نـويـسـد كـه من در قوانين و معارف اسلام دقت كاملى نموده ام آنقدر كه مساءله جانشينى را اسلام
اهـمـيـت و تـوضـيـح داده هيچ يك از قوانين ديگر رابان درجه توضيح نداده است و عجيب است كه
مـسـلمـانـان راجـع بـايـن مـسـاءله بـيـشـتـر از هـر چـيـز بـا يـكـديـگـر اخـتـلاف نـموده اند و اين
دليل بزرگى است كه مسلمين نسبت بيكديگر حق كُشى مى كنند!
آقاى عبدالغفار در حاليكه سخت متاءثر شده بود گفت :دوست محترم بسيار مايلم كه در فرصت
مـنـاسبى درباره اين موضوع بيشتر با هم سخن بگوئيم تا شايد همين اندازه كه بين من و شما
اخـتـلاف بـرداشـتـه شود اين لكه ننگ را از دامن مسلمانان پاك كنيم و بهمين جهت پس از چند روز
آقاى عبدالغفار نزد استاد عبدالعلى رفت و در مدت سه شبانه روز كه استاد عبدالعلى با آقاى
عـبـدالغفار در مساءله امامت بحث كردند استاد عبدالعلى توانست رفيق خود را از رويه اوليه اش
مـنـصـرف كـنـد و سپس رو بمن كرد و گفت :دوست ارجمند تجربه براى ما ثابت كرد كه اگر
شـخـصـى بـدسـتـورات ديـن مـقـدس اسـلام در سـخـن گـفـتـن و مـنـاظـره
عمل نمايد مى تواند بر طرف مقابل خود فائق گردد. من گفتم بسيار مايلم مشروحا طرز مباحثه
و گفتگو را از شما بياموزم .
دستورات شش گانه بحث و مناظره
اسـتـاد عـبـدالعـلى گفت :من با عمل نمودن بشش دستور از قوانين بحث و مناظره اسلام در مدت دهسال اخير توانسته ام جمع زيادى را به دين مقدس اسلام مشرّف كنم تا آنها در آغوش سعادت و
خوشبختى زندگى كنند و آن شش دستور اينست :يك :حسن استماع .مـى تـوان بـايـن وسـيـله طـرف را تشويق كرد كه بسخنان خود ادامه دهد؛ اخلاق و عقائد خود را
ظـاهـر سازد و نكات ضعف و اشتباه او معلوم گردد و بعلاوه با استماع دقيق مى توان خود را در
قلوب ديگران جاى داد پيغمبر اسلام فرمود:من المروة ان ينصت الاخ لاخيه اذا احدثه .از آثـار جوانمردى اينست كه در مقابل سخن گفتن دوست خود لب فرو بندد و بسخنان او گوش
دهد.پيشواى پنجم مسلمانان امام باقر - عليه السلام - فرمود:وتعلم حسن الاستماع كماتتعلم حسن القول ولاتقطع على احد حديثه .(اى مـسـلمـان ) اسـتـمـاع دقـيـق را هـنگام سخن گفتن ديگران بياموز چنانكه خوشزبانى را بايد
بياموزى و تا مى توانى در ميان گفتار ديگران سخن مگو و كلامشان را قطع منما.قرآن كتاب آسمانى مسلمين اين نمونه افراد را ستوده و آنان را مردان با خرد اجتماع دانسته است
كه مى فرمايد:الذيـن يـسـتـمـعـون القـول فـيـتـبـعون احسنه اولئك الذين هداهم اللّه و اولئك هم اولوا الالباب
.((56))جـمـيـعـتـى كـه گـوش بـگفتار و سخنان ديگران داده و از ميان كلمات آنان نيكوترش را انتخاب
نموده و بكار مى بندند اينان را پروردگار (بسعادت و خوشبختى ) راهنمائى كرده و هم اينان
با خردند.و در مـوارد زيـاد پـيـشـواى عـظـيـم الشـاءن اسـلام بـايـن
عمل يعنى قانون صمت و استماع دقيق در مقابل گويندگان ، اصرار ورزيده كه علماء بزرگ و
مـؤ لفـيـن عـاليـقـدر مـسـلمـان در تـمـام كـتـب اخـلاقـى آنـرا
نقل نموده اند.دوم :با نرمى سخن گفتن .مـمـكـن اسـت يـك دانـشمند با مرد جاهلى مواجه شود كه در اثر نداشتن حلم و بردبارى ، نرمى و
