داود الهامي - وسعت و تنگی رزق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وسعت و تنگی رزق - نسخه متنی

داود الهامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درس‌هايي از مكتب اسلام ـ شماره12، اسفند1375

داود الهامي

روزي از جائي كه گمان نمي­رود

جاي انكار نيست كه بعضي از روزيهاست چه انسان به دنبال آن برود يا نرود، به سراغ او مي­آيند و اين همان قوت لايموت است، ولي انسان هرگز به اين روزي قانع نيست، اين قسم از روزي را خداوند ضامن شده است و بدون تلاش هم اين مقدار از روزي به آن­كس مي­رسد ولي براي توسعه آن، تلاش و كوشش لازم است.

در حديثي از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) آمده است که فرمود:

«وعلموا ان الرزق رزقان: فرزق تطلبونه و رزق يطلبكم أرازقكم من حلال، فانكم ان طلبتموها من وجوهها اكلتموها حلالاً و إن طلبتموها من غير وجوهها اكلتموها حراماً»[1]

بدانيد رزق دوگونه است: رزقي كه شما به دنبال آن مي­رويد و رزقي كه آن به دنبال شما مي­آيد. بنابراين رزق را از طريق حلال طلب كنيد كه اگر از طريق صحيح آن بطلبيد آن را به صورت حلال مي­خوريد و اگر از غير طريق صحيح بطلبيد همان را به صورت حرام مي­خوريد.

علي عليه­السلام در وصيت خود به فرزندش امام مجتبي عليه­السلام مي­فرمايد:

«واعلم يا بُنيّّّّ ان الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق يطلبك فإن أنت لم تأته أتاك...»[2].

پسرم بدانكه «روزي» بر دوگونه است: يك نوع روزي است كه به جستجوي آن برمي­خيزي و روزي ديگري است كه به سراغ تو خواهد آمد يعني اگر توهم به سويش نروي آن به سويت مي­آيد.

اين را نيز نمي­توان انكار كرد كه در پاره­اي از موارد انسان به دنبال چيزي نمي­رود ولي بر اثر يك سلسله تصادفها، موهبتي نصيب او مي­شود، اين حوادث اگرچه در نظر ما تصادف است اما در واقع و از نظر سازمان آفرينش روي حسابي است، بدون شك حساب اين­گونه روزيها از روزيهائي كه در اثر تلاش و كوشش به دست مي­آيند، جداست و هرگز نمي­توان تنها به انتظار آنها نشست.

و لذا در حديثي مي­خوانيم كه يكي از ياران امام صادق عليه­السلام به نام «عمربن مسلم» مدتي به خدمتش نيامد حضرت جوياي حال او شد، عرض كردند: او تجارت را ترك گفته و به عبادت پرداخته است، فرمود: واي بر او «اما علم ان تارك الطلب لا يستجاب له» (آيا نمي­داند كسي كه تلاش و طلب­روزي را ترك گويد، دعايش مستجاب نمي­شود).

سپس افزود: جمعي از ياران رسول خدا صلي الله عليه و آله وقتي آيه «وُ مُنً يتّقِ اللهَ يجًعُلْ لَهْ مُخْرُجاً وُ يرًزُقْهْ مِنً حُيثُ لا يحًتَسِب» نازل شد، درها را به روي خود بستند و مشغول عبادت شدند و گفتند: خداوند روزي ما را عهده­دار شده. اين جريان به گوش پيامبر (صلي الله عليه و آله) رسيد، كسي را نزد آنها فرستاد كه چرا چنين كرده­ايد؟ گفتند: اي رسول خدا! چون خداوند روزي ما را تكفّل فرموده ما مشغول عبادت شديم، پيامبر فرمود: «انه من فعل ذلك لم يستجب له!»[3] (هر كس چنين كند، دعايش مستجاب نمي­شود بر شما باد كه تلاش و طلب كنيد).

قابل توجه اينكه روزي رساندن خداوند «من حيث لا يحتسب» (جائي كه گمان نمي­رود) براي همه نيست، بلكه عطيّه­اي است از طرف خداوند براي كساني كه تقواي الهي را پيشه كنند و اين موهبت خاص خداوند نسبت به آنهاست.

