فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تَمْشى عَلَى اسْتِحْياءٍ (آيه): دختر شعيب با شرم راه مى رفت.

حَىّ - اَحْياء، ج: زنده، فرج، قبيله كوچك.

وَ اَوْصانى بِالصَّلوةِ وَالزَّكوةِ ما دُمْتُ حَيّاً (آيه): وصيت كرد مرا به اداى نماز و پرداخت زكاة مادامى كه زنده ام.

طَريقٌ حَىّ: راه آشكار.

لا حَىَّ عَنْهُ: نيست منع از آن.

لايَعْرِفُ الْحَىَّ مِنَ اللَّىِّ (مثال):نشناسد حق را از باطل.

حَيَّة - حَيَّات و حَيَوات، ج: مار، نام صورتى از صور كواكب.

حَيَّةُ الْوادى: شير درنده.

اَرضٌ حَيَّة: زمين پرنعمت.

فُلانٌ حَيَّةُ الْوادى والْاَرض و الْحِماط: او بلاى روزگار و بد مردى است.

حَىَّ و حَىَّ هَلاً و حَىَّ هَلَ و حَىْ هَل و حَيَّهَل: اسم فعل است براى تحريص و استعجال آورده شود يعنى بشتابيد و به سرعت متوجه شويد.

حَىّ: با روح، فناناپذير، محله، بخش، نام خداى تعالى، زنده.

حَىُّ الْضَّمير: باوجدان.

حَىُّ الْعالَم: تره فرنگى.

حَيَّاكَ اللَّهُ: درود بر تو.

حَياء: كم روئى.

حَياة: زندگى، هستى، وجود.

حَىَّ عَلَى الصَّلاةِ و كَذالِكَ: متوجه شويد و بيائيد سوى نماز، شتاب كنيد بر اداء نماز.

حَىَّ هَلا بِفُلانٍ: لازم گير و بخوان او را.

حِىّ: زندگى.

/ 5263