مـتـانت ، مردم گمان كنند كه آن جاهل بر اين دانشمند در مقام مباحثه ، غلبه علمى نموده است لذا از
نظر اسلام علميكه با حلم آميخته نباشد جهل است .نرمى و ملايمت يكى از اساسى ترين راز پيشرفت انبياء عظام است .وقـتـى خداى مهربان حضرت موسى ، پيامبر بزرگ خود رانزد فرعون يعنى شقى ترين مردم
آنزمان مى فرستد باو و برادرش هارون خطاب مى كند:اذهبا الى فرعون انه طغى فقولا له قولا لينا((57))برويد نزد فرعون كه او سركشى كرده و با نرمى و متانت با او سخن بگوئيد.قـرآن مـقدس بزرگترين راز موفقيت پيغمبر اسلام را مربوط به حلم و بردبارى او مى داند و
مى گويد:ولو كنت فظا غليظَ القلب لا انفضوا من حولك .((58))اى پيامبر، اگر تو مردى خشن و تندخو بودى ، مردم از اطرافت پراكنده مى شدند.رهبر بزرگ مسلمين خاتم انبياء - صلى الله عليه وآله - فرمود:لا خـبـرتـكـم عـلى مـن تـحـرم عـليـه النـار غـدا تـحـرم عـلى
كل هين لين قريب سهل .((59))بشما مى گويم بچه كسى فرداى قيامت آتش حرام است بر كسى كه خوش زبان و داراى حلم و
نرمى و ملاطفت باشد.اسلام به مسلمانان دستور مى دهد كه اگر مى خواهيد در ميان مردم محترم باشيد حلم و بردبارى
را از دست ندهيد.پيشواى ششم مسلمانان امام صادق - عليه السلام - بيكى از دوستان خود فرمود:ان شئت ان تكرم فلن وان شئت ان تهان فاخشن الكلمة الطيبة صدقة .((60))اگـر مـى خـواهى همه مردم تو را محترم بشمارند با همه نرمى و ملايمت بنما و اگر مى خواهى
مـورد اهـانت و حمله ديگرى واقع گردى تندى و خشونت كن اينرا بدان كه حسن كلام ، خود تحفه
اى است كه بدوستان تقديم نموده اى .پيغمبراسلام فرمود:حسن السئوال نصف العلم ((61))نيكو سؤ ال كردن نيمى از علم و دانش است .بـه گـوش هـوش گـرانـمـايـه گـوهـرى بـسـپـار-----از آن سـفـيـنـه عـلم و
كمال و بخشش و حلم
مـدار نـنـگ زپـرسـش كـه اهـل دانـش را-----نـبـى سـروده كـه "حـسـن السـؤ
ال نصف العام "
اسـلام كـامـلتـريـن دسـتـورات رابه مسلمانان تعليم داده است و آداب مناظره را با بهترين وجه
بـيـان كـرده ، حـتـى درجـه اوج صـدا را هم تحت كنترل در آورده است تا مبادا افراد مسلمان در يك
بـحـث مـذهـبـى نـتـوانـند حق مسلم خود را اظهار كنند و عظمت و قوانين اسلام را بر ديگردان آشكار
سازند.پيشواى عظيم الشاءن مسلمانان فرمود:ان اللّه يحب الصوت الخفيض و يبغض الصوت الرفيع .((62))خدا دوست مى دارد سخنى را كه باهستگى گفته شود ولى دشمن مى دارد صداى بلند و گفتارى
كه درجه اوج آن زيادتر از عادى باشد.شـخـصـى كه داراى عقائد و آراء صحيح است ممكن نيست بدون نرمى و ملايمت و حلم و بردبارى
بتواند آنرا بمردم اظهار كند.سه :ترك اهانت ، هو كردن ، خصومت ، تندى .ايـن مـطـلب را بـايد در نظر داشت كه عزيزترين چيزها نزد اكثر افراد، اهميت و بزرگى آنها
اسـت . حـاضـرانـد جان و مال و ناموسشان را در راه رياست و عظمت نثار كنند. امروز بزرگترين
همت دانشمندان رواشناس در معالجات امراض روانى اينست كه غريزه خودخواهى مريض را برخش
كـشـيـده و عـظـمـت او را در نـظـرش مـجـسـم بـنـمـايـنـد تـا در مـرحـله
