حسين پورشريف - حدیث کامیابی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حدیث کامیابی - نسخه متنی

حسین پورشریف

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حديث زندگي _ شماره3

حسين پورشريف

در باورهاى دينى ما، موفقيت، يك محصول است؛ ميوه‏اى شيرين كه مى‏توان بذر آن را كِشت و نهال آن را به بار نشاند و روزى برداشت كرد. چنين نيست كه براى گروهى از انسان‏ها سرنوشتِ «پيروزى» و براى گروهى ديگر، سرنوشت «شكست»، رقم خورده باشد. اين، برداشتى است كه هر كس اندكى با تعاليم و معارف اسلام و نيز فرهنگ اهل بيت(ع) آشنا باشد، بدان خواهد رسيد. چنين كسى همچنين به روشنى درمى‏يابد كه در نظام تربيتى اسلام، «موفقيت»، ماهيّتى دوگانه دارد، به اين معنا كه در اسلام، پيوند عميقى ميان ابعاد مادى و غير مادّى موفقيت، برقرار است. هر پيروزى ظاهرى، چنانچه از ارزش‏هاى معنوى(نيّت درست، رعايت حقوق خدا و خود و ديگر انسان‏ها و حتّى طبيعت، و...) تهى باشد، ناتمام و گاه حتّى زيان و شكست است. بر اين اساس، نگاهى گذرا به برخى عوامل موفقيت از ديدگاه قرآن و حديث مى‏افكنيم:

دور انديشى و خيرخواهى

پيامبر اكرم: اَلظَّفَرُ بِالجَزمِ والحَزمِ.[1] پيروزى، در گرو اراده قاطع و دورانديشى است. امام على(ع): الأخذُ عَلَى العَدُوِّ بِالفَضلِ أحَدُ الظَّفَرَينِ.[2] برترى جستن بر دشمن با احسان و بخشش، يكى از پيروزى‏هاست. اَلظَّفَرُ بِالحَزمِ والحَزمُ بِإجالَةِ الرَّأيِ.[3] پيروزى، وابسته به دورانديشى (و احتياط) است و دورانديشى در گرو به‏كار انداختن رأى.

اِستَعمِلْ مَعَ عَدُوِّكَ مُراقَبَةَ الإمكانِ وَ انتِهازَ الفُرصَةِ، تَظْفَرْ.[4] براى مقابله با دشمنت، منتظر توانايى يافتن بر او و به‏دست آوردن فرصت باش كه در اين صورت، پيروز مى‏شوى. لا تَبطَرَنَّ بِالظَّفَرِ، فَإنّكَ لا تَأمَنُ ظَفَرَ الزَّمانِ بِكَ.[5] از پيروزى سرمست مشو؛ زيرا كه از پيروزى زمانه بر خود در امان نيستى. ظَفَرُ الكِرامِ عَفوٌ و إحسانٌ، ظَفَرُ اللِّئامِ تَجَبُّرٌ و طُغيانٌ.[6] پيروزى مردان بزرگوار، گذشت و احسان است و پيروزى مردان فرومايه، زورگويى و گردنكشى.

توفيق

امام على(ع): التُّوفيقُ رأسُ النَّجاحِ.[7] توفيق، اساس كاميابى است. بِالتَّوفيقِ تَكونُ السَّعادَةُ.[8] با توفيق، خوش‏بختى به دست مى‏آيد. امام رضا(ع): مَن سَألَ اللَّهَ التَّوفيقَ ولَم يَجتَهِدْ فَقَدِ اسْتَهزَءَ بِنَفسِهِ.[9] هر كس از خدا توفيق طلبد، ولى تلاش نكند، خود را ريشخند كرده است.

مشورت

امام على(ع): المُستَشيرُ عَلى‏ طَرَفِ النَّجاحِ.[10] مشورت كننده، بر لبه پيروزى است. پيامبر اكرم: مُشاوَرَةُ العاقِلِ النّاصِحِ رُشدٌ و يُمنٌ و تَوفيقٌ مِنَ اللَّهِ.[11] مشورت كردن با انسان خردمندِ دلسوز، هدايت و فرخندگى و توفيق الهى را در بر دارد.

اراده

امام على(ع): ولا تَجتَمِعُ عَزيمَةٌ و وَليمَةٌ؛ ما أنقَضَ النَّومَ لِعزائمِ اليَومِ وأمحى‏ الظُّلمَ لِتَذاكيرِ الهِمَمِ.[12] عزم و اراده (براى رسيدن به كمالات و مقامات عاليه) با سورچرانى (و راحت‏طلبى) سازگار نيست؛ چه بسيار خواب‏هاى شبانگاهى كه تصميمات روز را برهم زده، و چه بسيار تاريكى‏هايى كه ياد همّت‏هاى بلند را از خاطره‏ها زدوده است! أصلُ العَزمِ الحَزمُ، وَثَمَرَتُهُ الظَّفَرُ.[13] ريشه اراده و تصميم، دورانديشى است و ميوه آن، كاميابى.

