ديدگاه غريبان
بااوج گرفتن رويکرد ديني ومعنوي انسان معاصر ، تلاش روزافزون وحساسيت چشم گيري از سوي صاحب نظران غربي در جهت شناخت وتحليل اين پديدة جهاني به وجود آمده است.کارشناسان غربي درفرصت هاي گوناگون به بيان نظرات وارائه تحليل هاي خود دراين زمينه مي پردازند.«بيل مايزر» روزنامه نگار ومحقق آمريکايي طي ده برنامه متوالي که از شبکة تلويزيوني PBC پخش شد باارائه نتايج تحقيقات خود در اين زمنيه اظهار داشت :«مردم در سارسر جهان از مادي گرايي وماترياليسم خسته شده اند و به سرعت سوي معنويت باز مي گردند واين بازگشت چندي است که آغاز شده است.» و ي افزود :«دين وپيروي و محض از اصول آن بار ديگر مورد توجه قرار گرفته است. » متفکراني چون جورج ويگل - انديشمند غربي - «غير مادي {مذهبي} شدن جهان را از واقعيت هاي برجستة زندگي اواخر قرن بيستم »ميدانند. »
دکتر «پنتي کايين»ا زمحققان و اساتيد دانشگاه فنلاند نيز معتقد است :«{در جهان امروز} تمايل براي پذيرش دين به وجود آمده و اين تمايل رو به افزايش است. »
«پيتر شولاتر» نويسنده مفسر سياسي مشهور کشور آلمان ، طي،سخنراني در سمينار اسلام واختلافات فرهنگ جهاني اظهار مي دارد :«اکنون نهضت بازگشت به دين ومدينه فاضله آغاز شده است »
«جرج متالينوس»استاد سياسي کليسا و دانشکدة الهيات اتن (يونان) هم تصريح مي کند:«...در اين عصر ، مذهب و بازگشت به ديانت رونق گرفته است »چنان که ، پروفسورخوزه ماريا انديشمند اسپانيايي هم مي گويد :«الآن در دنيا رويکرد به مذهب چشم گير است. »
«گوستاو ينبور» خبرنگار روزنامة آمريکايي نيويورک تايمز نيز طي گزارشي از اجتماع گسترد ه اي که در آن سخنرانان آمريکايي بر لزوم بازگشت به دين تأکيد نمودند ، اعلام نمود:«نه تنها در آمريکا که همة نقاط جهان توجه مردم به مذهب وخدا رو به افزايش چشم گير است. » بن بست نظرية افول مذهب
بسياري از تحليل گران غربي جريان رويکرد ديني رابسيار قوي تراز حد متصور دانسته و با بيان اين مطلب که :«در شرايط حاضر هيچ قدرت اجتماعي قوي تر ازدين (درجهان)وجود ندارد. » و با تأکيد براين که :«مردم دنيا به طور روز افزون چه در شرق و چه درغرب به طرف خداوند ، مذهب ومعنويت سوق پيدا مي کنند.»