اول ، حـس مـحـرومـيـت و عـقـب مـانـدگـى او را از بـيـن بـرده كـه وقـتـى ايـن
عـمـل انـجـام گـرفـت قـطـعـا هـمـه نـاراحـتـى هـا و نـگـرانـى هـاى او
مـبـدل بـشـادمـانـى و خـوشـحـالى مى گردد و سپس با استراحت قلبى بمعالجات امراض ديگر
روانى او مى پردازند.من نمى گويم اين عمل از نظر اسلام و عقل صحيح است .ولى ايـن انـدازه را بـايـد مـسـلم دانـسـت كـه ايـن صـفـت (حـس خـودخـواهى ) در اكثر افراد بطور
كـامـل وجود دارد و تا سرحد امكان با كسى كه شؤ ونات و بزرگى آنها را مورد حمله قرار دهد
مـبـارزه مـى كـنـنـد بـنـابـرايـن اگـر كـسـى بـخـواهـد عـقـائد و آراء خـود را بـديـگـران
تـحـمـيـل كند بايد بمقام شامخ و عظمت و اهميت و بزرگى آنان جسارت ننمايد من خود شاگردى
داشتم كه اين موضوع را از او آموخته ام .جوانى كه داراى استعداد سرشارى بود و هر مبحث علمى را با اندك تاءملى درك مى كرد يكروز
در اول درس اعـتراض كرد در مقابل شاگردان باو گفتم :تو نمى فهمى او ناراحت شد سر را
بزير افكند از قيافه اش خوب پيدا بود كه گوش بسخنان من نمى دهد در آخر كار هم مطالب
مـورد بـحث را كه از او سؤ ال نمودم با آن استعداد سرشارى كه داشت نتوانست درس را تقرير
كند.پيشواى اول مسلمانان على - عليه السلام - فرمود:ايـاكـم والخـصـومـة فـى الديـن فـانـهـا تـشـغـل القـلب عـن ذكـر اللّه عـز
وجل وتورث النفاق وتكسب الضغائن وتستجير الكذب .((63))بـر شـمـا بـاد كـه در مـناظرات و بيان كردن معارف عاليه دين اسلام با تندى و خشونت سخن
نـگـوئيـد (چـون نـفـعى كه بر آن بار نيست بماند چهار نتيجه سوء هم دارد) قلب را از ياد خدا
بـاز مى دارد، نفاق و دشمنى ايجاد مى كند. بغض و حسد كسب مى نمايد و ممكن نيست كه در ضمن
بحث و مناظره ايكه با خصومت انجام گيرد انسان بدروغ و پشت هم اندازى پناهنده نشود.پيغمبراسلام - صلى اللّه عليه وآله وسلم - فرمود:اول مـانـهـانـى عـنـه ربـى عـز وجـل عـن عـبـادة الاوثـان وشـرب الخـمـر ومـلاحـاة
الرجال .((64))اول چـيـزيكه خداى بزرگ مرا از آن نهى فرمود (سه چيز بود) بت پرستى ، شرب خمر و در
مناظرات سخن را با تندى و خصومت اداء كردن .امام صادق - عليه السلام - فرمود:من لاحى الرجل ذهبت مروته .((65))كسى كه با مردم در مقام خصومت و جدال برخيزد جوانمردى او از بين مى رود.شاعر شيرين زبان گفت :
تندى مكن كه رشته صد سال دوستى
در حال بگسلد چو شود تند آدمى
در حال بگسلد چو شود تند آدمى
در حال بگسلد چو شود تند آدمى
پـايـمـال اسـت ، از شـخـص تند خو و عصبانى همه افراد منزجرند. اين مرض بزرگترين آفت
دوستى و اتحاد است ، هيچكس حاضر نيست كه با او رفاقت و آشنائى داشته باشد، سخن درست
و صحيح او غلط و زشت جلوه مى كند.پـس اگـر مـى خـواهـيـد در قـلوب مـردم مـحـبـوبـيـت پـيـدا كـنـيـد و سـخـنـان شـمـا مـورد
قبول همه واقع گردد در مباحثات بيكديگر اهانت و جسارت ننمائيد.چهار:انصاف دادن .زيـاد ديـده شده افراديكه انصاف را از دست مى دهند و تنها مايلند سخن خود را اثبات كنند، در
