داود الهامي
يك اصل مهم اعتقادي كه كاربرد اقتصادي و اخلاقي هم دارد, مسأله تضمين روزي انسانها از طرف خداوند است و به موجب همين اعتقاد, از حقوق بندگان بر خداوند يكي رزق و روزي بنده است كه خداوند عطاي آن را بهعهده گرفته است و در اين باره آيات زيادي در قرآن شريف وارد شده است. ازجمله ميفرمايد: «و ما من دابّة في الأرض إلا علي الله رزقها و يعلم مستقرها و مستودعها كل في كتاب مبين»[1]. ترجمه: «هيچ جنبندهاي در زمين نيست مگر اينكه روزي او بر خدا است, او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را ميداند, همه اينها در كتاب آشكاري (لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است.» و در بعضي ديگر از آيات آمده است كه وسعت و تنگي روزي به خواست خداست.[2] «رزق» به معني عطا و بخشش مستمر است, و از آنجا كه روزي الهي عطاي مستمر او به موجودات است به آن رزق گفته ميشود. البته مفهوم آن تنها در نيازهاي مادي خلاصه نميشود, بلكه هرگونه عطاي مادي و معنوي را شامل ميگردد و لذا در دعا ميخوانيم: «اللهم ارزقني علماً تاماً» (خدايا علم كامل به من روزي كن) و يا ميگوييم: «اللهم ارزقنا توفيق الطاعة» (خداوندا به ما توفيق اطاعت را روزي كن) و يا ميگوييم: «اللهم ارزقني الشهادة في سبيلك» (خداوندا شهادت در راهت را نصيب من بگردان) بنابراين هرگونه بهرهاي را كه خداوند نصيب بندگان ميكند, از مواد غذائي و مسكن و پوشاك و يا علم و عقل و فهم و ايمان و اخلاص به همه اينها «رزق» گفته ميشود. و تعبير «علي الله رزقها» دلالت بر آن دارد كه روزي دادن بر خدا واجب است و در قرآن كريم بهطور مكرر آمده است كه روزي دادن از كارهاي ويژه خدا و حقي است كه خلق بر خدا دارند, خداوند ميفرمايد: «أمَّن هذا الَّذى يرزقكم إن أمسك رزقه»[3]. (اين كيست كه اگر خدا از روزي دادن خودداري كند, شما را روزي دهد.) «إن الله هو الرزّاق ذو القوة المتين». (خداوند روزيدهنده و صاحب قوت و قدرت كامل است) يعني خداوند در دادن روزي به بندگان نهايت توانائي و تسلط را دارد. «و في السماء رزقكم و ما توعدون فورب السماء و الأرض انه لحق مثل ما انكم تنطقون»[4]. (روزي شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده ميشود, سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين مطلب حق است همانگونه كه شما سخن ميگوييد.) گرچه در بعضي روايات «رزق» در اين آيه به دانههاي حياتبخش باران تفسير شده كه منبع هر خير و بركت در زمين است و آيه «و ما انزل الله من السَّماء من رزق فاحيا به الأرض بعد موتها»[5]. (آنچه خدا از آسمان از رزق نازل كرده و بهوسيله آن زمينهاي مرده را احيا فرموده است.) ولي اين معني ميتواند يكي از مصاديق روشن آيه باشد درحالي كه وسعت مفهوم «رزق» هم باران را شامل ميشود هم نور آفتاب را كه از آسمان بهسوي ما ميآيد و نقش آن در حيات زندگي فوقالعاده حساس است و همچنين هوا را كه مايه حيات همه موجودات زنده است. اما اينكه بندگان بر خدا حقي داشته باشند, اشكالي ندارد, درصورتي كه خود خداوند جاعل اين حق باشد و ديگري در آن دخالت نداشته باشد و اين مسأله در كلام خدا نظائري هم دارد مثل آيه «كتب علي نفسه الرَّحمة»[6]. يعني خداوند رحمت را بر خود واجب كرده است. و نيز آيه «و كان حقّاً علينا نصر المؤمنين»[7]. (ياري مؤمنان بر ما ثابت و لازم است) و آيات ديگر. اعتبار عقلي نيز مؤيد اين معني است, زيرا روزي چيزي است كه مخلوق زنده بهوسيله آن ادامه حيات ميدهد چون وجود يك موجود از فيض خداي متعال است, پس روزي نيز كه وجود موجود متوقف بر آن است از ناحيه او خواهد بود.