اعتقاد خود را اين گونه ابراز ميدارند که :«جريان بازگشت ملت ها به دين باوري همانند يک سيل خروشان به راه افتاده است واين تصور که سکولاريسم همة جهان رادر بر مي گيرد به پايان رسيده است. » و تصريح مي نمايند:«همه به اشتباه دراين انديشه بودند که دنياگرايي درحال به تحليل بردن مذهب است وهيچ چيز نمي تواند مانع آن شود. » قرن بيست و يکم :قرن بسط نفوذ فوق العادة مذهب
بسياري از صاحب نظران غربي بااعتقاد به تجديد حيات ديني بشر معاصر وشتاب فزايندة آن اکنون از افق هاي روشن پيش روي اين پديدة در قرن بيست و يکم سخن مي گويند، آنان «قرن بيست و يکم را قرن بسط نفوذ فوق العادة مذهب درابعاد مختلف زندگي بشر «مي دانند.«رابرت ماکواند»نويسندة آمريکايي باتوصيف قرن بيست و يکم (ميلادي)به قرن کنج کاوي ومعنوي بشر با ارائه امار وارقام و شواهد موجود پيش بيني مي نمايد که «سدة جديد،دورةجديد هيجانات مذهبي خواهد بود ، وانتظارات مردم در اين زمينه به شدت افزايش خواهد يافت. »
هفته نامة فرانسوي آبزرواتور در تأييد همين واقعيت ضمن طرح پيش بيني آندره مالرو ، نويسندة بزرگ فرانسوي و وزير فرهنگ اسبق فرانسه ، از قول وي مي نويسد:«قرن 21 ميلادي يا اصلا وجود نخواهد داشت و ياقرن مذهب خواهد بود. »اين هفته نامه افزود :«پيش بيني مالرو به حقيقت پيوسته ودرهمه جا بازگشت به مذهب به چشم مي خورد. » رويکرد ديني ومعنوي شهروندان جوامع غربي
جريان بازگشت دوبارةانسان عصر امام خميني (ره) به سوي ارزش هاي معنوي واعتقاد هاي ديني به سرعت درحال رشد وگسترش در عرصة جهاني مي باشد.اما آنچه دراين ميان کنجکاوي هر محققي را بر مي انگيزد ظهور ونفوذ گستردة جريان مذکور درکانون غفلت زدگي و مادي گرايي افراطي در جهان معاصر يعني جوامع غربي مي باشد.بر اساس نتيجة يک تحقيقات آماري که توسط مؤسسة «برند فيو چرزگروپ» تهيه شده است: توجه وگرايش به مسائل وموضوعات مذهبي درميان شهروندان کشور هاي غربي خصوصا قشر نوگرا و مدرن پسند ، روندي رو به افزايش دارد. »
کارشناسان غربي با تاييد اين مطلب که «الآن در غرب کليساها پر جمعيت تر از سابق هستند» اظهار مي دارند :« اين روزها در امريکا وانگليس و فرانسه واسپانيا بازگشت ديني آن قدر قوي است که هم چيز را تحت شعاع خود قرار داده است. »
پديدة خداجويي انسان غربي موجب تحولات عظيمي در مرکز ثقل تمدن غرب يعني ايالات متحدة آمريکا گشته است.کارشناسان معتقدند :«به سبب خداجويي درميان مردم آمريکا بر ميزان توجه آنان به مسائل مذهبي چه به صورت فردي وچه از لحاظ اجتماعي افزوده شده است و اين امر بدون شک مهم ترين ومنحصرترين رويداد دهة هفتاد و هشتاد در آمريکاست ، واگر بگوييم اين جريان مي رود تا همة جامعة آمريکا و رفتار مردم وفرهنگ کشور را در سال هاي آيندة اين قرن تحت تأثير قرار دهد حرف باطلي نگفته ايم. »
«رابرت ووتنا »استاد جامعه شناسي دانشگاه بريستون ، و «دانلاتين»گزارش گر مذهبي هم در کتاب هاي جديد الانتشارشان باعنوان «بعد از بهشت »و«به دنبال خريدايمان »بر اساس مصاحبه هاي پي در پي و داده هاي تحقيقاتي متفقا معتقدند:«هم اکنون هجوم مردم امريکا به زندگي هاي مذهبي به صورت بي سابقه اي درحال افزايش است. »
اين دو کارشناس دردو تحقيق جداگانه در شرق وغرب ايالات متحدة آمريکا به اين نتيجه رسيده اند که :«اعتقاد به خداوندو رفتن به عبادتگاه ها در ميان مردم بيش از هردورة ديگر مرسوم گرديده است. »
يکي ديگر از صاحب نظران غربي در اين باره مي نويسد:«مذهب در اشکال گوناگون خود را در جامعة امريکا متجلي ساخته وهم اکنون در حال شکل دادن به فرهنگ مردم آمريکا مي باشد. » رويکرد ديني ومعنوي غرب در آيينة اطلاعات
گسترش دامنة جريان معنويت خواهي و خداجويي به کشور هاي غربي يکي از شگفت آورترين تحولات چند قرن اخير را پديد آورده است که به لحاظ
اهميت موضوع به طرح برخي از گزارش هاي موجود در اين زمينه مي پردازيم:«امروزه بخش مهمي از جنوب آمريکا از جنوب شرقي تاغرب را کمربند مذهبي (Religius Beit) مي گوبند،زيرا در اين منطقه فعاليت ديني دردو دهة اخير ، رو به رشد بوده است ، اين مطلب را تعدا دشرکت کنندگان درکليسا وپاسخ دهندگان به پرسش نامه ها ونظر سنجي ها تأييد ميکند ، اکنون بيش از 80 % مردم آمريکا خود را افراد ديني معرفي مي کنند ، 90% مردم آمريکا اظهار ميدارند :خدا وجود دارد. »
دراين نظر سنجي ها 60-65% مردم انگلستان و 70 % مردم ايتاليا به چنين نظري قائل بوده اند.»
