باب بهشت
اگر درمانده اى در شش در محنت بيا اينجا
قدم نِه با ادب در آستان دختر موسى
بود اين فاطمه،چون فاطمه،محبوب پيغمبر
بگيرد دست تو خيرالبشر در روز رستاخيز
اگر اهل نيازى سر بنه بر آستان او
چه درگاهى است يارب بقعه اين بضعه زهرا
الا اى دردمند غرقه گرداب نوميدى
مخور اندوه، چون بيگانه گردد آشنا اينجا
كه باشد بارگاه دختر بدرالدّجى اينجا
شوى گر مستجير بقعه اخت الرّضا اينجا
ببين همچو صفا ومروه يك عالم صفا اينجا
نيارد سر فرو بر درگه سلطان،گدا اينجا
گشايد راه، مؤمن سوى جنّات العلى اينجا
بيا از بهر درد خويشتن ميجو دوا اينجا
اگر افتاده اى دور از حريم حضرت جانان
بيا و مرقد معصومه را در قم زيارت كن
شفيع تو شود دخت رسول اللّه در محشر
به گرد مرقد او سعى كن با خيل مشتاقان
ز رفعت خاك بيز كوى او بر عرش مى نازد
ز شهر قم درى بازست سوى روضه رضوان
كه كام نامرادان جهان گردد روا اينجا
ببين تابنده همچون طور انوار خدا اينجا
غنوده بضعه اى از جسم پاك مصطفى اينجا
نهى گر سر به پاى دختر خيرالنّسا اينجا
كه يابد بى نوا از خوان احسانش نوا اينجا
«كه مى سايند سر بر درگه او اوليا اينجا»
بيا از بهر درد خويشتن ميجو دوا اينجا
بيا از بهر درد خويشتن ميجو دوا اينجا