[8] پس «رزق» با اينكه حق مسلمي است كه خداوند برعهده خود نهاده با اين وصف در واقع بخشش و عطائي است كه بدون استحقاق «مرزوق» از خداوند عطا شده به شخص «مرزوق» رسيده است. مرحوم علامه طباطبائي مينويسد: از اينجا روشن ميشود انساني كه از راه محرمات روزي خود را به چنگ ميآورد, برايش يك روزي حلال و مباحي از نظر تشريع مقدر شده, زيرا ساحت پروردگار منزهتر از آن است كه براي بندهاي حقي برعهده خود نهد, سپس از راه حرام او را روزي داده و در عين حال او را از تصرف كردن در آن نهي و درصورت مخالفت عقاب فرمايد.[9] اين نكته نيز لازم به ذكر است كه «رزق» گرچه در ظاهر ممكن است به غير خداوند عالم نيز نسبت داده شود, چنانكه از امثال «والله خيرالرازقين» كه وجود روزيدهندههاي ديگر را تصديق كرده و خداوند را بهترين آنها معرفي كرده است و همچنين از آيه «و ارزقوهم فيها و اكسوهم» (سفيهان را از مالشان به قدر لزوم نفقه و لباس دهيد.) وليكن در واقع روزي جز به خداوند متعال منسوب نيست عيناً رزق هم مانند عزت و ملك است كه در حقيقت مخصوص خدا ميباشد و ديگران بهواسطه اعطاء و بخشش خداوندي از آن نصيبي گرفتهاند.تقسيم ارزاق
طرز روزي رساندن خداوند متعال به موجودات مختلف راستي حيرتانگيز است از جنيني كه در شكم مادر قرار گرفته تا حشرات گوناگوني كه در اعماق تاريك زمين و در لابلاي درختان و بر فراز كوهها و در قعر درهها زندگي دارند, از ديدگاه علم او هرگز مخفي و پنهان نيستند و آدرس دقيق آنها را ميداند, و روزي آنان را به آنان ميرساند. «رزق» عطيهاي است كه از روي خيرخواهي از طرف خداوند بدون عوض و استحقاق صادر ميشود, پس آن همانند رحمت خداوند بر مخلوقات خويش است و چنانكه رحمت الهي دو قسم است: «رحمت عامه» يعني رحمتي كه شامل جميع خلق از مؤمن, كافر، متقي, فاجر, انسان و غيرانسان ميشود و «رحمت خاصه» يعني رحمتي كه در طريق سعادت(چون ايمان, تقوي و بهشت) قرار گرفته است همچنين «رزق» او هم دو قسم ميباشد «رزق عام» يعني عطيهاي كه وسيله بقاء هر موجود است و «رزق خاص» يعني عطيهاي كه در مجراي حليت واقع است. چنانكه «رحمت عامه و خاصه» هر دو مكتوب و مقدراند, همچنان «رزق عام و خاص» هم هر دو مكتوب و مقدر ميباشند به اين معني «روزي» هر كس از آغاز تا پايان عمر تعيين شده و به او ميرسد. رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در حجةالوداع فرمود: «الا ان الروح الأمين نفث في روعي انه لايموت نفس حتي تستكمل رزقها فاتقوا الله عزوجل و اجملوا في الطلب و لايحملنكم استبطاء شيء من الرزق ان تطلبوه بشيء من معصية الله فإن الله تبارك و تعالي قسّم الأرزاق بين خلقه حلالاً و لميقسّمها حراماً فمن اتقي الله عزوجل و صبر أتاه الله برزقه من حله و من هتك حجاب الستر و عجّل فاخذه من غير حله قصّ به من رزقه الحلال و حوسب عليه يوم القيامة»[10] (آگاه باشيد كه جبرئيل در سويداي دل من دميد كه هيچ كس نميرد مگر آنكه روزيش را به كمال بخورد. پس از خدا بپرهيزيد و طلب روزي را خوب انجام دهيد و مبادا كه كندشدن مقداري از روزي, شما را وادار كند كه آن را با معصيت خدا بطلبيد زيرا خدا روزي را بهطور حلال بين مردم تقسيم كرده نه حرام, پس هر كس از خدا بپرهيزد و صبر كند خدا روزيش را از راه حلال برساند و كسي كه پردهاي را كه خدا قرار داده بدرد و روزي را از غيرحلال بهدست آورد, از روزي حلالي كه دارد بريده ميشود و مورد محاسبه قرار ميگيرد.) امير مؤمنان علي (عليه السلام) ميفرمايد: «و قدر الأرزاق فكثرها و قللها و قسمها علي الضيق و السعة.»