در روايتي از اميرمؤمنان علي عليه­السلام آمده است:

(ان الله سبحانه أبي أن يجعل أرزاق عباده المؤمنين إلّا من حيث لا يحتسبون» [4].

(خداوند روزي بندگان مؤمن خود را از جاهائي كه گمان نداشته باشند، مي­رساند).

شايد از جمله حكمتها اين باشد كه اگر روزي كسي راه معلومي نداشته باشد توكل و اعتمادش به خداوند زيادتر مي­شود و اين باعث زيادي اجر و ثواب و افزوني قدر و منزلت او گردد.

اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه خداوند براي اينكه مردم، در «عالم اسباب» گم نشوند و روزي را نتيجه منحصر به فرد تلاش و كوششهاي خود ندانند گاه به اشخاصي روزي مي­رساند كه تلاش چنداني نكرده­اند و گاه روزي را از كساني مي­گيرد كه پرتلاشند تا روشن سازد در پشت اين دستگاه، قدرت ديگري حاكم است.

وسعت و تنگي رزق

اين تعبير در آيات زيادي تكرار شده است كه خداوند روزي را برا ي هر كس بخواهد گسترش مي­دهد و براي هر كس بخواهد تنگ مي­كند، ممكن است اين توهم را ايجاد كند كه نظام روزي نظامي است كه به كلي از دست انسان خارج است، بنابراين اگر گروهي متنعم و گروه ديگر محرومند همه آنها خواست خداست و كاري از ما ساخته نيست! و اين توهم مي­تواند دستاويز مناسبي براي كساني كه اصل مذهب را زير سؤال مي­برند و آن را مولود حركتها و طرحهاي استعماري مي­پندارند باشد.

ولي اگر در همان آيات و روايات دقت كنيم و در عوامل تنگي و وسعت روزي بينديشيم تفسير آن آيات و اسرار اين روايات كاملاً روشن مي­شود و ديگر جائي براي سمپاشيها باقي نمي­ماند. در جاي خود گفته شده است تعبير به «مشيّت الهي» مفهومش اراده بي­حساب و كتاب نيست بلكه اراده­اي است آميخته با «حكمت»..

حكمت خداونديي ايجاب مي­كند كه هر كس تلاش و كوشش و فداكاري زيادي داشته باشد، روزيش را گسترده­تر گرداند و (وُ أنً لَيسُ لِلإنْسانِ إلّا ما سُعي)[5] (انسان بهره­اي جز نتيجه تلاش و كوشش خود ندارد).

براي همين است كه اميرمؤمنان علي عليه السلام مي­فرمايد:

«ان الأشياء لما ازدوجت ازدوج الكسل و العجز فنتجا بينهما الفقر)[6] (هنگامي كه (در ابتداي كار) موجودات با هم جفت شدند، تنبلي» و «ناتواني» با هم زوج گرديدند فرزندي از آنها متولد شد به نام فقر»!).

آري فقر و تنگدستي يك ملت، نتيجه مستقيم سستيها و تنبليهاي آنهاست و حكمت خداوند ايجاب مي­كند كه روزي را بر چنين كساني تنگ گرداند.

دقت در عوامل وسعت و تنگي روزي در روايات اسلامي شاهد گوياي اين مطلب است.

امام صادق عليه­السلام فرمود:

«والذي بعث جدي بالحقّ نبيّاً إن الله تبارك و تعالي يرزق العبد علي قدرالمّروة و ان المعونة تنزل علي قدر شدّة البلاء»[7].

(سوگند به ذات مقدسي كه جدم را به حق به نبوت مبعوث كرده است كه خداوند متعال انسان را به قدر مروت و شخصيتش روزي مي­دهد و كمك پروردگار متناسب با شدت بلا و حادثه است).

علي عليه­السلام فرمود:

«رزق المرء علي قدر نيته» [8] (روزي مرد به قدر نيت او است).

در حديث ديگر از امام صادق عليه­السلام ميخوانيم:

:كفّ الأذي و قلّة الصخب يزيدان في الرزق بالصدقة» (ترك آزار مردم و جار و جنجال روزي را افزايش مي­دهد).

