بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اَخ و اَخّ و اَخْو و اَخا و اُخُوّ - اَخُون و اخاء و اِخْوان و اُخْوان و اِخْوَة و اُخْوَة و اُخُوّ و اُخُوَّة، ج: برادر نسبى، دوست و همنشين، مصاحب. اُخْت - اَخَوات، ج: خواهر. اَخِيَّة و اخِيَّة - اَخايا و اَواخى، ج: طناب يا تسمه كه دو طرف آن به زمين يا ديوار فرو برده، و چهارپا را بدان بندند، طناب خيمه، حرمت و عهد، بقيه. اَخُ الزَّوْجِ اَوِ الزَّوْجَةِ: برادر شوهر يا برادر زن، شوهر خواهر. اَخَوىّ: برادرانه، برادروار، دوستانه. تَاَخّى، تَوَخّى: پى چيزى گشت، جستجو كرد، دنبال چيزى بود. ثُمَّ اَرسَلْنا مُوسى وَ اَخاهُ بِآياتِنا (آيه): فرستاديم موسى و برادرش هارون را با نشانه هاى خود. اُخْت: خواهر، مثل، نظير. وَ اَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ (آيه): خواهران هم شير شما حرامند از جهت ازدواج. (اَخيلُوس، اَخِلُّس): قهرمان ايلياى هومر. (اَخُور): محل خوراك حيوانات سوارى. (اَخِيُون): گياهى است مشهور به سر افعى. (اَدَّ) الْبَعيرُ اَدّاً، ن: فرياد و صدا كرد شتر. اَدَّتِ النَّاقَةُ: ناليد ماده شتر از جدائى كُرِه. اَدَّ الشَّىْ ءَ: دراز كشيد اين چيز را. اَدَّ فِى الْاَرض: سير كرد در زمين. اَدَّتْهُ الدَّاهِيَةُ اَدّاً، ن ض ف: رسيد او را بلا. تَاَدَّدَ: سختى نمود در چيزى.