بر اساس گزارش مؤسسة نظر سنجي «پيو» (درواشنگتن ):« مردم آمريکا روز به روز بيشتر به مذهب روي مي آوردند واعتقاد مردم آمريکا به خداوند ومعجزات الهي در دهة جاري به مراتب بيش از بيش از دهة گذشته مي باشد.»
ادارة امار کانادا در يک گزارش رسمي اعلام نمود:«تعداد افراد مذهبي درکانادا رو به افزايش است.»
هم چنين مرکز آمار اجتماعي بين المللي (بر اساس نظر خواهي از 19 هزار نفر در بيش از 21 کشور جهان ) اعلام نمود:«تعداد جوانان کشور هاي شرق اروپا که معتقد به زندگي پس از مرگ هستند رو به افزايش مي باشد.»
روزنامة آمريکايي يو اس تودي باارائة گزارشي به بيان نمونه اي محسوس ازافزايش علايق مذهبي مردم آمريکا پرداخته مي نويسد :« «اکنون 29% آمريکايي ها معتقدند از آزادي بسيار کمي براي آموزش ديني خود برخوردارند و اين در حالي است که اين رقم نسبت به نظر خواهي سال گذشته درباره همين موضوع 3%و نسبت به ,سال 1997، 8% افزايش يافته است.تقريبا 48% از مردم آمريکا هم معتقدندمسئولان بايد اجازه نيايش در مدارس را به دانش آموزان بدهند و 64% شهروندان آمريکايي نيز به ممنوعيت دعا در مراکز ورزشي اعتراض دارند و با آن مخالفند. »
اين روزنامه مي افزايد :« تعداد بي شماري از مردم آمريکا از تصميم دادگاه اين کشور در رابطه با ممنوعيت دانش آموزان از خواندن دعا در مراکز ورزشي ، به شدت شکايت داشته و آن را محکوم کرده اند. » پيامد هاي افزايش علايق ديني و معنوي غربي ها
تحولات اجتماعي ناشي از جنبش معنويت گرايي در مغرب زمين اکنون به خوبي محسوس است.هم اکنون به وضوح مي توان روند رو به رشد تجمعات گسترده و عظيم مردمي در کشور هاي غربي را که با پا فشاري بر مطالبات ديني و معنوي از دولت هاي خود و اعلام وفاداري نسبت به عقايد مذهبي تشکيل مي گردد ، مشاهده کرد.« در مرداد 1376 به مناسبت سالگرد روز جهاني جوانان کاتوليگ ، گرد همايي عظيمي با حضور پاپ پل ژان دوم برگزار گرديد که در آن بيش از يک ميليون نفر به نيايش پرداختند ، در اين مراسم جوانان کاتوليک 140کشور جهان حضور داشتند.»« هم چنين شرکت کنندگان ميليوني در اجتماع زنان سياه پوست آمريکايي در فيلادلفيا اعلام نمودند اکنون زمان تقويت پيوند روحاني و معنوي در خانواده و جامعه سياه پوستان فرا رسيده است.»