مباحثات محكوم مى شوند.شـايـد جـهـتـش ايـنـسـت كـه حـس خـودخـواهـى آنـان بـقـدرى قـوى و سـركـش شـده كـه ابـدا
مايل نيستند كسى را برتر و بهتر از خود ببينند.آنـان فـكـر مـى كـنـنـد اگر بطرف مقابل خود بگويند مطلب شما حق است در برابر او كوچكى
نـمـوده و عـظمت خود را از دست داده اند لذا با كمال بى انصافى اعلام مى كنند كه اين موضوع
خلاف واقع است .طـرف مـقـابـل هـم وقـتـى ديـد كـه مـطـلبـش بـا ايـنـهـمـه تـوضـيـحـى كـه داده مـورد
قـبـول واقع نشده با خود فكر مى كنند كه شايد او اين اندازه فهم و درك ندارد كه اين مطالب
را بـفـهـمـد، باز توضيح بيشترى مى دهد آن مرد بى انصاف هم هنوز درست بسخنان او گوش
نـداده گـويـنـده را رد مـى كـنـد، رفـتـه رفته طرف مباحثه كاملا معتقد مى شود كه اين مرد ابدا
لياقت فهم مطالب جزئى و واضح را هم ندارد و با اين اعتقاد، تفوّق بر او پيدا كرده طرف را
تـحـقـيـر مـى نـمـايـد و بـايـن وسـيـله او را مـحـكـوم مـى كـنـد پـس مـى تـوان گـفـت
جاهل ترين افراد از نظر مردم كسى است كه انصاف ندارد، براى افكار و گفتار ديگران ارزش
و وقرى نمى گذرد.امام صادق - عليه السلام - فرمود:مـن اخـلاق الجـاهـل الاجـابـة قـبـل ان يـسـمـع والمـعـارضـة
قبل ان يفهم والحكم بما لايعلم .((66))از عـلائم و صـفـات مـرد جـاهـل ايـنـسـت كـه جـواب را قـبـل از شـنـيـدن سـؤ
ال مى دهد و قبل از آنكه مطلبى را بفهمد رد مى كند و بلكه در مقام معارضه با آن برمى خيزد و
آنچه را نمى داند درباره او حكم مى كند.پـس اگـر مى خواهيد عظمت شما محفوظ بماند و در تمام مباحثات حاكم باشيد انصاف را از دست
ندهيد.پنج :ترك مجادله و مراء.گاهى مى شود كه فقط مناظره براى اثبات برترى است هر يك از طرفين مى خواهند خود را در
بحث بر ديگرى فائق سازند اين چنين مناظره اى بر دو قسم است :اول :بـراى اثـبات تفوق حق بر باطل ، كه اگر با ملايمت و شرائط مذكوره انجام گيرد خود
يكى از دستورات مذهبى و رويه هر عاقلى است .ايـن هـمـان دستوريست كه قرآن مجيد به پيغمبر اكرم - صلى الله عليه وآله - براى پيشرفت
اسلام مى دهد:"وجادلهم بالتى هى احسن ".((67))دوم :مـنـاظـره ايـكـه فـقـط بـراى اثـبـات عـظـمـت و اهـمـيـت شـخـص خـود مـى بـاشـد،
مـايل است شخصيت خود را برخ ديگران بكشد اين مناظره ريشه دوستى راقطع مى كند خصومت و
بدبينى ايجاد مى نمايد افتراق و دشمنى را زياد مى كند.امام صادق - عليه السلام - فرمود:المراء داء ردى وليس للانسان خصلة شرّ منه .((68))مراء و جدال دردى است كه بشر را بسرحد هلاكت مى رساند و براى انسان بدتر از اين خصلت
چيزى نيست .اسـلام دسـتـور مـى دهـد كـه مـسـلمـانـان ايـن عـمـل مـهـلك را تـرك كـنـنـد مـرد
عـاقـل و دانـشـمـنـد كـسـى اسـتـكـه وقـتـى مـتـوجـه شـد طـرف مـنـاظـره اش قـصـد
جـدل دارد و يا براى خودش چنين نيتى پيدا شده فورا ترك آن مناظره را بنمايد اگر چه مطلب
او صددرصد صحيح و حق است .پيغمبر اسلام - صلى الله عليه وآله - فرمود:اورع الناس من ترك المراء وان كان محقا.((69))پرهيزگارترين مردم كسى استكه ترك جدل و خودنمائى را بنمايد اگر چه حق با او باشد.