و نيز در حديثي از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) آمده است:

«طيب الكلام يزيد في الأرزاق» [9] (خوش زباني روزي را زياد مي­كند).

علي عليه­السلام فرمود:

«في سعة الأخلاق كنوز الأرزاق»[10] (گنجهاي روزي در اخلاق خوب و گسترده نهفته شده است).

و در حديث ديگر از امام صادق عليه­السلام آمده:

«كثرة السحت يمحق الرزق»[11] (كثرت حرام روزي را نابود مي­كند).

در روايت آمده است كه:

«الكذب ينقص الرزق و يل للذي يحدّث فيكذّب ليضحك به القوم ويل له ويل له» [12] (دروغ باعث نقصان روزي مي­شود واي بر آنكه سخن دروغ مي­گويد ت قومي را بخنداند، واي بر او، واي بر او.

و از جمله اموري كه در روايات موجب وسعت و فزوني روزي شمرده شده است ، عبارتند از:

صله رحم؛ نظافت خانه و ظروف و بدن؛ مواسات با برادران ديني؛ صبح زود به دنبال كسب و كار رفتن؛ شكر نعمت؛ ترك حرص؛ پرهيز از قسم دروغ، استغفار و توبه از گناهان و حسن نيت.

با وجود تضمين روزي پس چرا گروهي گرسنه­اند؟

در آيات و روايات گذشته اين حقيقت به خوبي منعكس بود كه خداوند روزي همه موجودات زنده را برعهده گرفته و هر كجا باشند به آنها مي­رساند ولي اين سؤال پيش مي­آيد: پس چرا در طول تاريخ به خصوص در دنياي امروز، گروهي از گرسنگي مي­ميرند؟ آيا روزي آنها تأمين نشده است؟

از بحثهاي گذشته پاسخ اين سؤال نيز روشن مي­شود و آن اينكه اولاً: تضمين و تأمين روزي به معناي اين نيست كه آن را بر درِ خانه­اش بفرستند يا لقمه كنند به دهانش بگذارند، بلكه خداوند اسباب و وسائل آن را فراهم كرده و دستور داده است كه با تلاش و كوشش روزي خود را در بياورند حتي مريم عليه­السلام در آن شرائط سخت وضع حمل كه خداوند روزي او را به صورت خرماي تازه (رطب) بر شاخسار نخلي قرار داده بود، مأمور شد در آن حال براي به دست آوردن روزيش حركتي كند و درخت خرما را تكان دهد و مخاطب به جمله :

(وُ هْزّي إلَيكِ بِجِذْعِ النخْلَةِ تُساقِطْ عُلَيكِ رْطَباً جُنِيّاً)

( تو اي مريم تكاني به اين درخت نخل بده تا خرماي تازه بر تو فرو ريزد).

در روايتي امام صادق عليه­السلام فرمود: «لما اهبط آدم الي الأرض احتاج الي الطعام و الشراب، فشكا ذلك الي جبرئيل عليه­السلام فقال له جبرئيل: يا آدم كن حراثاٌ»[13]. (هنگامي كه حضرت آدم به زمين فرود آمد، به غذا و آب احتياج پيدا كرد، از وضع خود به جبرئيل شكايت نمود جبرئيل به او گفت: كشاورزي كن. يعني روزي خود را با كشاورزي از زمين در بياور).

در روايت ديگر از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «ان الله حين اهبط آدم الي الأرض أمره أن يحرث بيده ليأكل من كدّه بعدا لجنة و نعيمها» [14] (هنگامي كه خداوند آدم را به زمين فرود آورد به او دستور داد كشاورزي كند و بعد از بهشت و نعمتهاي آن با دست رنج خود (نان) بخورد).

امام حسن عسكري عليه­السلام فرموده است: «لا يشغلك رزق مضمون عن عمل مفروض» [15] (گرچه خداوند در نظام حكيمانه آفرينش، ارزاق مردم را تضمين فرموده است، ولي مبادا انديشه ضمانت خداوند، مغرورتان سازد و شما را از انجام فريضه كار و كوشش باز دارد).