[11] (خداوند ارزاق را مقدر ساخته و زياد و كم نموده و برحسب تنگي و وسعت معيشت آن را تقسيم كرده است.) و در حديث ديگر از آن حضرت ميخوانيم كه در تشويق براي تحصيل علم ميفرمايد: «ان طلب العلم اوجب عليكم من طلب المال, ان المال مقسوم مضمون لكم قد قسّمه عادل بينكم و ضمنه و سيفي لكم و العلم مخزون عند أهله قد أمرتم بطلبه» (طلب دانش بر شما از طلب مال لازمتر است چرا كه مال تقسيم و تضمين شده, عادلي آن را قسمت نموده و ضمانت كرده و وفا ميكند, ولي علم و دانش در نزد اهل آن است و شما مأمور به طلب آن هستيد.) نكته مهم اين است كه آيات و روايات مربوط به معين بودن «روزي» در واقع ترمزي است روي افكار مردم حريص و دنياپرست كه براي تأمين زندگي به هر دري ميزنند و هر ظلم و خيانتي را مرتكب ميشوند و به گمان اينكه اگر چنين نكنند, زندگيشان تأمين نميشود و هشداري است به آنها كه بيهوده دست و پا نكنند و از طريق نامشروع براي تهيه روزي تلاش ننمايند همين اندازه كه آنها در طريق مشروع گام بردارند و تلاش و كوشش كنند, مطمئن باشند كه خداوند روزي آنها را ميرساند. مرحوم كليني در كافي از حضرت صادق (عليه السلام) روايت ميكند كه فرمود: امير مؤمنان علي (عليه السلام) زياد يادآور ميشدند كه «اعلموا علماً يقيناً ان الله عزوجل لميجعل للعبدوان اشتد جهده و عظمت حيلته و كثرت مكاـــته ان يسبق ما سمي له في الذكر الحكيم و لميحل من العبد في ضعفه و قلة حيلته». (يقين بدانيد كه هرچند بندهاي سخت تلاش نمايد و چارهانديشيهاي بزرگ و نقشههاي فراوان بهكار برد, خداوند چنين قراري نگذاشته كه وي از آنچه در «ذكر حكيم» الهي برايش معين شده پيشي جويد. اي مردم! هرگز كسي را بر اثر هوشي كه دارد پشيزي افزون ندهند و احدي را بهخاطر حماقتش كم ندهند «فالعالم لهذا العامل به اعظم الناس راحة في منفعته و العالم لهذا التارك له اعظم الناس شغلاً في مضرته و رب منعم عليه مستدرج بالأحسان اليه و رب مغرور في الناس مصنوع له...»[12]. (پس هر كس اين را بداند و بدان عمل كند از همه مردم آسودهتر سود برد ولي كسي كه اين را بداند و عمل نكند گرفتاري و ضرر او بيش از همه مردم است. چه بسا شخصي كه نعمت فراوان به او داده شده همين باعث درهم كوبيدن او است و چه بسا شخصي كه در بين مردم به ظاهر گول خورده ولي در عين حال كارش درست و حسابشده است. واضح است كه تلاش و كوشش شرط بهرهگيري از مواهب زندگي و سستي و تنبلي مايه محروميت و درماندگي ميباشد ولي اينهم ناشي از اشتباه است كه گمان كنيم با حرص و ولع و كارهاي بيرويه روزي انسان افزون ميشود و با متانت و خويشتنداري روزي انسان كم ميشود. در حديثي از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آمده است كه «ان الرزق لايجره حرص حريص و لايصرفه كره كاره»[13]. (روزي از سوي خداوند مقدر شده, نه حرص حريص آن را جلب ميكند و نه اكراه افراد آن را منع مينمايد.) و در حديث ديگري از امام صادق (عليه السلام) آمده است كه در پاسخ كسي كه تقاضاي موعظه كرده بود, فرمود: «و ان كان الرزق مقسوماً فالحرص لماذا؟...»[14]. (هرگاه روزي قسمتشده است حرص براي چيست؟) امير مؤمنان ميفرمايد: «سوف يأتيك ما قدر لك فخفّض في المكتسب»[15]. (آنچه براي تو تقدير شده به زودي ميآيد, پس سهلگيري كن در طلب روزي). باز ميفرمايد: «عجبت لمن علم أن الله قدضمن الأرزاق و قدرها و ان سعيه لايزيده فيما قدر له منها و هو حريص دائب في طلب الرزق»[16]. (تعجب دارم از كسي كه ميداند خداوند روزيها را ضامن شده و آنها را مقدر فرموده است و اينكه با سعي او زياد نميكند براي او آنچه را كه مقدر شده است با وجود اين او در طلب روزي حريص باشد و خود را به مشقّت اندازد.)تلاش براي زندگي
