حسين پورشريف
در باورهاى دينى ما، موفقيت، يك محصول است؛ ميوهاى شيرين كه مىتوان بذر آن را كِشت و نهال آن را به بار نشاند و روزى برداشت كرد. چنين نيست كه براى گروهى از انسانها سرنوشتِ «پيروزى» و براى گروهى ديگر، سرنوشت «شكست»، رقم خورده باشد. اين، برداشتى است كه هر كس اندكى با تعاليم و معارف اسلام و نيز فرهنگ اهل بيت(ع) آشنا باشد، بدان خواهد رسيد. چنين كسى همچنين به روشنى درمىيابد كه در نظام تربيتى اسلام، «موفقيت»، ماهيّتى دوگانه دارد، به اين معنا كه در اسلام، پيوند عميقى ميان ابعاد مادى و غير مادّى موفقيت، برقرار است. هر پيروزى ظاهرى، چنانچه از ارزشهاى معنوى(نيّت درست، رعايت حقوق خدا و خود و ديگر انسانها و حتّى طبيعت، و...) تهى باشد، ناتمام و گاه حتّى زيان و شكست است. بر اين اساس، نگاهى گذرا به برخى عوامل موفقيت از ديدگاه قرآن و حديث مىافكنيم:دور انديشى و خيرخواهى
پيامبر اكرم: اَلظَّفَرُ بِالجَزمِ والحَزمِ.[1] پيروزى، در گرو اراده قاطع و دورانديشى است. امام على(ع): الأخذُ عَلَى العَدُوِّ بِالفَضلِ أحَدُ الظَّفَرَينِ.[2] برترى جستن بر دشمن با احسان و بخشش، يكى از پيروزىهاست. اَلظَّفَرُ بِالحَزمِ والحَزمُ بِإجالَةِ الرَّأيِ.[3] پيروزى، وابسته به دورانديشى (و احتياط) است و دورانديشى در گرو بهكار انداختن رأى. اِستَعمِلْ مَعَ عَدُوِّكَ مُراقَبَةَ الإمكانِ وَ انتِهازَ الفُرصَةِ، تَظْفَرْ.[4] براى مقابله با دشمنت، منتظر توانايى يافتن بر او و بهدست آوردن فرصت باش كه در اين صورت، پيروز مىشوى. لا تَبطَرَنَّ بِالظَّفَرِ، فَإنّكَ لا تَأمَنُ ظَفَرَ الزَّمانِ بِكَ.[5] از پيروزى سرمست مشو؛ زيرا كه از پيروزى زمانه بر خود در امان نيستى. ظَفَرُ الكِرامِ عَفوٌ و إحسانٌ، ظَفَرُ اللِّئامِ تَجَبُّرٌ و طُغيانٌ.[6] پيروزى مردان بزرگوار، گذشت و احسان است و پيروزى مردان فرومايه، زورگويى و گردنكشى.توفيق
امام على(ع): التُّوفيقُ رأسُ النَّجاحِ.[7] توفيق، اساس كاميابى است. بِالتَّوفيقِ تَكونُ السَّعادَةُ.[8] با توفيق، خوشبختى به دست مىآيد. امام رضا(ع): مَن سَألَ اللَّهَ التَّوفيقَ ولَم يَجتَهِدْ فَقَدِ اسْتَهزَءَ بِنَفسِهِ.[9] هر كس از خدا توفيق طلبد، ولى تلاش نكند، خود را ريشخند كرده است.مشورت
امام على(ع): المُستَشيرُ عَلى طَرَفِ النَّجاحِ.[10] مشورت كننده، بر لبه پيروزى است. پيامبر اكرم: مُشاوَرَةُ العاقِلِ النّاصِحِ رُشدٌ و يُمنٌ و تَوفيقٌ مِنَ اللَّهِ.[11] مشورت كردن با انسان خردمندِ دلسوز، هدايت و فرخندگى و توفيق الهى را در بر دارد.اراده
امام على(ع): ولا تَجتَمِعُ عَزيمَةٌ و وَليمَةٌ؛ ما أنقَضَ النَّومَ لِعزائمِ اليَومِ وأمحى الظُّلمَ لِتَذاكيرِ الهِمَمِ.[12] عزم و اراده (براى رسيدن به كمالات و مقامات عاليه) با سورچرانى (و راحتطلبى) سازگار نيست؛ چه بسيار خوابهاى شبانگاهى كه تصميمات روز را برهم زده، و چه بسيار تاريكىهايى كه ياد همّتهاى بلند را از خاطرهها زدوده است! أصلُ العَزمِ الحَزمُ، وَثَمَرَتُهُ الظَّفَرُ.[13] ريشه اراده و تصميم، دورانديشى است و ميوه آن، كاميابى.آگاهى و انديشه
