فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بالَة: عدل، لنگه.

بالُّو: تالار رقص، رقص.

بالُوعَة: آبريز، مستراح.

بالى (فى بَلِىَ): توجه كرد، ملتفت شد.

(بامِيا): گياهى است كه ميوه آن به شكل شاخ كوچك است پخته ميشود.

(پان): لولو سر خرمن، ساز دهنى.

بانِيُو: خزانه حمام يا وان.

(تَبَاَّنْتُ( الطَّريقَ وَالْاَثَرَ )ازبَأن): در پى راه و نشان رفتم من.

ما (بَاَهْتُهُ) لَهُ، م: درنيافتم و آگاه و فطن نشدم.

بَاَهَ لِلْاَمْرِ: زيرك شد، توجه كرد، دقت كرد، در نظر گرفت.

پپسين: عصير معدى هاضم، جوهر عصير معدى.

(بَا) بَاْواً و بَاْواءً، م ن: فخريه كرد و تكبر نمود.

بَاَوْتُ عَلَى الْقَوْمِ: تكبر و فخريه نمودم بر گروه.

بَانَفْسُهُ: بر ترديد نفس خود را مباهات كرد بدان.

بَاَتِ النَّاقَةُ: سخت دويد شتر و كوشش نمود در دويدن.

بَاو: شگفت و عجب.

(بَاى( بَاْياً، م: فخريه و تكبر نمود )در جميع معانى با مصدر واوى مشترك است).

بَاَيْتُ الشَّىْ ءَ: اصلاح كرد آن را و جمع نمود.

بَاْى: سعى و كوشش.

(بَبّ): روش و طريقه، كودك چاق.

/ 5263