چنان که « صدها هزار نفر از مردم از ايالات متحده که در اجتماع ميليوني مقدس ، به دعوت سازمان ميثاق گردهم آمدند به دعا نشسته و خواستار بازگشت معنويت به جامعه خود شدند.»
«در مراسم ديگري که در شهر لس آنجلس برپا گرديد ، 43 هزار نفر از جوانان آمريکايي با عنوان طرفداران مسيح گردهم آمدند، و هدف از اين همايش را آشنايي با ارزش هاي معنوي و تجديدنظر در مورد ايمان شخصي ذکر کردند.»
«پانزده هزار زن آمريکايي نيز با اجتماعي در سالن اجتماعات شهر اوهايو، ضمن فراخواندن مردم آمريکا به يکتاپرستي، يگانه راه حل خروج از بن بست فعلي جامعه خود را گرايش به ارزش هاي معنوي و مذهب اعلام کردند»
البته به اين نکته اشاره شود که تجمعات روزافزوني که در کشورهاي غربي، به ويژه ايالات متحده، به همراه اصرار بر خواسته هاي فرامادي و مذهبي شکل مي گيرد تنها بخشي از آثار مشهود تغييرات عميق ذائقه معنوي بشر غربي است.با مروري بر اخبار و گزارش هاي موجود درباره تحولات جاري در جوامع غربي به خوبي مي توان با وسعت و گستردگي آثار رويکرد ديني و معنوي جوامع غربي آشنا گرديد که در اين جا تنها به ذکر بخشي کوچکي از اين آثار مي پردازيم.براساس اخبار موجود:«کارشناسان مؤسسه هاي تحقيقاتي در غرب به طراحان بازاريابي مؤسسات بازرگاني و ... اکيداَ توصيه مي نمايند که در برنامه ريزي هاي خود به افزايش جهاني گرايش افراد به مذهب توجه داشته و آن را مدنظر بگيرند.»
با افزايش گرايش شهروندان غربي به ويژه در آمريکا به دين و مذهب «هم اکنون ايستگاه هاي راديويي در آمريکا که برنامه هاي مذهبي پخش مي کنند ميليون ها شنونده را به خود جذب نموده اند.» و «براساس گزارش شبکه خبري رويتر 4/1 کاربران بزرگ سال اينترنت در آمريکا (که حدود 28 ميليون نفر هستند) به دنبال اطلاعات مذهبي و يا معنوي در اين شبکه اند که اين رقم روزانه بالغ بر سه ميليون نفر مي شود.»
هم اکنون کتاب هاي مذهبي در صدر ليست پرفروش ترين کتاب ها در غرب قرار گرفته اند.» براساس گزارش مؤسسه تحقيقات گالوپ (Galiup): در آمريکا حدود 2000 عنوان کتاب در بازار وجوددارد که به موضوعاتي پيرامون عبادت پرداخته اند، اين تعداد سه برابر تعداد عناويني است که در موضوعات جنبي چاپ شده است.»
اقبال عمومي جوامع غربي به مسائل ديني و ... فضايي را به وجود آورده که:«... امروزه (حتي) براي فيزيک دانان، کيهان شناسان، منجمان غربي سودآور شده که در عنوان کتاب هايشان اسم خدا را بگنجانند، گرچه در داخل کتاب کاري به خداي سنتي نداشته باشند، لذا عناويني نظير The Mihd of God و God and the New Physics و غيره رايج شده است!»
شبکة تلويزيوني سي.ان.ان نيز با ارائه آماري در اين زمينه اعلام کرد:«طي سال 1995 انتشار کتاب هاي عمومي از رشد نزديک به 6% برخوردار بوده اند ، در حالي که انتشار کتاب هاي مذهبي نرخ رشدي برابر 20% در همين مدت داشته اند.»
