فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اِبْتَاَرَ: چاه كند، آتشدان كند، ذخيره نهاد، نيكى اندوخت.
بِئْر - اَبْار و ابار و اَبؤُر و ابُر و بِئار، ج: چاه (مؤنث است).
وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصرٍ مَشيدٍ (آيه): چاه معطل بى آب و كاخ گچ كارى شده.
بِئْرَة و بَئيرَة: ذخيره.
بُؤْرَة: گودال، محل افروختن آتش، ذخيره.
اَبَّار: (بقلب) چاه كن.
بُؤْرَة: كانون، مركز، محل اصلى، سوراخ.
بُؤْرَةُ فَسادٍ: جاى آشوب و شرارت، ديوان بلخ.
بُؤْرِىّ: مركزى.
بار: خانه خمار، ميكده.
بارنامِج: برنامه فهرست، صورت كتاب.
بارَة: نام پول خرد مسى در مصر.
بارُومِتر: هواسنج ميزان الحراره.
بازار: جاى فروش كالاها.
(بارُود) - بَواريد، ج: ماده ايست كه از آن آتش توليد و كبريت ساخته ميشود.