امام على(ع): مَن أسهَرَ عَينَ فِكرَتِهِ بَلَغَ كُنهَ هِمَّتِهِ.[14] هر كه ديده انديشهاش را شبها بيدار نگه دارد، به اوج همّت و خواست خود برسد. مَن قاتَلَ جَهلَهُ بِعلمِهِ فازَ بِالحَظِّ الأسعَدِ.[15] هر كس با دانش خود به جنگ نادانى برود، به بالاترين خوشبختى دست يافته است. مَن تَفَكَّرَ في آلاءِ اللَّهِ وُفِّقَ.[16] كسى كه در نعمتهاى الهى انديشه كند، موفق شده است.همت
امام على(ع): مَن بَذَلَ جُهدَ طاقَتِهِ بَلَغَ كُنهَ إرادَتِهِ.[17] هر كه نهايت توان خود را به كار گيرد، به نهايت خواست خود دست يابد. مَن كانَتِ الْآخِرَةُ هِمَّتَهُ بَلَغَ مِنَ الخَيرِ غايَةُ اُمنِيَّتِهِ.([18] هر كس كه آخرت، همّ و غمّ او باشد، در خير و خوبى به اوج خواست خود مىرسد.كوشش
قرآن كريم: والَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنَا و إنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ.[19] و كسانى كه در راه ما كوشيدهاند، به يقين، راههاى خود را بر آنان مىنماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است. امام على(ع): وَمَا المَغرُورُ الَّذي ظَفَرَ مِنَ الدُّنيا بِأعلى هِمَّتِهِ كَالآخِرِ الَّذي ظَفَرَ مِنَ الآخرِةِ بِأدنى سَهمَتِهِ.[20] مرد مغرور و فريب خوردهاى كه تا آخرين درجه سعى و تلاش كوشيده و بر جهان پيروز گرديده است، همانند رادمردى كه آخرت را با كمترين بهره خويش به دست آورده، همانند نيست.بردبارى
امام صادق(ع): يَظفَرُ مَن يَحلُمُ.[21] بردبار، پيروز است. امام على(ع): مَن حَلُمَ عَن عَدُوِّهِ ظَفِرَ بِهِ.[22] آن كه در برابر دشمنش بردبارى نشان دهد، بر او پيروز شود. مَنِ استَعانَ بِالحِلمِ عَلَيكَ غَلبَكَ و تَفَضَّلَ عَلَيك.[23] آن كس كه در برابر تو از بردبارى مدد جويد، بر تو چيره مىشود و برترى مىيابد.شكيبايى
قرآن كريم: يا أيُّهَا النَّبىُّ! حَرِّضِ المُؤمِنينَ عَلَى القِتالِ إن يَكُن مِنكُم عِشرونَ صابِرُونَ يَغلِبُوا مِأتَينِ و إن يَكُن مِنكُم مئةٌ يَغلِبُوا ألفاً مِنَ الَّذينَ كَفَروُا بِأنَّهُم قَومٌ لا يَفقَهُونَ.[24] اى پيامبر! مؤمنان را به جهاد برانگيز. اگر از شما بيست تن، شكيبا باشند، بر دويست تن چيره آيند، و اگر از شما يكصدتن شكيبا باشند، بر هزارتن از كافران غالب شوند؛ زيرا آنان (كافران)، مردمى هستند كه نمىفهمند. امام على(ع): بِالصَّبرِ تُدرَكُ مَعالِي الاُمُورِ.[25] با صبر، به مقامات بلند مىتوان رسيد. مَن رَكِبَ مَركَبَ الصَّبرِ اهْتَدى إلى مِضمارِ النَّصرِ.[26] هر كه بر مَركب صبر نشيند، به خط پايان پيروزى رسد. لا يَعدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ، و إن طالَ بِه الزَّمانُ.[27] شكيبا، سرانجام كامياب مىشود؛ هر چند بعد از زمانى دراز باشد. الصَّبرُ عَلى مُضَضِ الغُصَصِ يُوجِبُ الظَّفَرَ بِالفُرَصِ.[28] صبر در برابر درد و رنج غصهها، موجب دست يافتن به فرصتهاست. الصَّبرُ مِفتاحُ الدَّركِ، و النُّجحُ عُقبى مَن صَبَرَ.[29] صبر، كليد رسيدن است و كاميابى، عاقبت كسى است كه صبر كند. امام صادق(ع): الصَّبرُ يَعقِبُ خَيراً، فَاصبِرُوا تَظفَرُوا.[30] صبر، پيامد نيك دارد. پس صبر كنيد تا كامياب شويد. مسيح(ع): إنّكُم لا تُدرِكُونَ ما تُحِبُّونَ إلّا بِصَبركُم عَلى ما تَكرَهونَ.[31] شما به آنچه دوست داريد، نخواهيد رسيد، مگر با صبر در برابر آنچه ناخوش مىداريد.غنيمت شمردن فرصتها