آگاهى و انديشه

امام على(ع): مَن أسهَرَ عَينَ فِكرَتِهِ بَلَغَ كُنهَ هِمَّتِهِ.[14] هر كه ديده انديشه‏اش را شب‏ها بيدار نگه دارد، به اوج همّت و خواست خود برسد. مَن قاتَلَ جَهلَهُ بِعلمِهِ فازَ بِالحَظِّ الأسعَدِ.[15] هر كس با دانش خود به جنگ نادانى برود، به بالاترين خوش‏بختى دست يافته است. مَن تَفَكَّرَ في آلاءِ اللَّهِ وُفِّقَ.[16] كسى كه در نعمت‏هاى الهى انديشه كند، موفق شده است.

همت

امام على(ع): مَن بَذَلَ جُهدَ طاقَتِهِ بَلَغَ كُنهَ إرادَتِهِ.[17] هر كه نهايت توان خود را به كار گيرد، به نهايت خواست خود دست يابد. مَن كانَتِ الْآخِرَةُ هِمَّتَهُ بَلَغَ مِنَ الخَيرِ غايَةُ اُمنِيَّتِهِ.([18] هر كس كه آخرت، همّ و غمّ او باشد، در خير و خوبى به اوج خواست خود مى‏رسد.

كوشش

قرآن كريم: والَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنَا و إنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ.[19] و كسانى كه در راه ما كوشيده‏اند، به يقين، راه‏هاى خود را بر آنان مى‏نماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است. امام على(ع): وَمَا المَغرُورُ الَّذي ظَفَرَ مِنَ الدُّنيا بِأعلى‏ هِمَّتِهِ

كَالآخِرِ الَّذي ظَفَرَ مِنَ الآخرِةِ بِأدنى‏ سَهمَتِهِ.[20] مرد مغرور و فريب خورده‏اى كه تا آخرين درجه سعى و تلاش كوشيده و بر جهان پيروز گرديده است، همانند رادمردى كه آخرت را با كم‏ترين بهره خويش به دست آورده، همانند نيست.

بردبارى

امام صادق(ع): يَظفَرُ مَن يَحلُمُ.[21] بردبار، پيروز است. امام على(ع): مَن حَلُمَ عَن عَدُوِّهِ ظَفِرَ بِهِ.[22] آن كه در برابر دشمنش بردبارى نشان دهد، بر او پيروز شود. مَنِ استَعانَ بِالحِلمِ عَلَيكَ غَلبَكَ و تَفَضَّلَ عَلَيك.[23] آن كس كه در برابر تو از بردبارى مدد جويد، بر تو چيره مى‏شود و برترى مى‏يابد.

شكيبايى

قرآن كريم: يا أيُّهَا النَّبىُّ! حَرِّضِ المُؤمِنينَ عَلَى القِتالِ إن يَكُن مِنكُم عِشرونَ صابِرُونَ يَغلِبُوا مِأتَينِ و إن يَكُن مِنكُم مئةٌ يَغلِبُوا ألفاً مِنَ الَّذينَ كَفَروُا بِأنَّهُم قَومٌ لا يَفقَهُونَ.[24] اى پيامبر! مؤمنان را به جهاد برانگيز. اگر از شما بيست تن، شكيبا باشند، بر دويست تن چيره آيند، و اگر از شما يكصدتن شكيبا باشند، بر هزارتن از كافران غالب شوند؛ زيرا آنان (كافران)، مردمى هستند كه نمى‏فهمند. امام على(ع): بِالصَّبرِ تُدرَكُ مَعالِي الاُمُورِ.[25] با صبر، به مقامات بلند مى‏توان رسيد. مَن رَكِبَ مَركَبَ الصَّبرِ اهْتَدى‏ إلى‏ مِضمارِ النَّصرِ.[26] هر كه بر مَركب صبر نشيند، به خط پايان پيروزى رسد. لا يَعدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ، و إن طالَ بِه الزَّمانُ.[27] شكيبا، سرانجام كامياب مى‏شود؛ هر چند بعد از زمانى دراز باشد. الصَّبرُ عَلى‏ مُضَضِ الغُصَصِ يُوجِبُ الظَّفَرَ بِالفُرَصِ.[28] صبر در برابر درد و رنج غصه‏ها، موجب دست يافتن به فرصت‏هاست. الصَّبرُ مِفتاحُ الدَّركِ، و النُّجحُ عُقبى‏ مَن صَبَرَ.[29] صبر، كليد رسيدن است و كاميابى، عاقبت كسى است كه صبر كند. امام صادق(ع): الصَّبرُ يَعقِبُ خَيراً، فَاصبِرُوا تَظفَرُوا.[30] صبر، پيامد نيك دارد. پس صبر كنيد تا كامياب شويد. مسيح(ع): إنّكُم لا تُدرِكُونَ ما تُحِبُّونَ إلّا بِصَبركُم عَلى‏ ما تَكرَهونَ.[31] شما به آنچه دوست داريد، نخواهيد رسيد، مگر با صبر در برابر آنچه ناخوش مى‏داريد.