ثانياً: اگر داستانهائي در گذشته و حال غصب حقوق ديگران كنند و روزيهاي آنها را به ظلم از آنها بگيرند، اين دليل بر عدم تأمين روزي از ناحيه خداوند نيست، به اين معني روزي انسانها از طرف خداوند تضمين شده است، ولي حفظ و نگهداري آن به عهده خود انسانهاست، پس بنابراين علاوه بر مسأله تلاش و كوشش براي تحصيل روزي، وجود عدالت اجتماعي نيز شرط تقسيم عادلانه روزيهاست.

ثالثاً: منابع زيادي براي تغذيه انسانها در همين كره خاكي وجود دارد كه بايد باهوش و درايت آنها را كشف و به كار گرفت و اگر انسان در اين­باره كوتاهي كند، مقصّر خود او است.

همچنانكه تمام جنبدگان روزي خود را از همين زمين به دست مي­آورند انسانها نيز مأمور هستند با تلاش و كوشش روزي­هاي خود را از همين زمين تحصيل نمايند.

علي عليه­السلام مي­فرمايد:

«انظروا الي النملة في صغر جثّتها و لطافة هيئتها، لا تكاد تنال بلحظ البصر و لا بمستدرك الفكر، كيف دبّت علي أرضها و صُبّت علي رزقها تنقل الحبّة الي حْجرها و تعهدها في مستقرها تجمع في حرّها لبردها و في وردها لصدرها، مكفول برزقها، مرزوقة بوفقها...»[16]

(به همين مورچه با آن جُثّه كوچك و اندام ظريفش بنگريد كه از كوچكي و لطافت به خوبي به چشم ديده نمي­شود و در انديشه نمي­گنجد، چگونه روي زمين راه مي­رود و براي به دست آوردن روزي تلاش مي­كند، دانه­ها را به لانه خود منتقل مي­سازد و در جايگاه مخصوص نگهداري مي­كند در فصل گرما براي سرما و در هنگام وجود امكانات براي زماني كه ممكن نيست ذخيره مي­كند، روزيش تضمين گرديده و خوراك لازم و موافق طبعش آفريده شده خداوند منان از او غفلت نمي­كند...) [17].

در كارها، نيكي و محبت نسبت به همسايه­ها و سرانجام توجه به خدا.

تأثير هر يك از اين امور در سالم­سازي جامعه و پيشبرد اهداف اقتصادي و فزوني ارزاق روشن است[18].

اين مطلب نيز ناگفته نماند، چنانچه از معني «رزق» به دست مي­آيد، «رزق» بودن يك چيز بستگي به اندازه انتقاع از آن چيز دارد، پس كسي كه به او مال فراواني عطا شده، ليكن جز مقدار كمي از آن استفاده مي­كند و آن را به ديگران نگه مي­دارد، تمام آن مال رزق او محسوب نمي­شود ممكن است وزر و بال آن مال به گردن او باشد ولي استفاده­اش مال او نيست. بنابراين وسعت و تنگي رزق غير از كثرت مال و قلت آن است. ممكن است كسي با داشتن اموال زياد كم روزي­ترين افراد باشد و بر عكس كسي با داشتن مال كم پرروزي­ترين آنها باشد. Â

. وسائل الشيعة، ج 12، ص 29.[1]

[2] . نهج­البلاغة، نامه شماره 31.

[3] . كافي، ج 5، ص 84.

[4] . غُرر و دْرر آمدي، ج 2، ص 939، شماره 3533.

[5] . سوره نجم، آيه 39.

[6] . كافي، ج5، ص86- وسائل الشيعة، ج12، ص38.

[7] . تفسير نورالثقلين، ج5، ص125 (حديث 31).

[8] . غُرر و دْرر آمدي، ج 4، ص 1629.

[9] . تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 126.

[10] . سفينه البحار، ج 1، 520.

[11] . سفينه البحار، ج 1، 520.

[12] . مجموعه ورّام، ص 102.

[13] . وسائل­الشيعة، ج 13، ص 194.

[14] . وسائل­الشيعة، ج 13، ص 196.

[15] . تحف العقول، ص489.

[16] . نهج­البلاغه، خطبه 185.

[17] . پيام قرآن، تفسير موضوعي نمونه، ج2، ص358، 359.

[18] . پيام قرآن، ج2، ص360.

/ 1