افزايش تمايلات معنوي و مذهبي مردم در کشورهاي غربي تحولات مهمي را نيز در صحنه سياسي و خصوصاء رقابت هاي انتخاباتي پديده آورده است.طي سال هاي اخير، بهره گيري از تبليغات مذهبي در برخي از کشورهاي غربي از سوي کانديداهاي نمايندگي مجلس و نخست وزيري و رياست جموري، به جهت جلب رضايت و آراي مردم، رشد چشم گيري داشته است، چنانکه: «نامزدهاي نخست وزيري در انگلستان از دو حزب کارگر و محافظه کار هر کدام به نحوي کم سابقه به توصيف اعتقادات مذهبي خود پرداختند.»
«در انتخابات پيشين رياست جمهوري آمريکا کلينتون (از حزب دموکرات) و باب دال (از حزب جمهوري خواه) نيز به طرح شعارهاي مذهبي پرداختند.»
«در جريان انتخابات اخير رياست جمهوري آمريکا نيز جورج بوش و مک کين، دو نامزد حزب جمهوري خواه در برنامه هاي تبليغي خود از تأثيراتي که توصيه هاي حضرت عيسي(ع) بر شخصيت آنان داشته است و از عقايد دروني خود درباره دين سخن به ميان آورده اند و «الگور» و «بيل برادلي» دو نامزد حزب دموکرات با بيان اينکه «براي اصلاح جامعه بايد ارزش هاي مذهبي را تقويت کرد» بر مذهبي بودن خود و خانواده هايشان تأکيد نموده اند.» اصالت جريان دين گرايي و معنويت خواهي جوامع غربي
قبل از مرور برخي از گزارش هاي تفصيلي مربوط جريان رو به رشد گرايش هاي ديني و معنوي در کشورهاي غربي، تذکر يک نکته ضروري به نظر مي رسد و آنها اينکه:گرچه در بدو نظر ممکن است برخي تحليل گران با اين توجيه که «غرب حقيقتي جز اراده معطوف به قدرت و تصرف تکنيکي به قوه عقل و تفکر حسابگر نمي شناسد و اگر از تفکر معنوي سخن مي گويد صرفاء براي تقويت نفس خويش است» جنبش دين خواهي و معنويت جويي جوامع غربي را جرياني در راستاي تنوع طلبي و لذت جويي و خودنسياني انسان غربي تحليل نموده و در مجموع آن را بيش از ارضاي سطحي نيازهاي عميق و اصيل انساني تلقي ننمايند. اما واقعيت هاي موجود و تعمق در باطن تحولات ديني و معنوي جوامع مدرن، بي شک ما را بر اين باور مي دارد که:شوق و شور معنوي انسان غربي در عصر امام خميني (ره) برآمده از شعور معنوي و بخشي از آثار «عطش معنوي و گرايش ملت ها به ارزش هاي وحي» مي باشد که امام آن را از جمله ويژگي هاي عصر جديد ذکر نمودند.گرايش هاي چشم گير معنوي و مذهبي جوامع پيشرفته صنعتي نه در خود نسياني بشر، که در خودآگاهي و تجديد عهد فطري انسان با خداوند ريشه دارد، و بشارت طلوع خورشيدي است که از مغرب ارزش هاي حياتي و معنوي در غرب سر برخواهد آورد.آري، ما بر اين باوريم که:«گرايش هاي جسته و گريخته اي که امروزه در جوامع مدرن به سمت مذهب در شرف ظهور و شکل گيري است طليعه اي اميدوار کننده از نوعي بيداري و خودآگاهي ملت هاي آنان است، (چنانکه) بي شک اجتماع عظيم سياه پوستان مسلمان ايالات متحده آمريکا در سال 1995 در واشنگتن و برخواستن طنين پرصلابت «الله اکبر» در مقابل کاخ سفيد، مقر رياست جمهوري آمريکا نشانة ميموني از يک «خيزش معنوي و اخلاقي در کانون يک جامعه مدرن است.»