بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كَمْ اتاءُ اَرضِكَ: چند است حاصل زمين تو. اِتاوَة - اَتاوىّ، ج: باج و خراج، ماليات. اَتاوى و اَتىّ و اُتىّ و اِتىّ: نهر كوچك كه آن را به طرف زمين خود كشند، سيل غريب كه باران آن در زمين ديگر باريده باشد، مسافرى كه وطنش معلوم نباشد. نِساءٌ اَتاوِيَّاتٌ: زنان مسافر. (اَتاهُ) اَتْياً و اِتْياناً و اِتْيانَةً و مَاتاةً و اُتِيّاً و اِتيّاً، ض: آمد او را. لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ اَتى (آيه): رستگار نمى شود ساحر هر جا كه باشد. اَتَى الْاَمْرَ: كرد اين كار را. اَتى عَلَيْهِ الدَّهْرُ: هلاك كرد او را روزگار. اَتَى الْمَراَةَ: جماع كردن زن را. اُتِىَ فُلانٌ، ل: دشمن او نزديكش رسيد. اتى اِلَيْهِ الشَّىْ ءَ ايتاءً: آورد بسوى او آن چيز را. اتَى الْماَل عَلى حُبِّهِ (آيه): داد مالش را با دوستى. اَتَى الْاَمْرُ: بجا آورد، انجام داد. اَتَى الْجُرمُ: مرتكب جنايت شد. آتى: طرفدار شد. آتٍ: آمدنى، رسيدنى، آينده، از دنبال.