قضاي الهي بر آن تعلق گرفته كه روزي شخص با سعي و كوشش بهدست آيد, و امر به طلب روزي با مقدر بودن آن از طرف خداوند منافات ندارد. بعضي افراد سست و بيحال به اتكاء آيات و رواياتي كه روزي را مقدر و معين معرفي كردهاند فكر ميكنند لزومي ندارد كه انسان براي تهيه معاش زياد تلاش كند, زيرا كه روزي مقدر است و به هر حال به انسان ميرسد. اين نوع برداشت از دين و مذهب بهانهاي شده است كه دشمنان دين و مذهب بگويند كه مذهب عاملي براي تخدير و ركود اقتصادي و خاموش كردن فعاليتهاي مثبت زندگي و تن دادن به انواع محروميتها است. درحالي كه مختصر آشنائي به قرآن و احاديث و سيره پيشوايان دين براي پيبردن به اين حقيقت كافي است كه اسلام پايه هرگونه بهرهگيري مادي و معنوي انسان را سعي و كوشش و تلاش ميشمرد تا آنجا كه در جمله شعارگونه قرآني «ليس للأنسان ألّا ما سعي» بهره انسان را منحصراً در كوشش و كارش قرار داده است. پيشوايان اسلام براي اينكه سرمشقي به ديگران باشند در بسياري از مواقع كار ميكردند. پيامبران الهي نيز از اين قانون مستثني نبودند اگر مفهوم تضمين روزي از طرف خدا, نشستن در خانه و انتظار رسيدن روزي بود نميبايست پيامبران و امامان كه از همه آشناتر به مفاهيم ديني بودند, اين همه براي تحصيل روزي تلاش كنند. در كافي به اسناد خود از ابن عمير از عبداللهبن حجاج, از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: محمدبن منكدر ميگفت: من گمان نميكردم عليبن حسين (عليه السلام) جانشين افضل از خود بگذارد تا پسرش محمدبن علي (عليه السلام) را ديدم و خواستم او را موعظه كنم ولي او مرا موعظه كرد ياران محمدبن منكدر گفتند: چه موعظهاي به تو كرد؟ گفت: من در يك ساعت گرم به يكي از نواحي مدينه رفتم. حضرت باقر (عليه السلام) را ملاقات كردم وي مردي چاق و سنگين بود و به دو غلام سياه تكيه داده بود, به خود گفتم: سبحانالله اين مرد بزرگ قريش در چنين ساعتي در طلب دنياست. حتماً او را موعظه ميكنم به او نزديك شدم و سلام كردم و درحالي كه عرق ميريخت با گشادهرويي جواب سلامم را داد, به او گفتم: اصلحك الله؟ مرد بزرگي از بزرگان قريش در چنين ساعتي با چنين حالي طلب دنيا ميكند؟ تو چه فكر ميكني اگر در اين حال اجلت برسد فرمود: اگر در اين حال مرگ مرا دريابد درحالي كه دريافته كه من مشغول طاعت خدا هستم من بدينوسيله خود را از تو و ساير مردم بينياز ميكنم من وقتي از مرگ ميترسيدم كه درحال معصيت خدا مرگ به سراغم ميآمد. من گفتم راست گفتي خدا تو را رحمت كند, خواستم تو را موعظه كنم, تو مرا موعظه كردي.[17] باز در كافي به اسناد خود از عبدالأعلي مولي آل سام ـ نقل ميكند كه گفت: من در يك روز گرم تابستاني در يكي از راههاي مدينه با امام صادق (عليه السلام) برخورد كردم, گفتم: قربانت گردم! حال تو نزد خدا و نزديكي تو به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) معلوم است در عين حال تو خودت را در چنين روزي به زحمت انداختهاي. حضرت فرمود: يا عبد الأعلي خرجت في طلب الرزق لاستنغي عن مثلك.[18] (اي عبدالاعلي من براي طلب روزي بيرون آمدهام تا از امثال تو بينياز گردم.) غرض مقدر و ثابت بودن روزي هر كس با قضاي الهي, با امر به طلب روزي منافات ندارد به اين معني روزي هر كس مقدر و ثابت است ولي در عين حال مشروط به تلاش و كوشش ميباشد و هرگاه اين شرط حاصل نشود, مشروط نيز از ميان خواهد رفت.[1] . سوره هود, آيه 6. [2] . سوره روم, آيه 37. [3] . سوره الملك, آيه 21. [4] . الذاريات, 58, 23. [5] . جاثيه, 5. [6] . الانعام, 12. [7] . الروم, 47. [8] . الميزان, ج 7, ص 127 و 133 و ج10, ص 88 ـ ترجمه الميزان, ج 13, ص 195. [9] . سوره نساء, آيه 5. [10] . كافي, ج 5، ص 80. [11] . كافي, ج 5, ص 81 و 82. [12] . كافي, ج 5, ص 81 و 82. [13] . تفسير نورالثقلين, ج 5, ص 126. [14] . تفسير نورالثقلين, ج 5, ص 126. [15] . غرر و درآمدي, ج 4, ص 134, شماره 5586. [16] . غرر و دررآمدي, ج 4, ص 1879. [17] . كافي, ج 5, ص 74 و 73. [18] . كافي, ج 5, ص 74.