با مفاخر اسلام آشنا شويم
قرن هفتم هجري خواجه نصيرالدين طوسي علي دواني حكيم مشهور و فيلسوف بزرگ خواجه نصيرالدين طوسي آخرين دانشمندي است كه ما بترتيب در قرن هفتم هجري به خوانندگان محترم معرفي ميكنيم تا با مطالعه شرح احوال او، پي بارزش واقعي افكار بلندش ببرند. چنانكه سابقاً نير متذكر شديم، مقصود ما از روز نخست كه قسمتي از اين مجله علمي و ديني را اختصاص به شرح حال و آثار مفاخر دانشمندان اسلام داديم، اين بود كه مردم مسلمان و مخصوصاً فارسي زبانان و بالاخص طبقه جوان را با اين راد مردان آشنا سازيم تا اگر از وجود آنان بياطلاع مانده يا كاملاً مطلع نبودهاند، به خوبي آگاه شوند و چنانكه ميبايد مفاخر علمي و ذخائر ديني خود را بشناسند. خواجه نصيرالدين طوسي يكي از برازندهترين دانشمندان و حكماي اسلام و شيعه است كه خود از پايه گذاران علوم و فنون عقلي و نقلي بوده، و از جمله دانشوران مشرق زمين است كه مباني علمي و خدمات و زحمات ارجدار آنها در راه توسعه علم و دانش، موجب بيداري مغرب زمين در قرون وسطي و نجات مردم اروپا از ظلمت جهل و بيدانشي گرديد ـ چنانكه شرح آن خواهد آمد. خواجه نصيرالدين تنها دانشمند بزرگ ديني است كه خوشبختانه خوانندگان كم و بيش او را ميشناسند، و بعكس بسياري از علماي اسلامي كه شرح حالشان هنوز از كتب پراكنده عربي بيرون نيامده، شرح حال او را با جمال و تفصيل در نوشتههاي نويسندگان معاصر و كتابهاي فارسي خواندهاند. به علاوه در خرداد ماه سال 1335 نيز دانشگاه تهران به مناسبت هفتصدمين سال در گذشت خواجه و به منظور تجليل از مقام علمي و خدمات ذيقيمت اين مرد نامي ايران و اسلام، كنگرهاي ترتيب داد كه نمايندگان و دانشمندان بسياري از ملل عالم مانند: پاكستان، تركيه، مصر، آلمان، عراق، اطريش، لبنان، اندونزي، شوروي، انگلستان، ايتاليا، چين، امريكا، روماني، فرانسه، سويس، لهستان، دربار واتيكان، هندوستان، هلند، يوگسلاوي، در آن شركت نمودند. اعضاء كنگره در مدت پنج روز به بحث و بررسي و ايراد سخنراني پيرامون شخصيت علمي خواجه پرداخت و سپس دانشگاه تهران مجموع سخنرانيها و مقالات را به صورت كتابي به نام ‹‹يادنامه خواجه نصيرالدين›› منتشر ساخت. اين سخنرانيها و مقالات مشتمل است بر: عقائد و آثار طبي خواجه، اطلاعات خواجه در مبحث نور، حمايت خواجه از فلسفه ابنسينا، كارهاي سياسي خواجه و هدف وي، نقش خواجه در تحرير اقليدس، پيوستگي منطق و رياضي نزد خواجه، خدمات خواجه به زبان و ادب پارسي، تحريرات خواجه، نقش خواجه در حفظ، تنظيم و تعميم رياضيات و نجوم، اشعار فارسي خواجه، نثر فارسي قرن هفتم هجري، سبك آثار فارسي خواجه، اهتمام خواجه به احياء علوم و فرهنگ اسلامي در ايام مغول، تأسيس رصد خانه مراغه به ابتكار و همت خواجه، نسخههاي خطي از آثار خواجه، اصطلاحات علمي عربي خواجه، تصور و تصديق در نظر خواجه، شرح حال و زندگاني خواجه، مطالعه دوران و آثار خواجه در كشور شوروي، خواجه نصير در ميان دوست و دشمن، پزشكي در عهد خواجه. از اين گذشته در سنوات اخيره چند كتاب و رساله بزرگ و كوچك بطور مستقل و يا پيوست برخي از آثار خواجه مانند مقدمه اساس الافتباس و مقدمه منتخب اخلاق ناصري و غيره، از طرف دانشمندان مطلع پيرامون احوال و آثار خواجه به فارسي منتشر گشته كه جمعاً به ميزان قابل ملاحظهاي كمك به شناسائي خواجه بزرگ نموده است. و به طوريكه گفتيم از اينرو فارسي زبانان خواجه را از ساير دانشمندان شيعه بهتر ميشناسند. با اين وصف اكنون كه در اين مجله ديني به ترتيب قرن طبق روشي كه در معرفي