غنيمت شمردن فرصت‏ها

امام على(ع): الفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ، فَانْتَهِزوُا فُرَصَ الخَيرِ.[32] فرصت‏ها همانند ابرها مى‏گذرند. پس فرصت‏هاى نيك را غنيمت شمريد. بادِرِ الفُرصَةَ قَبلَ أن تَكونَ غُصَّةً.[33] فرصت‏ها را درياب، قبل از اين كه به حسرت تبديل شوند. امام صادق(ع): مَنِ انْتَظَرَ بمُعاجَلَةِ الفُرصَةِ مُؤاجَلَةَ الإستِقصاءِ سَلَبَتهُ الأيّامُ فُرصَتَهُ؛ لِأنَّ مِن شَأنِ الأيّامِ السَّلبَ، وسَبيلُ الزَّمَنِ الفَوتُ.[34] به هر كس فرصتى دست دهد و او به انتظار دست دادن فرصت كامل (و رسيدن به شكلى كاملاً مطلوب) آن را تأخير اندازد، روزگار، همان فرصت را نيز از او بربايد؛ زيرا كار ايّام، بردن است و روش زمان، از دست رفتن.

انگيزه زيبا و پاك

حضرت على(ع): بِحُسنِ النِّيّاتِ تَنجَحُ المَطالِبُ.[35] با انگيزه‏هاى نيكو، خواست‏ها برآورده مى‏شود. أقرَبُ النِّيّاتِ بِالنَّجاحِ أعوَدُها بِالصَّلاحِ.[36] نزديك‏ترين انگيزه‏ها به كاميابى، شايسته‏ترين آنهاست. فِي إخلاصِ النِّيّاتِ نَجاحُ الاُمورِ.[37] راز كاميابى در كارها، پاكسازى انگيزه‏هاست.

شكر

قرآن كريم: لَئِن شَكَرتُم لَأزيدَنَّكُم، ولَئِن كَفَرتُم إنَّ عَذابي لَشَديدٌ.[38] اگر (نعمت‏هايم را) سپاس گوييد، بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى كنيد، همانا عذاب من سخت خواهد بود. امام على(ع): لا زَوالَ للنَّعماءِ إذا شَكَرتَ ولا بَقاءَ لَها إذا كَفَرتَ.[39] برخوردارى (كاميابى)، پايانى ندارد اگر شكرگزار باشى، و دوامى ندارد، اگر ناشكرى نمايى. در آخر، يكى از شيرين‏ترين‏ها در پيروزى را كه در نامه اميرمؤمنان به فرزندش امام حسن(ع) آمده است، مى‏آوريم: خُذْ عَلى‏ عَدُوِّكَ بِالفَضلِ فَإنَّهُ أحلَى الظَّفَرَينِ.[40] با دشمنانت با فضيلت و بزرگوارى رفتار كن، كه رفتار نيكو با دشمن، يكى از شيرين‏ترين‏ها در پيروزى است.


[1] . بحار الأنوار، ج 77، ص 165.

[2] . غُرر الحكم، ح 1676.

[3] . نهج‏البلاغه، حكمت 48.

[4] . غرر الحكم، ح 2347.

[5] . همان، ح 10292.

[6] . همان، ح 6044 و 6045.

[7] . همان، ح 942.

[8] . همان، ح 4196.

[9] . بحار الأنوار، ج 75، ص 356.

[10] . غرر الحكم، ح 1217.

[11] . المحاسن، ص 602.

[12] . نهج‏البلاغه، خطبه 241.

[13] . غررالحكم، ح 3095.

[14] . همان، ح 8784.

[15] . همان، ح 8859.

[16] . همان، ح 3135.

[17] . همان، ح 8785.

[18] . همان، ح 8902.

[19] . سوره عنكبوت، آيه 69.

[20] . نهج‏البلاغه، حكمت 370.

[21] . بحارالأنوار، ج 78، ص 269.

[22] . كنزالفوائد، ج 1، ص 319.

[23] . غررالحكم، ح 9132.

[24] . سوره انفال، آيه 65.

[25] . غررالحكم، ح 4276.

[26] . بحارالأنوار، ج 78، ص 79.

[27] . نهج‏البلاغه، حكمت 153.

[28] . غررالحكم، ح 2096.

[29] . بحارالأنوار، ج 78، ص 45.

[30] . مشكاة الأنوار، ص 22.

[31] . مسكّن الفؤاد، ص 47 و 48.

[32] . وسائل الشيعة، ج 16، ص 84.

[33] . مستدرك الحاكم، ج 12، ص 142.

[34] . بحار الأنوار، ج 78، ص 268.

[35] . نهج‏البلاغه، نامه 31.

[36] . غررالحكم، ح 4349.

[37] . همان، ح 3289.

[38] . همان، ح 6510.

[39] . سوره ابراهيم، آيه 7.

[40] . الكافى، ج 2، ص 94.

/ 1