گرفت و حضرت خواستار قصاص شدند و عده اى ديگر از اصحاب رسول خدا (ص) نيز به عثمان اعتراض كردند؛ ولى عثمان توجهى نكرد و براى خاموش شدن قائله، عبيدالله را به كوفه فرستاد و او را در منزلى سكونت داد .على (ع) نيز به عبيدالله فرمودند: اگر من به تو دست يابم، تو را به خاطر هرمزان قصاص خواهم كرد! گروهى خواسته اند تعطيل اين حد الهى را توجيه كنند و گفته اند عذر عثمان اين بود كه مى ترسيد دشمنان اسلام بشنوند كه خليفه كشته شده و مسلمانان فرزندان او را نيز كشتند و بدين جهت مسلمانان شماتت شوند .غافل از آنكه به اعتقاد عثمان و ديگران، اگر خليفه كشته شده بود، بنا حق كشته شده بود؛ ولى فرزندش بر طبق حق و به دستور خداوند كشته مى شود و اين، عين عدالت است و اگر اجراى عدالت، موجب شماتت دشمنان شود، چه باك! در زمان رسول خدا (ص) زنى از خانواده اى سرشناس دزدى كرد و پيامبر دستور دادند انگشتان دست او قطع شود .معروفيت خانواده آن زن، سبب وساطت عده اى شد تا اين حكم در مورد او اجرا نشود .اما حضرت محمد (ص) فرمودند: پيشينيان شما تنها بدين جهت هلاك شدند كه اگر فردى ضعيف و ناتوان مرتكب جرمى مى شد، او را مجازات مى كردند؛ ولى اگر شخصى شريف و سرشناس مرتكب جرم مى شد، رهايش مى كردند .به خدا سوگند اگر فاطمه،- دختر محمد- هم دزدى كند، دستش را قطع خواهم كرد! و اين سخن، رهنمودى است براى تمامى جوامع تا بدانند اجراى حكم الهى نسبت به همه، اعم از كوچك و بزرگ، توانا و ناتوان، ثروتمند و فقير، رئيس و مرؤوس و تساوى همگان در پيشگاه عدل و دستگاه قضايى اسلام، ضامن بقاى آن جامعه است و يكى از دلايل انحطاط جوامع، همين بى عدالتى هاست .
قتل عثمان
-- عثمان روز اول محرم سال 24 هجرى به خلافت رسيد و نزديك به 12 سال خلافت كرد .بانگاهى به كارنامه او در اين دوران، آنچه بيش از همه نظرها را به خود جلب مى كند، اسراف و تبذير، تجمل پرستى، عصبيت قومى و نژادگرايى، علاقه به زندگى مرفه، تنگ گرفتن بر مردم، كمك به توسعه فقر و ايجاد نظامى طبقاتى، تعطيل احكام الهى و تحريم حلال و حلال شمردن حرام خداوندى، فراهم آوردن موجبات دنياپرستى كسانى كه تا ديروز در راه دين خدا شمشير مى زدند، ضرب و شتم و شكنجه اصحاب رسول خدا (ص) و مؤمنان صالح، گماردن اشقيا و ستمگران جبار و شرابخواران زناكار بر تمامى شؤن مسلمين ، دوستى دشمنان خدا و دشمنى دوستان خدا مى باشد و سرانجام نيز عثمان ذوالنورين و همان كسى كه ملائكه از او حيا مى كردند)!))1( گرفتار اعمال خود شد و مسلمانان خروشان و خشمگين او را به قتل رساندند .مورخين آورده اند كه پس از توطئه عثمان عليه محمد بن ابى بكر و همراهانش كه با دستخط حكومت مصر، عازم آن سرزمين بود (تفصيل اين واقعه پيش از اين گذشت) و كشف توطئه قتل او توسط عثمان، چند قبيله عرب با يكديگر همدست شدند و خانه عثمان را محاصره كردند و آب را به رويش بستند .اين خبر به اميرالمؤمنين (ع) رسيد و آن حضرت سه مشك آب برايش فرستادند .خانه عثمان 49 روز در محاصره كامل بود و در ميان محاصره كنندگان، اصحاب رسول خدا (ص) نيز ديده مى شدند .در نهايت، محمد بن ابى بكر با دو نفر ديگر از بام خانه هاى انصار وارد خانه عثمان شدند .محمد ريش عثمان را به دست گرفت و خواست ضربه اى به او وارد كند؛ اما منصرف شد و برگشت و دو نفر ديگر عثمان را به قتل رساندند .همسر عثمان بالاى بام رفت و فرياد زد: اميرالمؤمنين كشته شد! مردم نيز داخل خانه شدند و با جسد عثمان روبرو شدند .تا ريخ مرگ او را سه روز به آخر ذى حجه سال 35 هجرى نوشته اند .جنازه او تا سه روز روى زمين بود و سرانجام روز شنبه پيش از ظهر، در مدينه، در محلى معروف به حش كوكب دفن شد .در پى قتل عثمان، مردم گرد اميرالمؤمنين ، على (ع) را گرفتند و با اصرار تمام، حضرتش را وادار به پذيرش خلافت كردند .آنان گرچه با قتل عثمان از شر ظلم و ستم او آسوده شدند؛ ولى بايد ديد آيا اين ناراضيان از ظلم و جور، توان تحمل عدل و داد را دارند يا نه! - پاورقى: )1( اين دو لقب را اهل سنت (بنا به رواياتى كه نقل كرده اند) به عثمان بن عفان داده اند .- مآخذ: على و مناوئوه، تأليف دكتر نورى جعفر، چاپ مصر .الرسول الأعظم مع خلفائه، تأليف مهدى القرشى، چاپ لبنان .حديقة الشيعه، تأليف مرحوم مقدس اردبيلى .شرح نهج البلاغه، تأليف ابن ابى الحديد معتزلى .تتمة المنتهى، تأليف مرحوم حاج شيخ عباس قمى .تا ريخ پيامبر اسلام، تأليف مرحوم دكتر محمد ابراهيم آيتى