فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بَقِيَّةٌ اَثَرِيَّة: اندام رشد نكرده.

بَقايا: پس مانده ها.

باقٍ: تفاضل، مانده در حساب، باقى مانده، زيادى، دائمى، ابدى، هميشگى، بى پايان، جاويد، زنده.

اِبْقاء: حفظ و حراست، نگهدارى.

بَقْوى و بُقْوى: زيست و زندگانى، رعايت و رحمت.

بَقِيَّة: باقيمانده، زندگانى، رعايت و رحمت، اصلاح ميان قوم، فهم و زيركى.

اُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ (آيه): صاحبان فهم نهى ميشوند از فساد و بدى.

بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ: اطاعت و عبادت خدا بهتر است.

مُتَبَّق: مانده، باقيمانده.

مُسْتَبْقِىّ: زيادى، پس مانده.

(بَكَّهُ) بَكّاً، ن: پاره پاره كرد و دريد و ريزه ريزه كرد.

بَكَّ فُلاناً: مزاحمت نمود او را، رنجانيد و نرمى كرد با وى و رحم نمود، بازداشت، پست گردانيد او را و برانداخت.

بَكَّ الرَّجُلُ: حاجتمند شد مرد، سخت بدن گرديد از شجاعت.

بَكَّ الْمَراَةَ: زن را به جماع در مشقت انداخت.

تَباكَّ الشَّىْ ءُ: برهم نشست.

تَباكَّ الْقَوْمُ عَلَيْهِ: ازدحام نمودند گروه بر او.

بَكَة: مكه معظمه بدانجهت ناميده شد كه چون مى كشند گردنهاى جبارانرا در طواف به جهت مزاحمت (بعضى گويند محل بيت بكه است و سائر آن مكه) يا آنچه مابين دو كوه مكه است.

بُكُك: جوانان شجاع و دلاور، خران با نشاط.

اَحْمَقٌ باك تاكّ: بى خردى كه صواب از خطا تشخيص ندهد.

/ 5263