مفاخر اسلام پيش گرفتهايم نوبت به ‹‹خواجه نصيرالدين طوسي›› رسيده است، ما نيز با مراجعه به مدارك عربي و فارسي مانند: جامع التواريخ رشيدي، الحوادث الجامعه ابن فوطي، تاريخ وصاف، روضاتالجنات، مجالسالمؤمنين، مستدرك وسائل، روضةالصفا، و مطلعالشمس و غيره، و مطالعه برخي از آثار خواجه كه در اين زمينه منابع و مصادر اصلي است، و ملاحظه كتابها و رسائل ياد شده اخير و نظريات دانشمندان اهل فن از شرقي و غربي و عرب و عجم، در دو سه شماره به شرح اجمالي زندگاني جالب و پرحادثه اين بزرگ مرد نامي مبادرت نموده و تفصيل آنرا به كتب مفصله ارجاع ميدهيم، و اينك با خواجه نصيرالدين از هنگام ولادت تا روزگار جواني آشنا ميشويم: ايرانيان دانشمندان بزرگ و رجال كاردان و با شخصيت را ‹‹خواجه›› ميناميدند، چه اين لفظ به معني ‹‹بزرگ›› است و هر بزرگي را با اختلاف مراتب بزرگواريش، خواجه ميگفتند. مانند خواجه نظامالملك، و خواجه حافظ. چنانكه پيغمبراكرم (ص) را ‹‹خواجه عالم›› مينامند. پس افراد عادي لفظ ‹‹خواجه›› را با معني دومش كه ‹‹اخته›› است و به همين مناسبت آقا محمدخان قاجار؛ سرسلسله سلاطين قاجاريه را ‹‹خواجه›› ميگويند، اشتباه نكنند، و ميان او و ساير خواجهها كه همه از بزرگان دانشمندان و رجال مشهور ايران بودهاند فرق بگذارند. باري خواجه نصيرالدين اصلاً از دهكده ‹‹ورشاه›› از بلوك چاه رود (جهرود) قم است. پدران او كه از مردان دانشمند و اصيل بودهاند، در آنجا ميزيستهاند ولي خواجه خود در مشهد مقدس طوس متولد گرديد، و به همين جهت نيز مشهور به طوسي شده است. ولادت او بنابر تحقيق و مطابق نوشته مستدرك وسائل ([1]) از كتاب ‹‹محبوبالقلوب›› قطبالدين اشكوري شاگرد دانشمند خواجه، در بامداد روز شنبه يازدهم جمادي الاولي سال 597 روي داده است. ايام كودكي را در همان طوس گذرانيد و همانجا در سايه تعليم و تربيت پدر دانشمندش نشو و نما يافت. علوم نقلي و مقدماتي را از پدرش محمد بن حسن كه از شاگردان عالم نامي سيد فضل الله راوندي بوده، آموخت و سپس فنون عقلي كلام و فلسفه و منطق را نزد دائيش فرا گرفت و از آن پس به شهر تاريخي و حوزه علمي نيشابور آمده در محضر فريدالدين داماد به تكميل آن پرداخت، و كتاب ‹‹اشارات›› ابن سينا را نزد وي استماع نمود. فريدالدين داماد به سه واسطه شاگرد بهمنيار حكيم معروف است كه سرآمد شاگردان فيلسوف بزرگ ابن سينا بوده. خواجه مقدمات علوم رياضي را نزد كمالالدين محمد حاسب كه از شاگردان دانشمند افضل الدين كاشاني ميبود تحصيل نمود. چنانكه خود در رساله ‹‹سير و سلوك›› مينويسد: «كمالالدين محمد حاسب از شاگردان افضلالدين كاشي رحمه الله در انواع حكمت خصوصاً در فن رياضي تقدمي حاصل نموده بود، و با پدر من سابقه دوستي و معرفتي داشت، و گذرش بدان ديار افتاد كه پدرم مرا باستفادت از او و تردد به خدمت او اشارت كرد، و من در پيش او به تعلم فن رياضي مشغول شدم››. در نيشابور خواجه با قطبالدين مصري و ساير فضلا و دانشمندان آنجا در علوم مختلفه به بحث و بررسي و گفتگو پرداخت و از آن راه نيز بر معلومات خويش افزود. خواجه در همان ايام جواني علم حديث را نيز در خدمت شيخ برهان الدين همداني شاگرد شيخ منتجب الدين قمي مؤلف فهرست، ومعينالدين سالم بن بدران، فرا گرفت و در سال 619 كه بيست و دو سال داشته است، از شخص اخيرالذكر به دريافت اجازه روايت نائل گشت. استاد نامبرده در اين اجازه خواجه جوان را با آن سن و سال عالمي محقق و مجتهد دانسته و از مقام دانش وي مدح بليغي نموده است. (ناتمام) جلد سوم صفحه 465[1]