امام على(ع): الفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ، فَانْتَهِزوُا فُرَصَ الخَيرِ.[32] فرصتها همانند ابرها مىگذرند. پس فرصتهاى نيك را غنيمت شمريد. بادِرِ الفُرصَةَ قَبلَ أن تَكونَ غُصَّةً.[33] فرصتها را درياب، قبل از اين كه به حسرت تبديل شوند. امام صادق(ع): مَنِ انْتَظَرَ بمُعاجَلَةِ الفُرصَةِ مُؤاجَلَةَ الإستِقصاءِ سَلَبَتهُ الأيّامُ فُرصَتَهُ؛ لِأنَّ مِن شَأنِ الأيّامِ السَّلبَ، وسَبيلُ الزَّمَنِ الفَوتُ.[34] به هر كس فرصتى دست دهد و او به انتظار دست دادن فرصت كامل (و رسيدن به شكلى كاملاً مطلوب) آن را تأخير اندازد، روزگار، همان فرصت را نيز از او بربايد؛ زيرا كار ايّام، بردن است و روش زمان، از دست رفتن.انگيزه زيبا و پاك
حضرت على(ع): بِحُسنِ النِّيّاتِ تَنجَحُ المَطالِبُ.[35] با انگيزههاى نيكو، خواستها برآورده مىشود. أقرَبُ النِّيّاتِ بِالنَّجاحِ أعوَدُها بِالصَّلاحِ.[36] نزديكترين انگيزهها به كاميابى، شايستهترين آنهاست. فِي إخلاصِ النِّيّاتِ نَجاحُ الاُمورِ.[37] راز كاميابى در كارها، پاكسازى انگيزههاست.شكر
قرآن كريم: لَئِن شَكَرتُم لَأزيدَنَّكُم، ولَئِن كَفَرتُم إنَّ عَذابي لَشَديدٌ.[38] اگر (نعمتهايم را) سپاس گوييد، بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى كنيد، همانا عذاب من سخت خواهد بود. امام على(ع): لا زَوالَ للنَّعماءِ إذا شَكَرتَ ولا بَقاءَ لَها إذا كَفَرتَ.[39] برخوردارى (كاميابى)، پايانى ندارد اگر شكرگزار باشى، و دوامى ندارد، اگر ناشكرى نمايى. در آخر، يكى از شيرينترينها در پيروزى را كه در نامه اميرمؤمنان به فرزندش امام حسن(ع) آمده است، مىآوريم: خُذْ عَلى عَدُوِّكَ بِالفَضلِ فَإنَّهُ أحلَى الظَّفَرَينِ.[40] با دشمنانت با فضيلت و بزرگوارى رفتار كن، كه رفتار نيكو با دشمن، يكى از شيرينترينها در پيروزى است.[1] . بحار الأنوار، ج 77، ص 165. [2] . غُرر الحكم، ح 1676. [3] . نهجالبلاغه، حكمت 48. [4] . غرر الحكم، ح 2347. [5] . همان، ح 10292. [6] . همان، ح 6044 و 6045. [7] . همان، ح 942. [8] . همان، ح 4196. [9] . بحار الأنوار، ج 75، ص 356. [10] . غرر الحكم، ح 1217. [11] . المحاسن، ص 602. [12] . نهجالبلاغه، خطبه 241. [13] . غررالحكم، ح 3095. [14] . همان، ح 8784. [15] . همان، ح 8859. [16] . همان، ح 3135. [17] . همان، ح 8785. [18] . همان، ح 8902. [19] . سوره عنكبوت، آيه 69. [20] . نهجالبلاغه، حكمت 370. [21] . بحارالأنوار، ج 78، ص 269. [22] . كنزالفوائد، ج 1، ص 319. [23] . غررالحكم، ح 9132. [24] . سوره انفال، آيه 65. [25] . غررالحكم، ح 4276. [26] . بحارالأنوار، ج 78، ص 79. [27] . نهجالبلاغه، حكمت 153. [28] . غررالحكم، ح 2096. [29] . بحارالأنوار، ج 78، ص 45. [30] . مشكاة الأنوار، ص 22. [31] . مسكّن الفؤاد، ص 47 و 48. [32] . وسائل الشيعة، ج 16، ص 84. [33] . مستدرك الحاكم، ج 12، ص 142. [34] . بحار الأنوار، ج 78، ص 268. [35] . نهجالبلاغه، نامه 31. [36] . غررالحكم، ح 4349. [37] . همان، ح 3289. [38] . همان، ح 6510. [39] . سوره ابراهيم، آيه 7. [40] . الكافى، ج 2، ص 94.