فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(اِذا(: اسم مبنى براى دو معنى آيد اول مفاجات و خاص است بر جمله اسميه مانند: خَرَجْتُ فَاِذَا الْاَسَدُ بِالْبَابِ دوم ظرف متمضن معنى شرط و بر جمله فعليه درآيد گاهى به معنى ماضى باشد و گاه به معنى مستقبل و بعد از قسم به معنى حال نيز آيد مانند: )وَ اِذا رَاَوْا تِجارَةً اَوْ لَهْواً( و )اِذا جاءَ اَجَلُهُمْ( و )وَاللَّيْلِ اِذا يَغْشى).

اِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ (آيه): زمانيكه شمس گرفته شود.

(اذَرِيُون): گل آفتابگردان زرد و بزرگ و پهن دانه هاى سياه ريز دارد.

(اُذاف): نره، آلت نرى.

(اِذْما): حرف شرط جزم مى دهد دو فعل را و به معنى اِن شرطيه است مانند: اِذْ ماتَقُمْ اَقُمْ اگر به ايستى تو مى ايستم من.

(اَذِنَ) بِالشَّىْ ءِ اِذْناً و اَذَناً و اَذاناً و اَذانَةً، ف: دانست آن را و دانا شد به اين.

فَاْذَنُوا بِحَربٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ (آيه(: پس بدانيد به جنگ خدا ورسولش هستيد)درموردحرمت ربا).

اَذِنَ لِرائِحَةِ الطَّعام: آرزومند طعام گشت.

اَذِنَ لَهُ فِى الشَّىْ ءِ اِذْناً و اَذيناً: اجازت و دستورى داد او را در آن چيز.

اِئْذَنْ لى عَلَى الْاَميرِ: دستورى ده مرا به رفتن پيش امير.

اَذِنَ اِلَيْهِ وَ لَهُ اَذَناً: بشنيد درحالى كه شگفت آرنده بود يا مطلق شنيدن.

اَذَنَهُ اَذْناً، ن: زد در گوش او.

اُذِنَ، ل: به درد گوش گرفتار شد.

اَذَنَ الْعُشْبُ: خشك شدن گرفت گياه.

اذَنَ ايذاناً: اعلام كرد و اذان گفت.

اذَنَهُ: بشگفت آورد او را، بازداشت او را، در گوش او زد.

/ 5263